رامبد جوان یک کمدین مادرزاد است و میتواند خنده را بر لب مخاطبانش شکل دهد. او این روزها با برنامه «خندوانه» این موضوع را ثابت کرده است. جوان در اواخر زمستان گذشته با تیم اصلی گوشه دل تهرون (جواد فرحانی به عنوان تهیه کننده و سجاد افشاریان به عنوان نویسنده) سراغ «خندوانه» رفت. افشاریان به عنوان یک نویسنده و کارگردان نوگرا، دو سه سالی است در تئاتر به صورت جدی مطرح شده است و زیر بامهای تهران، تبارشناسی دروغ و تنهایی و ننه دلاور پشت در از جمله کارهای شاخص او محسوب میشوند. بهرام عظیمی و نیما تارخ نیز در بحث نویسندگی و ایدهپردازی کمک دست رامبد جوان هستند. برنامهای که به شدت به توانایی مجری و یا گردانندهاش وابسته است و در قسمت اولش رامبد جوان خطاب به مخاطبان برنامه گفت: منم رامبد جوان شکننده یخ مردم در فصل تابستان! «خندوانه» در یک استودیو و پلاتو لوکیشن اصلی هربار میزبان، میهمانانی خنده رو و شادان است. آدمهایی شاد و خندان که به واسطه ساختار برنامه مشارکت جدی در برنامه دارند و در طول برنامه، کلوزآپهای متعددی از چهره خندانشان دیده میشود. بخش دیگر برنامه در پلاتوهای بیرون و با حضور مردم کوچه و بازار و حرف زدنشان درباره خندیدن و اینکه چقدر آدمهای خندان و یا اخمویی هستند که این بخش از برنامه «خندوانه» به دلیل ساختارش که بدجوری در برنامههای تلویزیونی مد شده تکراری و غیرخلاقانه به نظر میرسد و امتیازی برای برنامه جوان محسوب نمیشود. وجود دوربینهای متعدد تلویزیونی با فیلمبردارانی که لباس یک شکل (پیراهن قرمز و شلوار مشکی) دارند و مدام ما آنها را میبینیم و جوان هم به آن تاکید دارد. زیبایی بصری برای مخاطب به وجود آورده است. دکور صحنه پلاتوی اصلی «خندوانه» هم جذاب با رنگهای گرم و شادی مثل سبز روشن، قرمز و سفید است و یک دایره براق قرمز رنگ بزرگ شیبدار و فاصلهدار از سطح زمین به همراه یک میز مدور و دو مبل فانتزی سبز و قرمز (نماد رنگ هندوانه) صحنه را کامل و چیدمان بصری زیبایی را خلق میکنند.بخش مهم دیگر برنامه خندوانه حضور میهمانان ویژه است که با توجه به ساختار مجموعه که خنده محور و حضور راحت و سبکبالانه میهمانان است بخش مهمی است و در عین حال کار دشوار و سختی است که بتوان آدمهایی معروف و صاحب نامی را با این ویژگی به خصوص در بخشهای میهمانان ورزشی، سیاسی و اجتماعی دعوت کرد. «خندوانه» در یک استودیو و پلاتو لوکیشن اصلی هربار میزبان، میهمانانی خنده رو و شادان است. آدمهایی شاد و خندان که به واسطه ساختار برنامه مشارکت جدی در برنامه دارند و در طول برنامه، کلوزآپهای متعددی از چهره خندانشان دیده میشود. درباره رامید رامبد جوان در اول دی ماه سال 1350 از خانوادهای سنتی در تهران با اصالت آذری متولد شد. تئاتر شروعی برای ورود به عرصه نمایش و فعالیت های هنری این کمدین محبوب بود. او به ترتیب در تئاتر، تلویزیون و سینما فعالیت کرده و از سال 1373 به عنوان بازیگر تئاتر مشغول فعالیت بوده است. اولین کارگردانی اش در تئاتر هم تئاتری برای معلولین بوده که به گفته خودش بسیار هم مورد توجه قرار گرفته است. او در همین سال در مجموعه صرفه جویی در آب کارش را در تلویزیون شروع کرد و سپس در برنامه نوروز 74 نقش آفرینی داشت. پس از آن در سال 74 در یک قسمت از مجموعه تلویزیونی پرطرفدار همسران به کارگردانی بیژن بیرنگ و مسعود رسام نقش کوتاهی داشت که در نهایت باعث مورد توجه قرار بگیرد و همان سال در مجموعه فروشگاه به کارگردانی احمد بهبهانی نقش آفرینی کند. جوان همچنین بین سال های 74 و 75 در مجموعه نوعی دیگر بهروز بقایی هم حضور داشت. خانه سبزسکوی پرشی برای معروف شدن فرید صباحی یا فرید جینگلبرد نامی بود که در سالهای پخش یکی از پرطرفدارترین سریال های دهه هفتاد یعنی «خانه سبز» از دهان همه مردم شنیده میشد. رامبد جوان کارش را در سال 76 با «سرزمین سبز» به عنوان بازیگر ادامه داد که دنباله ای نچسب و کم رمق از خانه سبز بود و در همان سالها هم فرصت پخش پیدا نکرد تا با تاخیری حدود 10 ساله پخش شود. شاید همین تاخیر یکی از عوامل دیده نشدن سریال به خاطر تغییر ذائقه مخاطبان بود. بعد از آن به سراغ نویسندگی رفت. مجموعه «در همین حوالی» و فیلمنامه اولیه سریال تولدی دیگر دو اثری بودند که جوان در کسوت نویسنده آنها را تجربه کرد اما هنوز با چهره شدن فاصله بسیار داشت. می توان گفت تا دو سال بعد از خانه سبز، پرنده بخت جوان پروازی نداشت تا این که یک نقش چند وجهی در «کت جادویی» شانس دوباره ای به وی بخشید. این سریال داستان پسری سرخوش و تهی دست بود که بعد از وقوع برخی اتفاقات صاحب یک کت جادویی شده که بی وقفه از جیب های آن پول نقد سرازیر می شود. به زودی این جوان چنان اسیر قدرت و ثروت شده که آرام آرام شخصیت ساده و بی آلایشش تبدیل به مردی به سنگ دل و پول پرست می شود. رامبد جوان به خوبی از پس این نقش برآمد و به زودی محبوب شد. محبوبیتی که خیلی زود با فیلم مومیایی 3 و حضور در کنار سوپراستار آن روزها یعنی پرویز پرستویی برای همیشه تثبیت شد. مهمترین نقش رامبد جوان بعد از مومیایی سه در اواخر دهه هفتاد با سریال ولایت عشق به کارگردانی مهدی فخیم زاده پدید آمد. سریالی خوش ساخت و دیدنی درباره زندگی امام هشتم (ع) که مخاطبان بسیاری داشت و نقش جدی و بسیار خشن رامبد جوان در این مجموعه به خوبی دیده شد. جوان در اواخر دهه هفتاد و اوایل دهه هشتاد کارهای سینمایی زیادی چون کمکم کن، صورتی، سیندرلا و مکس را هم داشت که هیچکدام هرگز در حد و اندازه های یک کار استاندارد نبودند. سال 80 سریال مناسبتی «گمگشته» با بازی آتیلا پسیانی برای ماه مبارک رمضان و البته کارگردانی رامبد جوان ساخته شد. سریالی جذاب و پرطرفدار که نشان می داد رامبد جوان پدیده بسیار بزرگ تر از یک بازیگر کمدی است. در سال 82 اولین اثر بلند جوان نیز در مقام کارگردان معرفی شد: اسپاگتی در هشت و 20 دقیقه! فیلمی که موافقان و مخالفان بسیاری داشت. وقتی رامبد غول شد! در بین سال های 82 تا 88 چهار سریال دیگر به کارگردانی جوان ساخته شد. باغ بلور (به آنتن نرسید و هرگز پخش نشد)، نشانی (سریال 15قسمته نوروزی)، مسافران (سریال طنز روتین) و توطئه فامیلی (سریال 15 قسمته نوروزی) آثاری بودند که جوان برای تلویزیون ساخت و جایگاهش را به عنوان کارگردان تلویزیونی تثبیت کرد. همین اتفاق در مورد سینما افتاد و بازی در سوغات فرهنگ، زن بدلی، جعبه موسیقی و شب تهران از رامبد جوان بازیگری پولساز ساخت که رگ خواب مخاطبان سینمایی را در دست داشت. دومین اثر بلند سینمایی جوان نیز در اواخر دهه هشتاد ساخته شد. «پسر آدم و دختر حوا» با بازی حامد کمیلی و مهناز افشار عنوان اثری کمدی بود که فروش بسیار خوبی هم داشت و راه برای ساخت مهمترین اثر جوان یعنی «ورود آقایان ممنوع» هموار کرد. فیلمی که در سال 89 عنوان پرفروش ترین فیلم سال را به خود اختصاص داد و رضا عطاران (بازیگر نقش اول مرد) را نامزد بهترین بازیگر مرد و ویشکا آسایش را بهترین بازیگر زن جشنواره آن سال کرد.آخرین کارهای جوان در دهه 90 رقم خوردند. آزمایشگاه را در کنار باران کوثری تجربه کرد و در فیلم پلیسی جنایی "گناهکاران" در کنار فرامرز قریبان ظاهر شد.او این روزها «آذر، شهدخت، پرویز و دیگران» را بر پرده دارد و « آزادی مشروط» و «پردین از ارتفاع کم» را در نوبت اکران.