، فرزندانی که مادران شان از افسردگی رنج می برند، با احتمال بیشتری سراغ رفتارهای مخاطره آمیز می روند. دکتر ایان کُلمن، استاد اپیدمیولوژی دانشگاه اتاوای کانادا در این رابطه می گوید: «علت رفتن این نوجوانان به سمت رفتارهای بزهکارانه و مخاطره آمیز، نداشتن والدی است که در طول دوران احساس نوجوانی از او حمایت کند و سرپرستی اش را برعهده داشته باشد. این خلا نوجوان را به سمت خطر سوق می دهد.» دکتر کلمن در ادامه این تحقیق می گوید: «ما فهمیدیم فرزندان مادرانی که در بازه زمانی 6 تا 10 سالگی آن ها با افسردگی دست و پنجه نرم می کردند، در نوجوانی بیشتر سراغ رفتارهای بزهکارانه می روند و جان خود را به خطر می اندازند.» «بازه زمانی 6 تا 10 سالگی، دوره ای است که کودک بیشترین تاثیر را از همسالانش می پذیرد و این دورانی است که کودک هنوز به حمایت و راهنمایی های والدینش احتیاج دارد.» این جملات را سینیا کروسپی، مددکار اجتماعی، می گوید. در طول این سنین است که کودکان با نشان دادن توانایی ها و قابلیت هایی که در جامعه به عنوان ارزش از آن ها نام برده می شود، سعی می کنند موافقت و رضایت والدین و معلمان شان را به دست بیاورند. این کار به آن ها کمک می کند تا احساس غرور کنند و مهارت های زندگی را یاد بگیرند و بر آن ها مسلط شوند. اما اگر کودکان بازخورد مثبت و تشویق را به خاطر این رفتارهای خوب از محیط اطرافشان به دست نیاورند، ممکن است عزت نفس شان جریحه دار شود و احساس حقارت کنند.» وی باور دارد مادر یا پدر افسرده نمی تواند نیازهای روانی کودک را برطرف کند و بازخورد مثبتی را در رگ های او به جریان بیاندازد و به همین دلیل فرزندان دو برابر بیشتر از فرزندان مادران سالم سراغ سیگار، مواد مخدر و رفتارهای بزهکارانه و مخاطره آمیز می روند. نقش پدران افسرده افسردگی پدران هم روی سوق دادن نوجوانان به سمت رفتارهای بزهکارانه تاثیر می گذارد اما تاثیرش کمتر از افسردگی مادران روی بچه ها است. زیرا مادران بیشتر با بچه ها وقت می گذرانند و مراقب آن ها هستند. کروسپی می گوید: «مهم نیست کدام یک از والدین از بیماری افسردگی یا سایر مشکلات روانی رنج می برند، اما مهم است به آن ها کمک شود تا سراغ درمان بروند.» او ادامه می دهد: «پدر یا مادر بودن، یکی از چالش برانگیزترین شغل های این کره خاکی است. پدر و مادر مسئولیت های متعدد و مختلفی در زندگی دارند و همین امر موجب می شود دچار استرس و اضطراب شده یا به سمت افسردگی بروند.» کروسپی در پایان می گوید: «برای همین اگر والدین علائم افسردگی مثل مشکلات خواب، تغییر در اشتها، احساس ناامیدی یا فکر کردن به خودکشی را در خود دیدند، باید سراغ درمان بروند. با دارو و درمان های روانشناختی، می توان افسردگی را درمان کرد. رفتن به سمت درمان، بهترین کاری است که مادر یا پدر می تواند برای خانواده و فرزندانش انجام دهد.» نقش محیط محیط نیز باید از روانشناسی رشد کم سن و سالان اطلاع داشته باشد. به عنوان مثال معلمین نیز باید بدانند چگونه با کم سن و سالان برخورد کنند و هر صحبتی را در جای خود بازگو کنند.