بچه ها باید بیاموزند خودشان چگونه مسائل و مشکلات را حل و فصل کنند. حل مسئله یکی از شش مهارت مهم زندگی است که والدین باید آنها را به فرزندانشان بیاموزند. از زمانی که کودکان پیش دبستانی است آموزش مهارت حل مسئله را به کودکان آغاز کنید و تا نوجوانی در این زمینه با آنها کار کنید تا دقیقا بیاموزند چگونه مشکلات را حل کنند و تصمیمات سالمی برای خودشان بگیرند. به هرجهت، بسیاری از بزرگسالان دقیقا نمی دانند که چگونه مسایل و مشکلات را حل و فصل کنند. برای اکثر ما، این صرفا کاری است که باید انجام دهیم. بدون اینکه به هیچ وجه درخصوص پروسه ای که استفاده می کنیم فکر کنیم. بسیار مفید است که به فرزندانمان استراتژی های اصولی و منظم تری برای حل مشکلاتشان بیاموزیم. دلایلی که کودکان به مهارت حل مسئله کودکانه نیاز دارند کودکان هرروزه با مشکلات و مسائل گوناگونی مواجه می شوند. گستره مشکلات آنها از مشکلات تحصیلی گرفته تا مسائل هم سن و سالان، مشکلات در زمینه های ورزشی، انجام تکالیف و وظایف یا حتی تصمیم گیری درخصوص اینکه چه چیزی بپوشند را شامل می شود، در حل همه این موارد فرایند حل مسئله اصولی و صحیح می تواند خیلی مفید واقع شود. زمانی که بچه ها مهارت های حل مسئله را می آموزند، اعتماد به نفس زیادی در توانایی شان برای اخذ تصمیمات صحیح و خوب برای خودشان را کسب می کنند. زمانی که بچه ها مهارت های حل مسئله را نداشته باشند ممکن است از انجام و تلاش و تجربه هرکاری یا حتی حل وفصل مسائل امتناع و اجتناب کنند. برای مثلا، اگر بچه ای را هم سن و سالانش مورد تمسخر قرار دهند و وی نداند که چطور باید عکس العمل نشان دهد، ممکن است آن را هرگز ابراز و عنوان نکند، درعوض ممکن است به مرور از مدرسه زده شود، نمراتش افت کنند، یا حتی ممکن است از دل درد و سردرد شکایت کند. سایر بچه هایی که فاقد مهارت حل مسئله هستند ممکن است هرگز متوجه حق انتخابهایی که در حل مشکلات دارند نشوند. این بچه ها ممکن است بدون فکر کردن به انتخابات و تصمیمات شان شتابزده و نسنجیده عکس العمل نشان دهند. برای مثال، بچه ای که دوستش اسباب بازی او را گرفته است ممکن است تنها راهی که برای پس گرفتن اسباب بازی به نظرش برسد این باشد که به او حمله کند و با زدن اسباب بازی اش را پس بگیرد. او به هیچ وجه نمی داند که می تواند چه انتخاب های دیگری داشته باشد. کمک به بچه ها در فراگیری و آموزش نحوی تشخیص انتخاب ها و فرصت هایی که در اختیار دارند به آنها کمک می کند تا از اینکه قادرند تصمیمات سالم و درست برای خودشان بگیرند اطمینان حاصل کنند. به بچه ها بیاموزید چگونه مسائل و مشکلات را ارزیابی کنند با بچه ها در مورد نحوه تشخیص و شناسایی مشکل صحبت کنید. گاهی اوقات فقط بیان و ابراز یک مشکل خودش می تواند تفاوت شگرفی را ایجاد کند. برای مثال، بچه ای که می تواند به مادرش بگوید، «بچه ها زنگ تفریح مرا اذیت می کنند»، ممکن است تا حدودی احساس راحتی و سبکی کند. زمانی که بچه ها مشکل و مسئله را تشخیص می دهند، به آنها بیاموزید تا فکر کنند و چندین راه حل ممکن را برای مشکل قبل از اینکه وارد عمل شوند مدنظر بگیرند. سعی کنند دست کم چهار راه ممکن برای حل مشکل پیدا کنند. سپس درخصوص دلایل موافق و مخالف هر شیوه بحث کنید. خیلی مهم است که بچه ها بیاموزند تا پیامدها و عواقب مثبت و منفی احتمالی رفتارشان را تشخیص دهند. زمانی که بچه ای انتخاب های مختلف و پیامدهای احتمالی هریک را بازشناخت، در آن زمان است که می تواند بهترین را انتخاب کند. به بچه ها بیاموزید که اگر روشی را انتخاب کردند که مشکل را حل نکرد، همیشه می توانند راه دیگری را هم امتحان کنند. فرزندتان را تشویق کنید تا مشکل را حل نکرده است دست از تلاش و کوشش برندارد. به طور جدی با هم درخصوص مسائل و مشکلات بحث و گفت و گو کنید زمانی که مشکلی بروز می کند، عجله نکنید تا فورا مشکل فرزندتان را شما حل کنید. اگر می بینید فرزندتان با چیزی درگیر است و کلنجار می رود، قبل از اینکه به کمکش بشتابید به فرزندتان فرصت دهید تا آن را خوب بفهمد و از آن سر در بیاورد. برای مثال، اگر فرزندتان با خواهر یا برادرش سر یک اسباب بازی مجادله دارد، به آنها فرصت دهید تا اول خودشان تلاش کنند تا به راه حل مناسب برسند. اگر نتوانستند چنین کنند و موفق نشدند، به آنها کمک کنید تا راه حل مناسبی بیابند. البته اگر نگران ایمنی و سلامت آنها هستید، بی مقدمه باید وارد عمل شوید. در زندگی نقش الگوی مهارتهای حل مسئله را بازی کنید تا به فرزندتان کمک کنید تا در شرایط زندگی واقعی چگونه باید عمل کنند. برای مثال، اگر نامه ای از معلم فرزندتان دریافت کردید که در آن نوشته شده بود که عملکرد فرزندتان در ریاضی رضایت بخش نیست، فورا عصبانی نشوید و فرزندتان را از امتیازاتش محروم نکنید. درعوض، با او بنشینید و با بهره گیری از فرایند حل مسئله درخصوص مشکل بحث و گفتگو کنید. فرزندتان ممکن است ایده های زیادی درخصوص اینکه چطور می تواند عملکردش را تغییر دهد و حتی بهتر کند داشته باشد یا می توان برای بهبود نمراتش از شخص خاصی کمک بگیرد. سعی کنید تا به توافقی متقابل برای راه حل برسید. هر زمان که فرزندتان موفق شد تا راه حل مناسب و خوبی برای مشکلش بیابد، حتما او را تشویق کنید، حتی برای او جایزه درنظر بگیرید. پیشرفت را زیر نظر بگیرید و به طور دوره ای به مسئله بپردازید تا ببینید آیا تغییرات بیشتری نیاز هست یا خیر. به پیامدهای طبیعی اجازه وقوع دهید زمانی که به بچه ها فرصت داده می شود تا پیامدها و عواقب طبیعی و معمول کار یا تصمیم شان را تجربه کنند، این امر می تواند یک استراتژی تربیتی موثر باشد که مهارتهای حل مسئله را به آنها می آموزد. بروز و مواجهه با پیامدهای طبیعی بدین معنی است که شما به فرزندتان اجازه می دهید تا تصمیمی بگیرد و بعد با عواقب و پیامدهای منفی آن مواجه شود. به هرجهت مهم است که هیچ جای نگرانی به لحاظ امنیت و سلامتی برای فرزندتان وجود نداشته باشد، هرگز فراموش نکنید که اصل سلامت و ایمنی فرزندتان از هر چیزی مهم تر است. برای مثال، زمانی که به فرزندتان اجازه می دهید به محض ورود به مرکز خرید اولین چیزی را که دید و خوست، بخرد و سپس اگر پول بیشتری مطالبه کرد از دادن پول بیشتر به او امتناع می کنید، اینگونه فرزندتان با یک پیامد طبیعی مواجه می شود و می فهمد توانایی خرید هر آنچه که می بیند و می خواهد را ندارد، بنابراین باید خواسته ها و حتی مقدار پولش را مدیریت کند. این اتفاق می تواند درخصوص حل مسئله درس های مهمی به او بدهد و به او کمک کند تا دفعه بعد انتخاب بهتری انجام دهد. مدنظر داشته باشید که چنین پیامدهای طبیعی می توانند لحظاتی پرارزش به لحاظ آموزشی باشند تا به شما کمک کنند تا با کمک هم مسائل را حل فصل کنید و با هم بیشتر بر روی مهارت حل مسئله کار کنید.