ابعاد بهداشت روانی پیشگیری نوع اول (Primary Prevention) هدف این نوع از بهداشت روانی ممانعت از شروع یک بیماری یا اختلال است، "با حذف عوامل کلی کاهش عوامل خطرساز ، تقویت مقاومت افراد ، دخالت در فرایند اختلال" بدست میآید." برنامههای آموزش بهداشت روانی (نظیر آموزش والدین برای تربیت کودکان ، آموزش تاثیرات مصرف الکل و مواد و...)، برنامههای بالا بردن کارایی و توان افراد (نظیر برنامههای تقویتی برای کودکان محروم) ، ایجاد سیستمهای حمایت اجتماعی (نظیر بیمههای درمانی ، ایجاد و حمایت از گروههای محلی و اجتماعی حمایت کننده از افراد مبتلا)" نمونههای پیشگیری نوع اول میباشد. پیشگیری نوع دوم (Secondary Prevention) هدف اقدامات این بعد از برنامه بهداشت روانی ، شناخت به موقع و درمان فوری و مناسب اختلال (یا بیماری) است. تمام نظریهها و اقدامات درمانی نظیر "دارو درمانی ، رفتار درمانی ، شناخت درمانی ،گروه درمانی، روانکاوی و ..." در غالب این بعد از بهداشت روانی قرار میگیرد. پیشگیری نوع سوم هدف این بعد از بهداشت روانی ، بازگرداندن و حفظ تمام یا قسمتی از تواناییهای از دست رفته فرد به علت اختلال (یا بیماری) است، تا فرد بتواند به گونهای مفید و سازنده به زندگی "خانوادگی ، اجتماعی و شغلی" خود باز گردد. در واقع برنامههای این بعد با "توانبخشی" (Rehabilitation) افراد و جلوگیری از بازگشت مجدد اختلال (یا بیماری) در فرد و حفظ و پیشبرد سلامت ایجاد شده توسط درمان ، سروکار داشته ، اقدامات قبلی را تکمیل میکند. ویژگیهای فردی شخص دارای بهداشت روانی: ▪ نسبت به خود، خانواده و جامعه بیتفاوت نیست ▪ با دیگران سازگاری دارد ▪ شاد و مثبتاندیش است ▪ به خود و دیگران احترام میگذارد ▪ بدبین نیست ▪ به نقاط قوت و ضعف خود آگاهی دارد ▪ انعطافپذیر است ▪ شناخت او از واقعیت نسبتا دقیق است و برای رسیدن به هدفهای خود براساس عقل و احساس عمل میکند ▪ نسبت به خود نگرش مثبت دارد و ناکامیها را تحمل میکند ▪ توانایی حل مشکلات خود را د ارد ▪ از اوقات فراغت خود به نحو مطلوب استفاده میکند ▪ در مواجهه با مشکلات اجتماعی، کنترل و تعامل خود را از دست نمیدهد ▪ استعدادهایش به طور هماهنگ و به خوبی رشد میکند. ▪ برای خود ارزش قائل است چون میداند آفریده خداست ▪ دنیا را گذرگاهی برای رسیدن به آخرت میداند ▪ رابطهاش با دیگران سازنده و مثبت است ▪ نیازهایش را از طریقی برآورده میکند که با ارزشهای اجتماعی منافات نداشته باشد ▪ صابر، صادق، درستکار و بخشنده، استغفار کننده و فرزند خویشتن خویش است ▪ در نظر دیگران فرد موجهی محسوب میشود، زیرا در همه کارها متعادل است. عوامل موثر بر بهداشت روانی : الف) تغذیه: حالات روحی ما در انتخاب نوع غذایی که میخوریم موثرند. ما در حالات مختلف غذاهای متفاوت را طلب میکنیم، هنگام احساس قدرت و پیروزی به غذاهای گوشتی، هنگام احساس تنوع و تحول به غذاهایی با انواع سس و هنگام اضطراب یا پرخاشگری به خوراکیهای گاز زدنی تمایل داریم، در حالی که وقتی خسته هستیم چای و قهوه را ترجیح میدهیم بنابراین با شناخت خود و سوخت و ساز بدن میتوانیم با انتخاب مواد خوراکی مناسب به آرامش بیشتری دست یابیم و از خوردن لذت ببریم. ب) مدرسه: مسئولیت اولیای مدرسه فقط در پرورش نیروی عقلی و آشنا کردن دانشآموزان به مسائل اجتماعی و اخلاقی خلاصه نمیشود، مدرسه، مسئول تغییر و اصلاح رفتارهای ناسازگارانه و تامین بلوغ عاطفی و سلامت روانی دانشآموز نیز است در مدرسه، فرزندان دوست داشتن و دوست داشته شدن را تجربه میکند. ج) ورزش: ورزش یکی از رموز سلامت جسمانی از لحاظ احساسات، عواطف، شخصیت اجتماعی و نوعدوستی کاملتر و در فعالیتهای شغلی و حرفهای موفقترند. ورزش، موجب اعتماد به نفس در فرد شده، او را متعادل، متفکر و سازگار با محیط میکند. با ورزش شخص کمتر دچار حسادت، حقارت و ستیزهجویی میشود و در نتیجه از سلامت روانی بهتری برخوردار خواهند بود. راههای تقویت بهداشت روانی فرزندان و خانواده: ▪ اگر با ناراحتیهای روانی فرزندان روبرو شدیم با حوصله و متانت، آنها را رفع کنیم و از تصمیمهای عجولانه بپرهیزیم. ▪ در ناراحتیهای شدید، درد دل و گریه کردن باعث تخلیه روانی و آرامش میشود. ▪ مشارکتجو باشیم تا دوستان جدید بیابیم. ▪ از مشاهده فعالیتهای جدید دیگران لذت ببریم . ▪ با پرورش ابعاد روحی، معنوی و مذهبی شخصیت خود و خانوادهمان به سلامت روانی بالاتری دست یابیم. ▪ با احترام به دیگران به بهداشت روانی خود و دیگران کمک کنیم. ▪ زمینههای اعتماد را فراهم کنیم. ▪ به احساسات اعضای خانوادهمان توجه کنیم و ویژگیهای آنها را بشناسیم. ▪ محیط زندگی را تا حد توان جذاب و پرنشاط کنیم. ▪ فرصتهای مناسب برای بروز احساسات و شخصیت فرزندانمان را ایجاد کنیم. ▪ رفتار والدین در خانواده به گونهای باشد تا فرزندان خود را در زندگی شاد و فارغ از گرفتاریها احساس کنند. ▪ همیشه احساس موفقیت و ارزشمندی خود و اعضای خانواده را بیان کنیم. ▪ با انجام فرایض دینی و رفتارهای صحیح فرزندان را متوجه کنیم که مذهب، تامین کننده بهداشت روانی است. ▪ هرچه بتوانیم با جامعه و افراد آن سازگاری بیشتری داشته باشیم از بهداشت روانی بالاتری برخوردار خواهیم بود. ▪ به جای گریز ازسختیها و مشکلات، باید قدرت عمل و تفکر خود را در مقابله با آنها افزایش دهیم تا خود و اعضای خانواده به شادی، صفا و آرامش برسیم. ▪ دستورات الهی را به خوبی عمل کنیم تا از هرگونه خودخواهی، بدبینی، تنهایی و نگرانی مصون باشیم. ▪ به فرزندان بیاموزیم که حتی در تجربههای تلخ زندگی نیز فرصتهای خوبی وجود دارد که باید کشف شود و در زندگی به کار برود. ▪ به فرزندان آموزش دهیم به جای سرکوب احساسات آزاردهنده مثل حسادت، کینهتوزی و ... آن احساسات را به گونهای صحیح بیان و خود را آرام کنند. ▪ برای اصلاح رفتار فرزند هرگز از شیوه تحقیر و سرزنش استفاده نکنیم بلکه با مطرح کردن نقاط مثبت آنها ضعفهایشان را نیز گوشزد کنیم. ▪ اگر امید داشتن را به فرزاندانمان بیاموزیم همیشه از سلامت روانی برخوردار خواهند بود. ▪در مقابل فرزندانمان از دیگران بدگویی نکنیم و اگر به منظور پیشگیری از خطرهای احتمالی، معایب افراد نابهنجار را میگوییم به آنها خاطرنشان کنیم که "این رفتار آن افراد است که بد است نه خود آن افراد" ▪ در عین تکریم شخصیت و ابراز محبت وتوجه به فرزند، در اصلاح رفتارهای ناپسند او تلاش کنیم تا خویشتنداری مثبت که رمز بهداشت روانی است در فرزندانمان تقویت شود. ▪ فرزندان را با نوع رفتارهایی که از آنان انتظار داریم، آشنا کنیم. ▪ هنر ارتباط سالم و موثر با دیگران را خودمان بیاموزیم و به فرزندان نیز آموزش دهیم. ▪ انتظارات خود و اعضای خانواده را با واقعیات تطبیق دهیم. ▪ در مواقع ضروری میتوانیم به موقع از دیگران کمک بگیریم. برخی از مشکلات را به تنهایی نمیتوان حل کرد در اینگونه موارد بهتر است از مشاور یا روانشناس یاری بخواهیم. ▪ با اتکا به خدای بزرگ نقطه اطمینانبخش را پیدا میکنیم که موثرترین داروی شفابخش نگرانیها و اضطرابهای ماست؛ بایاد خدا و رشد معنویت در خانواده، بهداشت روانی خود و اعضای خانواده را بیمه کنیم.