: قصه و داستان در شکل گیری شخصیت کودکان تاثیر بسزایی دارد، چرا که کودکان علاقه زیادی به قصه و داستان و شعر دارند. جعفر ابراهیمی، نویسنده،گفت: در زمانیهای قدیم به صورت شفاهی پدر بزرگ و مادر بزرگها برای کودکان قصه میگفتند که نوعی لالایی محسوب میشد، طوری که کودک قبل از خواب با شنیدن این قصهها میخوابید و این موضوع و همچنین کودک از طریق گوش این داستانها را میشنید، در ذهن خون به تجسم آن اتفاقات میپرداخت و این خود باعث میشد که تواناییهایی را بالقوهای پیدا کند. وی ادامه داد: امروزه به دلیل مشغله زیاد پدر و مادرها، دیگر مثل گذشتهها قصه و داستانها را با علاقه برای کودک نمیخوانند. در نتیجه کودک با استفاده از سرگرمیهای دیگر از جمله تلویزیون و سی دیهای مربوط به کودکان و... کمتر از تواناییهای خود استفاده میکنند. ابراهیمی افزود: در دهه اول انقلاب و اواسط دهه دوم، با دلسوزی بیشتری برای کودکان کار میکردند و انتظارات مادی کمتری نیز داشتند. امروزه به فکر تجارت و سود جویی خود هستند و به این موضوع توجه نمیکنند که نیاز یک کودک چیست؟ بلکه به فکر فروش کتاب هستند و نفع مادی ای که برایشان دارد. به همین دلیل با شتاب زدگی کارهایشان را به تولید میرسانند و این موضوعات باعث میشود کودکان ما با فرهنگی بزرگ شوند که متعلق به مال ما نیست. وی تصریح کرد: در ادبیات کودکان باید دنیای کودکی موج بزند. باید با زبان و بیان کودکان موضوعات بیان شود. ابراهیمی خاطرنشان کرد: به طور حتم، ادبیات کودک نسبت به ادبیات بزرگسال برتری بیشتری دارد، زیرا اگر یک نویسنده و یا شاعر بخواهد در زمینه کودک کار کند، باید علاوه بر توانایی نویسندگی خود تخصص دیگری نیز در زمینه ادبیات تخصصی کودکان داشته باشد. به طور مثال یک تصویر گر کودکان علاوه بر هنر خود باید کودک درون فعال باشد تا بتواند در این زمینه تصویری بکشد که کودکان دوست داشته باشند.