از: اسپنسر جانسون، آیسان سفیدگر شهانقی(مترجم) ناشر: ائلشن دسته: داستان خارجی، موفقیت تعداد صفحات: ۱۰۴ زبان: فارسی نسخه چاپی: ۲۵۰۰ تومان قیمت: ۱۸۰۰ تومان خرید کتاب الکترونیکی مطالعه نسخه نمونه کتابهای مرتبطبیشتر ایستادن در اوج احسان اصغرنژاد منشأ قدرت و توانمندی زنان میرعمادالدین فریور می خواهم تغییر کنم ملیحه آقاجانی آسیب شناسی استرس و شیوه های کنترل محمدحسن احمدی نقش استرس در بیماری های جسمی فاطمه شعیبی معجزه ی اعتماد به نفس میرعمادالدین فریور معرفی کتاب من از داستانهای پیدرپی کتاب چه کسی پنیر مرا برداشت به هیجان میآیم زیرا اکنون این داستان چاپ شده است و من خود را در لذتی که دیگران از خواندن آن میبرند سهیم میدانم. چه از زمانی که برای نخستین بار داستان شگفت پنیر را از زبان اسپنسر جانسون شنیدم در آرزوی چاپ آن بودم و این مربوط به سالها پیش است. پیش از آنکه من و او کتاب مدیریت یک دقیقهای را به رشته ی تحریر درآوریم. داستان پنیر از همان زمان همواره برایم سودمند بوده و نقش مهمی در زندگیم داشته است. چه کسی پنیر مرا برداشت؟ داستانی است دربارهی دگرگونیهایی که در جاده پرفراز و نشیب زندگی روی میدهد. آنجا که چهار شخصیت شگفت داستان در جستجوی تکهای پنیر میکوشند. پنیر نماینده آن چیزی است که ما در زندگی خواهانش هستیم. چه آن شغل باشد یا دوستی و یا ثروت، آزادی، سلامتی، آرامش و یا ورزش همانند بازی گلف هر کدام ما از پنیر برداشت ویژهای دارد اما همهمان در تکاپویش هستیم. چه میپنداریم موجب خشنودی و شادیمان میشود. اگر آن را به دست آوریم به آن وابسته شده و دوستش خواهیم داشت و اگر فراچنگمان نیاید یا از دستش بدهیم، به سختی آسیب خواهد دید. پیچ راه نماینده مکانی است که درون آن در جستجوی پنیرمان هستیم و میتواند اداره یا سازمانی باشد که در آن کار میکنیم و یا اجتماعی که در آن زندگی میکنیم. من داستان پنیر را به این دلیل عنوان کردم که میدانم همانگونه که دوست دارید، به زودی نمونههایی از این سخنان را در جایجای دنیا میبینید و از تاثیرات شگفتی که در زندگی مردمان داشته داستانها خواهید شنید. بخواهید یا نخواهید، این داستان کوچک با خوشبختی زوجها، پرشهای موفق شغلی در زندگی و رستگاری خانوادهها، قرین و مزین شده است. یک نمونه گویا از میان صدها نمونهی دیگر، زندگی چارلی جونز، خبرنگار و مفسر معروف شبکه تلویزیونی ان بیسیاست. چه میگوید که شنیدن این داستان زندگیاش را به عنوان یک خبرنگار نجات داده است. درست است که او یک خبرنگار ویژه بود، اما آنچه وی آموخت میتواند برای هر ** دیگری سودمند باشد. این گزیدهای از آن رویداد است. چارلی با جدیت کار میکرد و نقش مهمی در پخش مسابقات دومیدانی المپیک سال گذشته داشت. بنابراین هنگامی که شنید دربازیهای بعدی نامش از فهرست مجریان این بخش حذف شده است و به بخش شنا و شیرجه منتقل گردیده است بسیار شگفت زده و متاثر شد. او آگاهی زیادی از این ورزش نداشت و نمیتوانست به گونهی شایستهای مفید باشد. او فکر میکرد از تواناییهایش بهدرستی استفاده نمیشود و این را عادلانه نمیدانست، به همین جهت بسیار عصبی و پرخاشگر شده بود. آنگاه داستان چه کسی پنیر مرا برداشت را مطالعه کرد و از عصبانیتهای خودش خندهاش گرفت. چه پنداشت که رییساش تنها جای پنیر او را عوض کرده است. پس کوشید که با شرایط جدیدش کنار بیاید. دربارهی آن دو رشته ی ورزشی هم آگاهیهایی کسب کند و در این مسیر متوجه شد که انجام کارهای تازهاش موجب سرخوشی و سرزندگی او شده است. بدین ترتیب او به زودی توانست توجه رییساش را جلب کند و مسوولیتهای مهمتری را به عهده بگیرد. او روز به روز به سوی موفقیتهای بیشتر گام برداشت وسرانجام به تالار مشهور فوتبال حرفهای دنیا قدم گذاشت. این تنها یک نمونه از داستانهایی است که من از معجزات این کتاب بر زندگی عمومی و خصوصی مردم شنیدهام.