: یقه کاپشن رنگ و رو رفته اش را کمی بالا کشیده و مبهوت و نگران به اطراف نگاه می کند. زمین از باران شب گذشته نمناک است. خودرویی در نزدیکی اش می ایستد ، سراسیمه به طرفش میدود. بیشتر از 15-10 نفر دور خودرو جمع می شوند. بعد از چند دقیقه ای یکی دو نفر سوار بر خودرو می شوند. به نقل از روزنامه خراسان، دل نگرانی را می توان از چهره اش خواند. گمان می کند من هم به دنبال کارگر آمدهام. می گوید: حتی کار خانه هم انجام می دهم. فرقی نمی کند هر کاری باشد! کمی بعد سر درد دلش باز می شود. می گوید: هوا هنوز تاریک بود که از خانه ام بیرون آمدم. هر روز اینجا می نشینم به امید کار. من بنای حرفه ای هستم، اما کار نیست و من همیشه شرمنده زن و بچه هایم هستم. الان 4 روز است هیچ کاری پیدا نکرده ام. مرد دیگری به میان صحبت مان می آید. 65 سال دارد. شغل اصلی اش کشاورزی است اما همین که هوا سرد می شود دست همسرش را می گیرد و به تهران می آید. ساکن یکی از روستاهای خراسان جنوبی است. می گوید: خشکسالی وضعیت کشاورزی را خراب کرده است و دیگر نمی توان با این شغل درآمدی مناسب داشت بنابراین به محض آمدن پاییز به تهران می آیم تا شاید با کارگری درآمدی داشته باشم. جوانی 26-25 ساله هم در گوشه ای کنار دیوار نشسته ، از کرمانشاه آمده ، می گوید شغلش کاشی کاری است. از مشکلاتش که می پرسم بدون درنگ می گوید: ما روز مزد هستیم ، کارمشخصی نداریم و در سرما و گرما شرایط برایمان متفاوت است. اگر اتفاقی برایمان بیفتد نه بیمه هستیم و نه کسی از ما حمایت می کند. بعد هم با دلخوری می گوید: بگذریم ازاین که مردم به چشم معتاد و اوباش به ما نگاه می کنند. جوانی از بین کارگران با صدای بلند می گوید: خانم بنویس چرا همه می گویند جوان ایرانی کار نمی کند ، خدا شاهد است من آماده ام هر کاری انجام دهم، اما وقتی کارگر غیرایرانی با قیمت پایین کار می کند، دیگر کسی به ما کار نمی دهد. جوان دیگری که از یکی از شهرهای آذربایجان به تهران آمده و قبلا کارگر نانوایی بوده است میگوید: دیپلم که گرفتم به امید پیدا کردن کار بهتر، به تهران آمدم. الان دو ماه است هر روز اینجا می آیم تا شاید با کارگری بتوانم پولی در بیاورم. می گوید: با داشتن 30 سال سن، هنوز نه شغل درستی دارم، نه بیمه ای و نه آینده ای. الان هم درآمدم بسیار پایین است، حتی اگر کاری پیدا کنم روزی 50-40 هزار تومان درآمد دارم. در حال صحبت هستیم که خودروی دیگری ترمز می کند. همگی دوباره به سمت آن هجوم می برند. صدای راننده را می شنوم که می گوید: فقط یک نفر برای جمع کردن نخاله های ساختمانی می خواهم ، کار هم برای سه ساعت است 30 هزار تومان هم بیشتر نمی دهم، بعد هم خودش از بین جمعیت کارگری را سوار می کند. این صحنه ها ، معمولا صبح ها ، حتی از آن زمان که هوا کاملا روشن نشده، در گوشه و کنار شهر و در بیشتر مناطق دیده می شود. میدان هفت تیر ، خیابان سهروردی ؛ خیابان ابوذر ، نظام آباد ، میدان درکه و میدان المپیک درتهران از جمله این مناطق هستند که هر روز شاهد حضور کارگران فصلی و روزمزد هستند. اگرچه شهرداری در برخی مناطق، وضعیت این کارگران را ساماندهی کرده است ، مثلا در میدان المپیک برای کارگران شناسنامه تهیه شده و مردمی که به کارگر نیاز دارند با مراجعه به محلی که شهرداری تعیین کرده است کارگر می گیرند. اما در بسیاری از مناطق وضعیت این کارگران سر و سامانی ندارد. کارگران در مناطقی جمع می شوند و از صبح تا غروب می نشینند و در بسیاری از مواقع با دستان خالی به خانه بر می گردند.به گفته یک کارشناس بازار کار، ساماندهی این کارگران اولین اقدامی است که دولت و دستگاه های متولی باید انجام دهند. عزیزی می گوید: از آن جا که هیچ قراردادی بین این کارگران و کارفرما وجود ندارد و آن ها از امنیت شغلی برخوردار نیستند لازم است دولت وضعیت این کارگران را با همکاری دستگاه های متولی ساماندهی کند و آن ها را تحت پوشش قرار دهد. وی همچنین میافزاید: متاسفانه حضور کارگران غیر ایرانی در کشور که نیروی کار ارزان هستند وضعیت این کارگران را سخت تر کرده است.