:حال و روز آسیبهای اجتماعی این روزها چندان خوش نیست و چپ و راست آسیبشناسان مختلف نسبت به افزایش روزافزون آمار این آسیبها هشدار میدهند و از وسیعتر شدن دایره آن ابراز نگرانی میکنند. تاچندی پیش اگر معضل اجتماعی تنها در اعتیاد خلاصه میشد امروز با وجود پابرجا ماندن این آسیب، پای آسیبهای دیگر هم به جامعه باز و بازتر شده است؛ از طلاق و خیانت گرفته تا کودکان کار و زنان کارتنخواب و.... شعاع این دایره این روزها آنقدر وسیع شده که به گفته مجید ابهری، جامعهشناس هیچ ** در حاشیه امن آن قرار ندارد! به نقل از روزنامه آفتاب یزد، هرچه زمان میگذرد در زمینه آسیبهای اجتماعی مسئولان به جای پیشرفت عقبگرد دارند و جالب آنکه هرچه اوضاع آسیبهای موجود وخیمتر میشود چشمها به جمال آسیبهای جدید روشن میشود؛ از ازدواج سفید و جشن طلاق گرفته تا اعتیاد مجازی و زنان و کودکان خیابانی و... با این اوصاف اما به اعتقاد کارشناسان، این حوزه جزء بی متولی ترین حوزههای اجتماعی است و از قضا همین عامل به عنوان یکی از دلایل افزایش نرخ آسیبها در جامعه مطرح میشود.از سوی دیگر برخوردهای سلبی در مواجهه با این آسیبها امروز موجب نتایج عکس در این زمینه شده است چنانچه به گفته ابهری هر چیزی میشود فورا پای نیروی انتظامی را به آن باز میکنیم. در حالی که نیروی انتظامی در جدول بندی متولیان آسیبهای اجتماعی آخرین خاکریز است نه اولین در حالی که امروز کاملا برعکس شده است و همان اول کار، این سازمان اقدام به جمع آوری میکند و... این باعث شده جوانان ما در موضع انفعال و لجاجت قرار گیرند و همچنین مشکلات بیشمار دیگری در این زمینه که موجب شده هر ثانیه، دقیقه و ساعتی که میگذرد آسیبهای اجتماعی گریبان افراد بیشتری در جامعه را بفشارد. از این رو آفتابیزد نشستی را با حضور دکتر مجید ابهری آسیبشناس و متخصص علوم رفتاری و دکتر امانالله قراییمقدم جامعهشناس و استاد دانشگاه با هدف آسیبشناسی آسیبهای اجتماعی برگزار کرد که مشروح این نشست را در ادامه میخوانید. سه آسیب اول امروز جامعه ما چه آسیب هایی هستند؟ ابهری: طبق تحقیقاتی که انجام دادهام 10 آسیب اول جامعه ایران را براساس افزایش روزافزون آمار آن اینگونه طبقهبندی کردهام؛ اعتیاد، طلاق، بیکاری و فقر، سرقت، زنان ویژه، کودکان کار و خیابان، اختلاس و رشوه، مهاجرت، خودکشی و تکدیگری که هرکدام در جای خود اهمیت ویژه ای دارند. قرایی مقدم: طبقهبندیهایی که من نیز انجام دادهام درست این 10 معضل مهمترین و اولویتدارترین آسیبهای اجتماعی جامعه ما هستند. آسیبهای اجتماعی بی صاحب ترین و بی متولی ترین حوزه اینکه بخواهیم به بررسی تک تک آسیبها بپردازیم اولا در این گزارش نمیگنجند در درجه دوم، رسانههای مختلف و کارشناسان مختلفی بارها به این مباحث پرداخته اند. به طور کلی تحلیل خود را درباره دلایل افزایش این آسیبها بیان کنید. ابهری: ما طی 35 سال گذشته تاکنون، 4 میلیون و اندی زندانی اعتیاد داشته ایم.شما اگر به طور متوسط آسیب دیدگان از زندان رفتن یک فرد را حداقل 3 نفر شامل همسر و دو فرزند در نظر بگیرید تاکنون حداقل 12 میلیون نفر از اعتیاد آسیب دیدهاند! نکته دیگر اینکه بحث آسیبهای اجتماعی برخلاف بحثهای دیگر هیچ ارتباطی با سیاست ندارد یعنی اصولگرا و اصلاح طلب نمیشناسد و به عبارت دیگر هیچ ** در حاشیه امن قرار ندارد. آسیبهای اجتماعی تنها بحثی است که عزم قدرتمندی پشت آن قرار دارد تا آن را در جامعه گسترش دهد(بحث جنگ نرم و ناتو فرهنگی ).از این رو برای مقابله با آن باید عزم ملی بسیج شود یعنی یک سازمان و پنج NGO به درد کار نمیخورد. فعالیتهای جزیره ای باعث شده که امروز آسیبهای اجتماعی سربه فلک بکشد؛ تا جایی که بی صاحب ترین و بی متولی ترین محور امروزی جامعه، آسیبهای اجتماعی است. هر ** به خود اجازه میدهد لقب آسیب شناس را یدک بکشد، آمار بدهد و... برای مثال چند روز پیش مسئولی اعلام کرد 420 میلیون لیتر الکل سالانه در ایران مصرف شود. این موضوع موج مسمومی را در جامعه رقم زد. هرچند، چند روز بعد این موضوع تکذیب شد، اما این آمار غلط اثر خود را در جامعه گذاشت.در بحث آسیب اعتیاد طبق آمار پزشکی قانونی روزانه 7 نفر به طور مستقیم بر اثر آن جان خود را از دست میدهند حال بماند بیماریهای ناشی از اعتیاد و رفتارهای پرخطر، متلاشی شدن خانوادهها، گسترش پدیده بیوهگری، کودکان خیابانی و... که از آسیب اعتیاد حاصل میشود. اخیرا هم آسیب زنانه شدن اعتیاد مطرح میشود. ابهری: اتفاقا چند روز پیش در روزنامه شما خواندم که جامعه شناسی گفته بود زنانه شدن آسیبها در جامعه یک ژست ژورنالیستی است. این موضوع از یک بعد ممکن است درست باشد، من با کشیده شدن آسیبهای اجتماعی به جراید به شکل عریان و بدون کالبدشکافی کاملا مخالفم. 30 سال است که بنده در زمینه آسیبهای اجتماعی فعالیت دارم. اما طی این 30 سال حتی یک بار هم نشده نهادی اعلام کند ما چه تعداد آسیب شناس در کشور داریم. من صدا و سیما را در این زمینه مقصر میدانم چون زنجیره تولید کارشناس به راه انداخته است کافی است پای افراد برای یکبار به تلویزیون باز شود آن وقت هر نظری که بخواهند به خورد جامعه میدهند تا حدی که از اظهارات برخی از نظر هم میگذرد و «پسانظر» میشود! چرا امروز متولی ای نیست که بررسی کند علت قرار گرفتن 3 آسیب اعتیاد، طلاق، فقر و بیکاری درصدر آسیبهای امروزی جامعه چیست؟ یا بررسی کنند علت اینکه میگویند فقر و اعتیاد و آسیبها در حال زنانه شدن است، چیست؟ ما قبلا هم زن فقیر و معتاد داشتیم اما علت اینکه میگویند آسیبها زنانه شده این است که توجه به زنان معتاد و فقیر بیشتر شده است. ما 30 سال است دائما به مسئولان میگوییم بانک اطلاعات آسیبهای اجتماعی درست کنید. 22 نهاد و سازمان امروز بودجههای میلیاردی در حوزه آسیبهای اجتماعی میگیرند اما حتی یکی از این سازمانها به جد پیگیر مشکلات نیست و تاکنون هیچ کدام تلاشی در جهت ایجاد بانک آسیبهای اجتماعی نکرده است. مثلا چه سازمان هایی؟ ابهری: آموزش و پرورش، بهزیستی، وزارت کشور، دانشگاههای علوم پزشکی و... در زمینه پیشگیریهای سلامت روان، جسم و امنیت اجتماعی در حال گرفتن بودجه هستند. اما نتیجه عملکرد آنها واقعیتی است که در خیابانها میبینید از پایین آمدن سن فحشا، اعتیاد، ایدز تا افزایش قارچ گونه کودکان کار و... بانک اطلاعاتی که از آن میگویید چگونه میتواند راهگشا باشد؟ ابهری: این بانک بعد از تهیه آمار در اختیار محققان قرار میگیرد، آمارهایی که بین قوه قضائیه، آموزش و پرورش، نیروی انتظامی از تعداد دانش آموزان معتاد وجود دارد، به یک لطیفه اجتماعی شباهت دارد، زیرا یک تا دو میلیون نفر اختلاف بین آنها وجود دارد. در نتیجه محققان وقتی رنج سنی معتادان را ندانند یا آمارهای اشتباهی دست آنان باشد مسلما تحقیقات آنها و راهکارهایشان فایده ای نخواهد داشت. هر چیزی میشود فورا پای نیروی انتظامی به موضوع باز میشود جالب اینکه اخیرا آموزش و پروش گفته دانش آموز معتاد نداریم! ابهری: به نکته خوبی اشاره کردید که اهمیت بانک اطلاعاتی را در یک جامعه نشان میدهد اینک هر مسئولی هر آماری را که بخواهد به راحتی آب خوردن ارائه میدهد. وقتی گفته میشود 15-10 درصد معتادان را زنان تشکیل میدهند مگر ما از کل معتادان آمار دقیقی داریم که میگوییم 10 تا 15 درصد؟!یکی از دلایل اصلی عدم موفقیت ما در کنترل آسیبهای اجتماعی همین موضوع است. هر سیاستگذاری در دو صورت محکوم به شکست است؛ جزیرهای عملکردن و بر مبنای آمار و اطلاعات دقیق نبودن. امروز ارگان هایی هم که در زمینه آسیبهای اجتماعی فعال اند مثل شهرداری، خارج از وظایفشان عمل میکنند چون بحث آسیبهای اجتماعی هیچ ارتباطی به شهرداری ندارد. ازطرف دیگر سازمان بهزیستی میگوید ما توان مقابله با کمپهای ترک اعتیاد غیرمجاز را نداریم اما کسی نیست به این سازمان که جزء متولیان اصلی ساماندهی آسیب هاست بگوید تو که بودجه میگیری اما میگویی نمیتوانی پس معطل چه هستی، بگذار فرد دیگری روی کار بیاید؛ کسی که بتواند کاری کند. مشکل دیگر هم اینجاست که هر چیزی میشود فورا پای نیروی انتظامی را به آن باز میکنیم. در حالی که نیروی انتظامی در جدول بندی متولیان آسیبهای اجتماعی آخرین خاکریز است نه اولین در حالی که امروز کاملا برعکس شده است و همان اول این سازمان اقدام به جمع آوری میکند و... این باعث شده جوانان ما در موضع انفعال و لجاجت قرار گیرند. سال 1368 مقام معظم رهبری درباره تهاجم و شبیخون فرهنگی هشدار دادند و مجددا سال گذشته در خراسان درباره تغییر سبک زندگی در کشور اخطار دادند. پس نخبگان علوم انسانی ما طی این همه سال مشغول چه کاری بودهاند؟ ما وقتی آمار و عدد درست نداریم، سیاستگذاری و برنامهریزیهایمان جزیرهای است و... طبیعی است که روز به روز آمار کارتنخوابها، معتادان، زنان مطلقه، کودکان کار و... افزایش یابد. جامعه امروز یک جامعه صرفا «مُخبر» است به غیر از دو عامل گفته شده، درباره عوامل مهم دیگر در زمینه افزایش آسیبهای اجتماعی هم توضیح دهید. قرایی مقدم: من معتقدم نیروهای برانگیزاننده جرم در جامعه ما از جمله فقر، بیکاری و... بر نیروهای بازدارنده فزونی دارند مثل پلیس، زندان و... ابهری: ما دو دلیل عمده برای افزایش آسیبهای اجتماعی در یک جامعه داریم؛ دلایل محیطی و دلایل رفتاری. دلایل محیطی عامل به وجود آمدن 3 شکاف در جامعه است؛ شکاف اقتصادی، اعتمادی و اعتقادی. شکاف اقتصادی یعنی جوانی ماشین دومیلیاردی سوار میشود و جوان دیگری پول کرایه اتوبوس هم ندارد که بدهد. یکی برای لباس خریدن به سوئیس و دبی میرود یکی حتی توانایی لباس خریدن از تاناکورا را هم ندارد یا مادری استخوان مرغ را درون قابلمه میاندازد که بجوشد تا فرزندانش فکر کنند غذا در حال پختن است، از گرسنگی خوابشان ببرد. این شکافها به آسیبها دامن میزند. نکته تاملبرانگیز این است که این شکاف در جامعه ما روز به روز در حال بیشتر شدن است به ویژه به علت ظهور و گسترش روزافزون طبقه نوکیسه در جامعه که یکی از آسیبهای این موضوع برای مثال بحث برپایی جشن طلاق و... است که این روزها به شدت هم مد شده است. از این رو این شکاف باعث شده الگوی منفی به جامعه تحمیل شود.در مورد شکاف اعتمادی هم باید بگویم که متاسفانه روز به روز اعتماد و تعهد اجتماعی در جامعه در حال کمرنگ شدن است. منظور از اعتماد، میزان پایبندی افراد به نقشهای اجتماعی است که کم کم دارد به صفر میرسد.به عبارت بهتر شکاف اعتمادی یعنی نادیده گرفتن نقش مردم در پیشگیری، مقابله و کنترل آسیبهای اجتماعی. در نتیجه هر مشکلی پیش میآید مردم میگویند به ما ربطی ندارد، دولت هست دیگر و... امروز چون در زمینه آسیبهای اجتماعی (کنترل، مقابله و پیشگیری) نقشی به مردم داده نشده ما شاهد یک جامعه صرفا «مخبر» هستیم. کافی است حادثه ای در خیابان رخ دهد تنها نقش مردم در این حادثه عکس و فیلم گرفتن از حادثه است و تمام... درست مثل حادثه میدان کاج و... وقتی نقش اجتماعی کم شود تعهد اجتماعی هم کاهش مییابد؛ در حالی که تعهد و مشارکت اجتماعی در هر جامعه ای سرمایه اجتماعی به حساب میآید. علت کمرنگ شدن نقش اجتماعی و مشارکت مردم چیست؟ ابهری: متاسفانه همه چیز دولتی شده است.از سوی دیگر مسئولان باید با مردم صادق باشند، پنهان کاری از مردم با وجود شبکههای اجتماعی دیگر امکان پذیر نیست، بنابراین یکی از دلایل از یک سو کاهش اعتماد اجتماعی و از سوی دیگر افزایش آسیبها، مسئله پنهان کاری است. در نتیجه علت جذب مردم ایران به سمت شبکههای اجتماعی همین موضوع است که باعث میشود عده ای در قالب یک راست ده تا دروغ به خورد مردم دهند. اینکه ما آمار درستی نداریم، مرکز متولی در زمینه آسیبهای اجتماعی نداریم، در نتیجه هر ** به خودش اجازه میدهد در این زمینه اظهارنظر کند، جزء عوامل محیطی کمرنگ شدن اعتماد در جامعه است. سومین شکاف هم شکاف اعتقادی است. هر چه جامعه از معیارهای اخلاقی و مبانی دینی فاصله بگیرد نتیجه آن افزایش آسیبهای اجتماعی میشود. بنده چند روز پیش مشهد بودم خجالت کشیدم وارد یکی از اماکن مقدس شوم وقتی زنان و دخترانی را دیدم که با چه پوشش و آرایشی در حرم حضور داشتند. چرا اعتقادات جامعه تا این حد کمرنگ شده است؟ چرا محرم نیامده هجمهها به افزایش خرید لوازم آرایش شروع میشود؟ چون لما تقولون مالاتفعلون؛ یعنی به آنچه میگوییم عمل نمیکنیم. در نتیجه شکاف اعتقادی هم یکی از دلایل رشد آسیبهای اجتماعی است که تنها راهحل آن بازگشت به فطرت الهی و انسانی خودمان است . نسل دهه 60 و 70 امروز یک نسل سرگردان است، زیرا ما الگوهای آنان بودیم اما چون حرف و عملمان یکی نبوده، از ما بریدند و به سراغ الگوهایی رفتند که نه به لحاظ اعتقادی با اصول و ارزشهای ما همخوانی دارد نه به لحاظ فرهنگی. بنابراین نتیجه این 3 شکاف از یک سو و دلایل رفتاری (نبود الگوهای درست رفتاری، نبود تعهد اجتماعی و...) از سوی دیگر، شرایط نابسامان امروز در حوزه آسیبهای اجتماعی را در جامعه ما به وجود آورده است. از این رو ما شاهد تغییر سبک زندگی، ازدواجهای اینترنتی (با حداکثر 3سال طول دوام)، ازدواج سفید و... هستیم. تغییر سبک زندگی یعنی اینکه ما کم کم در حال فاصله گرفتن از سبک ایرانی – اسلامی و رفتن به سوی یک سبک من درآوردی هستیم که نه ایرانی است و نه غربی. امروز در جامعه ما سن بیوگی به 16 سال رسیده، 2میلیون 500 هزار زن سرپرست خانوار داریم که 80درصد آنها بیکارند. این مسائل باعث میشود پاشنه آشیل نظام ما که خانواده است، به خوبی هدف قرار گیرد و عناصر بیگانه از این موضوع به نفع خود استفاده کنند. یعنی قبح زدایی از روابط نامشروع و فرار از زناشویی، تقدس کودکان مجهول الاولاد، عادی سازی خیانتهای دو طرفه و... و این یعنی دشمن خوب مسائلی را نشانه گرفته است و تا زمانی که خانواده گسسته امروز به حالت اول خود (هسته ای) بازنگردد طلاق و اعتیاد، رشوه و فساد، خیانت و... همچنان سیر صعودی خواهد داشت. فرزندان ما حتی عارشان میآید به پدر و مادرشان سلام کنند اتفاقا امروزه در غرب به خانواده بسیار بها داده میشود. دقیقا همین گونه است. حتی در مورد کشورهای آسیای شرقی نیز این مورد دیده میشود. برای مثال، یکی از دلایل رشد اقتصادی و فرهنگی در چین این است که خانواده همچنان جایگاه خود را حفظ کرده است. هنوز تقدس پیرزنان و پیرمردان حفظ میشود. تا جایی که افراد قبل از خارج شدن از خانه جلو پدر و مادر، مادربزرگ و پدربزرگ خود زانو میزنند و خداحافظی میکنند در حالی که جامعه ما فرزندان عارشان میآید به پدر و مادر خود سلام کنند! علاوه بر مشکلات محیطی و رفتاری بحث بیکاری را هم باید به مشکلات بیفزایید. امروز درحالی که خاک سرزمین ما طلاست اما 60 درصد ظرفیت کارخانههای ما خالی است. روزی 590 نفر از چرخه نیروی انسانی ما خارج میشوند -چه کسانی که فوت میکنند، چه افرادی که بیمار و چه آنهایی که بیکار میشوند- اما آمار ورود به کار بسیار کم است. آمار بیکاری تحصیلکردگان در جامعه ما خجالت آور است. این خود یک ضد ارزش است زیرا مثلا فرزندم به من میگوید تو با درجه استاد تمامی دانشگاه هنوز مستاجری اما فلانی که حتی یک امضا هم بلد نیست، ویلایی در لواسان خریده 40 میلیارد تومان! از همین رو است که صندلیهای دانشگاهها خالی مانده و مسئولان دانشگاهی التماس میکنند افراد ثبت نام کنند. من شعور سیاسی ندارم و نمیخواهم بحث را سیاسی کنم اما در دولتهای قبل روند غلطی شروع شد که به بالارفتن آمار بیکاران دامن زد. وقتی چند تن سنگ پا، بند تمبان، دسته بیل و الاغ ماحصل واردات دولتی در دولت قبل است طبیعتا آمار ورشکستگی و رکود و واحدهای تولیدی ما سر به فلک میکشد. از آن سو، پولیهای گزافی را که از کشور خارج و در آنتالیا و مالزی و تایلند هزینه میشود، نیز بیفزایید! ما روزی 10 پرواز به ترکیه داریم. قرایی مقدم: سال گذشته 18 میلیارد دلار پول از کشور ما خارج و در آنتالیا، ارمنستان و تایلند خرج شده است! گردشگری «مفسده محور» ما روزبه روز در حال افزایش است ابهری: امروز گردشگری «مفسده محور» ما روزبه روز در حال افزایش است چون وقتی وزارت ارشاد و... جلو کنسرتهای خوانندههای بیحاشیه را در ایران میگیرد، وقتی خواننده سنتیخوان و مایه افتخار مملکت ممنوع میشود، مردم حق دارند برای کنسرت فلان خواننده لسآنجلسی در آنتالیا سرو دست بشکانند. مردم ما امروز به آنتالیا و... سفر میکنند نه برای بیزینس و بازدید تاریخی بلکه اکثر سفرها به آنتالیا و دبی برای کنسرت است ولاغیر. حال فرض کنید این فضا در جامعه خودمان ایجاد شود و جوانان بدون دغدغه به کنسرتهای مجاز بروند و تخلیه روانی شوند این اتفاق چه ایرادی دارد؟ از سوی دیگر، مسافرت به ترکیه و تایلند خطر آوردن ایدز و هپاتیت را دارد و از طرف دیگر افرادی که به این مکانها سفر میکنند با دیدن و تجربه چیزهای جدید بعد از بازگشت به ایران هیچ معیاری را قبول نمیکنند. این آسیبهای اخلاقی گردشگری مفسده محور است حال بماند ضرر و زیانهای مالی و اقتصادی. آن وقت همه دغدغه مسئولان شده فیلتر کردن فلان سایت و فلان نرم افزار در حالی که این یک امر بدیهی است که برخوردهای سلبی لااقل در مورد تکنولوژی جواب نمیدهد همانطور که درباره ویدئو هم نداد. بلکه تنها باعث یاد دادن دور زدن قانون برای افراد میشود، زیرا به محض فیلترشدن یک سایت قوی ترین vpnها در دسترس افراد قرار میگیرد در نتیجه فرد به راحتی آب خوردن روحیه سرکشی و عصیان در مقابل قانون را یاد میگیرد که متاسفانه این نافرمانی مدنی را به راحتی نمیتوان در این افراد از بین برد. سونامی آسیبهای اجتماعی حاشیه امنی نخواهد داشت ابهری: این آسیبها نشان میدهد دیگر نمیتوان برای آسیب دیدگان کاری کرد تنها اقدام، پیشگیری از آسیب دیدن سایر افراد جامعه است که برای این اقدام هم باید سیاستهای جزیرهای را کنار بگذاریم درغیر این صورت سونامی آسیبهای اجتماعی حاشیه امنی نخواهد داشت. همچنین باید وظیفه خطیر دولت یازدهم اشاره کنم که با توجه به اقدامات خوب این دولت، اگر مردم به هر دلیلی ناامید شوند ضربه کوبنده تری به نشاط اجتماعی و تعهدات مردم وارد میشود. در بحث اعتیاد هم باید بگویم امروز یکی از دلایل افزایش اعتیاد، بلبشویی است که در زمینه درمان آن وجود دارد، تاجایی که درصد بسیار زیاد کسانی که ترک میکنند مجدد وارد این چرخه میشوند که این نتیجه بی سامانی، عدم کنترل و نظارت و... است. فردی که ترک کرده وقتی وارد جامعه میشود نه شغل دارد، نه توجه به او میشود و... در نتیجه وارد چرخه اعتیاد و خرده فروشی میشود. از سوی دیگر چون در کشور ما مجازاتها زندان محور است و زندان رفتن هم یکی دیگر از دلایل افزایش آسیبهای اجتماعی است. البته خوشبختانه با اقدامات آقای آملی لاریجانی درباره مجازاتهای جایگزین امید است فکری برای این موضوع شود. قرایی مقدم: در مورد سوال شما که پرسیدید چرا مشارکتهای اجتماعی در جامعه ما کمرنگ شده باید عرض کنم این موضوع تا حدودی ریشه در تاریخ ما دارد.از آنجا که ایران همواره در طول تاریخ حکومتها منارشی و پادشاهی و استبدادی بوده، مردم هیچ گاه در سرنوشت آن دخالت نداشتند. بنابراین مسئله مشارکت نیازمند تغییر در ساختار و ریشههاست. اگر تاکنون هیچ دشمنی بر انگلستان فائق نیامده دلیلش این است که مردم انگلیس، دولت را از خودشان میدانند. اما مردم کشور ما هیچ چیز را متعلق به خود نمیدانند و این نوع تربیت کم کم وارد همه ساختارهای زندگی ما شد از جمله مدرسه. شاگردان هیچ گاه مدرسه را مکانی برای خود نمیدانند، چون در انتخابات مدرسه دخالتی ندارد، کوچکترین تخلفی مساوی است با تنبیه بدنی یا اخراج و... در انگلیس در مورد مشارکت سیاسی نیز همینگونه است یعنی مشارکت را از مدرسه و دانشگاه به افراد میآموزند.برای مثال دانشجویان در طول دانشگاه یا جذب حزب کارگر میشوند یا حزب محافظه کار. بعد از کلاس افراد به کتابخانه میروند و همه مجلات و روزنامههای آن روز را که مربوط به حزب متبوعشان است مطالعه میکنند و... در نتیجه از همان زمان زمینه مشارکت در مسائل کشور (اجتماعی، سیاسی و اقتصادی) در آنها نهادینه میشود. درحالی که در ایران اصلا این مسائل مطرح نیست و هیچ گاه هم نبوده است. خب با این اوصاف این مشکل حل نشدنی نیست چون به محض مطرح شدن، عدهای خواهند گفت این مشکل تاریخی است و ما نمیتوانیم آن را حل کنیم. قراییمقدم: نه اتفاقا این مشکل حل شدنی است؛ آن هم به صورت محلی و گروهی. برای مثال سالها پیش ما در محلهها و روستاها خانههای انصاف داشتیم که مشکلات و اختلافات زن و شوهری یا همسایگی و قانونی را حل میکردند بیآنکه نیازی به دادگاه، وکیل، بازپرس و... باشد در نتیجه دادگاههای ما خیلی خلوت بود اما امروز آمار پروندههای باز در دادسراها و دادگاههای ما سر به فلک کشیده و تمام قضات دنیا هم جمع شوند یارای رسیدگی به همه آنها را ندارند. حضور ریشسفیدان و بزرگان فامیل برای حل اختلافات خود نمونه بارز مشارکت اجتماعی افراد بود. اما این موارد امروز حتی در روستاهای ما کاملا از بین رفته است.در نتیجه نبود مشارکت، اعتماد اجتماعی هم آرام آرام رخت بربست. در توضیح بیشتر باید بگویم اعتماد به دو دسته افقی و عمودی تقسیم میشود. اعتماد افقی، اعتمادی است که بین مردم جریان دارد و اعتماد عمودی هم شامل اعتماد بین مردم و مسئولان میشود. اعتماد افقی در جامعه ما بوده اما اعتماد عمودی هیچگاه در جامعه ما وجود نداشته است. چرا اعتماد افقی قبلا بوده اما حالا وجود ندارد؟ قرایی مقدم: برای اینکه معنویات در جامعه هم وجود داشت. ولی امروز که جامعه صوری و مادی شده و همه تنها دنبال پول و درآمد هستند انسانها زیر پا له شدهاند یکی از گرسنگی، یکی از تلاش کردن و به جایی نرسیدن، یکی هم از پناه بردن به اعتیاد و... در نتیجه اعتماد افقی هم آرام آرام محو شد. پس راه حل عدم مشارکت و اعتماد اجتماعی راه حل دست نیافتنی نیست بلکه میتوان از مدارس این موضوع را شروع کنیم تا آرام آرام وارد لایههای بالای جامعه شود و تک تک افراد جامعه مسئولیت پذیر و وظیفه مدار شوند.موضوعی که امروز خلاء آن در خانواده، مدارس، دانشگاه ها، سازمان ها، حکومت و... ما به شدت احساس میشود. وظیفه مداری یعنی اینکه امروز در ژاپن از همان ابتدای کار دانش آموزان خودشان باید میز و کلاس را تمیز کنند، یا اینکه هر دانش آموز کلاس پایین زیرنظر یک دانش آموز بزرگتر قرار گیرد و... حال به مدارس ما نگاه کنید. دانش آموز از همان ابتدا یاد میگیرد اگر آشغالی از دستشان روی زمین افتاد به خودشان زحمت ندهند چون مستخدم مدرسه حقوق میگیرد که زبالههای آنان را جمع کند! این یعنی فقر مسئولیت پذیری و وظیفه مداری در جامعه که نتیجه آن میشود حادثه میدان کاج که صد نفر ایستاده بودند و از کشته شدن یک فرد بی گناه فیلم میگرفتند و هیچ** جلو نرفت که اگر میرفت فرد بی گناه کشته نمیشد. نتیجه این میشود که امروز پارک هرندی شده پاتوق معتادان که بنیبشری حق قلع و قمع آن را ندارد. من اظهارات دکتر ابهری درباره سیاسی نبودن موضوع آسیبهای اجتماعی را تایید و تاکید میکنم معضل آسیبهای اجتماعی یک مسئله جمعی است نه فردی یا حزبی. امروز 5 میلیون جوان فارغالتحصیل بیکار داریم و آنطور که چند روز پیش مسئولی میگفت اگر 5/2 میلیون کارمندی که مشغول کارند بازنشسته کنیم بازهم 5/2 میلیون جوان بیکار پابرجا هستند. در حالی که مسئولان خوب میدانند که بیکاری امالفساد است. یک جوان کارشناسی ارشد برای رسیدن به این مرحله 100 میلیون تومان هزینهاش شده است اما مسئولان 23 جوان کارشناسی ارشد را در خرم آباد رفتگر کردند! جوانانی که نیروی استراتژیک در جامعه محسوب میشوند. من نیز عوامل آسیبهای اجتماعی در جامعه را به دو دسته عوامل برون زا و درون زا تقسیم میکنم.عوامل برون زا شامل ماهواره، فیسبوک و... میشود. من بر اساس نظر مارکس و برخلاف نظر ابن خلدون عوامل درون زا را مهمتر میدانم؛ یعنی ندانم کاریهای مسئولان، برنامه ریزیهای غلط، نبود مسئولیت پذیری و وظیفه مداری و... می توانیم سیاسی شدن یا به عبارت دیگر سیاست زده شدن جامعه را هم جزء این عوامل بدانیم؟ ابهری: نه اینگونه نیست. ببینید در شرایط اجتماعی ثابت و استوار رویاهای انسان از طریق هنجارها تنظیم و محدود میشوند و با از هم پاشیدگی این هنجارها و از بین رفتن کنترل، وضعیتی از آرزوهای بی حد و حصر به وجود میآید. در نتیجه برای رسیدن به این آرزوهای بیحد و حصر افراد ناچارا به هر کاری دست میزنند؛ رشوه، اختلاس و... قرایی مقدم: دقیقا اظهارات آقای ابهری در تئوری حاکم بودن ذهنیت مادی و حسی بر جامعه (سوروکین) جای میگیرد. به اعتقاد سوروکین جوامع تاکنون 3 دوره را طی کردهاند؛ پیشاز مسیح (عقلانی)، دوره مسیح (شهودی) و از قرن 16 تاکنون عصر مادیات و حسیات است. در این دوره معنویات کم شده و«شیء سروری» رواج یافته است. ابهری: وقتی هنجارها کنترل خود را روی آرزوها از دست میدهند نارضایتی اجتماعی در جامعه به وجود میآید؛ آن هم یک نارضایتی دائمی. این نارضایتی منجر به خودکشی، بزهکاری و... میشود. بسیاری معتقدند سیاست دولتهای قبل موجب رواج مادی گرایی شده است در نتیجه بخشی از مشکلات امروز مربوط به عملکرد و رفتار دولتهای قبل میشود. قرایی مقدم: خیر، موضوع مادی گرایی یک مسئله جهانی است و مختص ایران نیست. تاکنون چند مفسد اقتصادی اعدام شدهاند؟! اما به نظر مشکلات ناشی از مادی گرایی در جامعه ما را سایر جوامع ندارند. ابهری: بله، به این شکل ندارند چون باورهای دینی را در ذهنشان همچنان حفظ کرده اند. قرایی مقدم: علت اینکه در کاتولیکها، خودکشی و طلاق وجود ندارد به دلیل وجود باورهای عمیق دینی است. ابهری: در تایید اظهارات دکتر قرایی مقدم این نکته را بیفزاییم که ما تاکنون چند قاچاقچی را اعدام کرده ایم؟! بسیار زیاد اما تاکنون دو مفسد اقتصادی اعدام شده (فاضل خداداد و مه آفرید خسروی )! آن هم افرادی که ضررشان اگر بیشتر از قاچاقچیان برای جامعه نباشد مطمئنا کمتر نیست. تنها او را به زندان میبرند و بعد از مدتی هم زندان برایش هتل میشود؛ لب تاپ دارد، موبایل دارد، بهترین مواد غذایی و... اما امروز اگر این افراد که روز به روز به تعدادشان افزوده میشود اعدام شوند (چون اعتقادات و ایمان مردم را نابود کرده اند)مسلما بازدارندگی دارد چون به قول معروف صحبت از پژمردن یک برگ نیست، و جنگل را بیابان میکنند! در کشوری که تولید، خرید و فروش و مصرف الکل جرم است وقتی روزی 12 کامیون الکل وارد کشور میشود، این الکل کجا مصرف میشود؛ آبیاری درختان، کاربرد صنعتی یا مصرف جوانان؟! امروز هزینه رفتن به سینما 50 هزار تومان، استخر 30 هزار تومان، پینت بال 300 هزار تومان و... است درحالی که هزینه یک شیشه الکل طبی 3 هزار تومان است که با یک شیشه حداقل 3 نفر از آن استفاده میکنند این یعنی فاجعه! مسئولان باید با شنیدن این اظهارات سر به کوه و بیابان بگذارند، اما اصلا مسئولان این موضوعات را میدانند؟! تضادهای فرهنگی و رفتاری موجود در جامعه ما سر به فلک میکشد. وقتی جوان مهندس 30 ساله نمیتواند زن و زندگی تشکیل دهد اما یک فرد یکلاقبای 30 و اندی ساله میلیاردی سود کسب میکند، این جوان چگونه ایمان و اعتقاداتش را حفظ کند؟ چگونه به دنبال الکل و مواد نرود؟ چگونه خودکشی نکند؟! خب وقتی 2 نفر از این افراد که یک شبه پیدا شدند و سرمایههای کشور را به تاراج بردند اعدام شوند دل همه لااقل خنک میشود. چین معاون رئیس جمهورش را به دلیل رشوه اعدام کرد اما در کشور ما تازه این افراد مشهور هم میشوند و نهایت یک توک پا به زندان میروند و... خب منم که یک کارمند جزئم با خود میگویم چرا من نکنم؟! چرا من رشوه نگیرم؟! و... چون به مسئله اعدام اشاره کردید بسیاری معتقدند حتی اعدام قاچاقچیان هم بازدارندگی لازم را ندارد، با این اوصاف فکر میکنید اعدام اختلاسگران و مفسدان اقتصادی بازدارندگی داشته باشد؟ ابهری: بله من هم مخالف اعدام قاچاقچیان هستم چون معتقدم کسانی اعدام میشوند که خود قربانی هستند و اصل کاریها در نیویورک و لس آنجلس و... پا روی پا انداختهاند و به ریش ما میخندند. اما اگر قاچاقچیان سررشته و اصلی دستگیر شوند صددرصد موافق اعدام آنها هستم. اما از آن مهمتر باید شرایط به وجود آمدن قاچاق را از بین ببریم. قرایی مقدم: درست است، همانطور که سالها پیش آیت الله شاهرودی هم بحث زندان زدایی را مطرح کردند؛ موضوعی که اخیرا هم تحت عنوان لایحه پیشگیری از جرم مطرح میشود. جامعه شناس هم اصولا با زندان و اعدام مخالف است زیرا جامعه را مجرم میداند نه فرد را. یعنی عواملی که در درون جامعه وجود دارد مجرم تولید کرده وگرنه فرد بزهکار خود یک بیمار است؛ آن هم به علت شرایط جامعه. امروز حدود 220 هزار زندانی در زندانهای کشور حضور دارند که ماهیانه خرج هر کدام یک میلیون تومان است حال حساب کنید چقدر این موضوع هزینه مالی بر دولت وارد میکند (بحث دانشگاه بزهکاریبودن زندانها هم که معضلی بزرگتر و آسیب زاست)، اینجاست که بحث پیشگیری از وقوع جرم اهمیتی دو چندان مییابد. ما دچار پرکاری فرهنگی بیرونی و کم کاری فرهنگی درونی شده ایم ابهری: فارغ از این موضوع که بحث جداگانه ای را میطلبد، مشکل دیگر امروز جامعه ما این است که ما دچار پرکاری فرهنگی بیرونی و کم کاری فرهنگی درونی شده ایم آن هم طی 30 سال اخیر؛ کتاب، روزنامه، مجله، همایش، سخنرانی پشت هم تنها یک نتیجه در جامعه ما داشته؛ سخنرانی زدگی ! فرد به محض روشن کردن تلویزیون کافی است ببیند دوکارشناس در حال صحبت یا بحث و مناظره اند حتی اگر ابوعلی سینا هم آنجا نشسته باشد شبکه را عوض میکند. مردم از سخنرانی خسته شده اند. از سوی دیگر مسئولان به جای تربیت دینی روی آموزش دینی تمرکز کرده اند. از زمان ازل رشوه و اختلاس بوده، هست و خواهد بود اما تفاوت اینجاست که وقتی در انگلستان ملکه الیزابت در عروسی نوهاش کمی ریخت و پاش میکند، روزنامهها هدک آنان را به سرشان کشیدند و خواب خوش را مدتها حرامشان کردند اما در جامعه ما چه؟!کجای دنیا جشن طلاق میگیرند؟ کجای دنیا جشن طلاق شان را در آنتالیا میگیرند و لباس عروسی از سوئیس سفارش میدهند؟! قرایی مقدم: چون از یک سو امثال بابک زنجانی به مردم یاد دادند، میشود یک شبه میلیاردر شد و از سوی دیگرمیتوان با پول خود دیگران را منکوب کرد. ابهری: این نکته را هم بیفزایم که مطرح کردن آسیبهای اجتماعی بدون کالبدشکافی خود آسیب زاست. مثل امروز که ما زایش دزد پیدا کرده ایم. اتفاقا چندروز پیش هم جامعه شناسی بیان کرد جامعه نسبت به آسیبها به ویژه بحث اعتیاد دچار بیتفاوتی شده است. قرایی مقدم: دقیقا همینگونه است؛ سر هر کوچه و خیابانی یک معتاد نشسته، چشم مردم عادت کرده به دیدن این همه معتاد. ابهری: ببینید من همین جا قول میدهم نیروی انتظامی میتواند ظرف 72 ساعت تمام معتادان را جمع کند اما چه فایده؟ معتاد وقتی دستگیر و تحویل دادگاه یا دادسرا میشود آنقدر دستگیر شده و مدتی بعد آزاد شده که دیگر عین خیالش نیست و با مامور پلیس بای بای هم میکند! قرایی مقدم: جالب آنکه مسئولان، پلیس را مقصر این آسیبها میدانند در حالی که اصلا وظیفه پلیس پیشگیری از جرم و آسیب نیست. اتفاقا اخیرا مسئولی اعلام کرده زنان ویژه جمع آوری شوند. ابهری: این یعنی پاک کردن صورت مسئله. من 7 سال رئیس دفتر جمع آوری دختران فراری بودم. مادر من 30 سال پیش به من گفت: پسرم به این دختران مانتو و شلوار میدهی دستت درد نکند، ولی چیزی که این دختران اصالتا لازم دارند را چه کار میخواهی بکنی! فرض کنید تمام زنان ویژه جمع شدند، اولا کجا آنها را نگه داریم؟ دوم چگونه آنها را ساماندهی و طبقه بندی کنیم، زیرا نمیشود یک زن 50 ساله را با یک دختر 17 ساله کنار هم بگذاریم زیرا تنها انتقال بزهکاری اتفاق میافتد. موضوع بعدی این است که از صبح تا شب که نمیشود این زنان را بیکار و بی برنامه و بدون آموزش در یک مرکز نگه داریم، برای این موضوع چه فکری شده؟ چه مدتی باید در این مراکز نگهداری شوند؟ برخی معتقدند یک سال بعد از بازپروری این افراد میتوانند به جامعه برگردند حال سوال اینجاست این زنان رها شده نه کار دارند، نه پول، نه خانه دارند نه خانواده پس حالا چه کنند! نیازهای عاطفی و غریزی آنان چه میشود؟ و... با همه این اوصاف امروز شرایط اجتماعی زایشگر آسیبهای اجتماعی است. میتوانیم بگوییم یکی از علل این موضوع این است که برخی مسئولان ما سواد کافی ندارند؟ ابهری: بله، میتوان گفت چون همان طور که گفتید بارها اعلام شده برخوردهای پلیسی در آسیبهای اجتماعی باعث افزایش جرم میشود. من معتقدم مسئولان و تصمیم گیران یا اشراف به مسائل و سواد ندارند، یا مشاوران خوبی ندارند یا علم و تجربه آن را ندارند یا از نتایج کار بی اطلاع اند. از همین روست که امروز یکی از عوامل افزایش اعتیاد کمپهای ترک اعتیاد است. قرایی مقدم: با توجه به اظهارات آقای ابهری این نکته را بیفزایم که در جوامع سنتی و محافظهکار این گونه اتفاقات رخ میدهد. به عبارت دیگر، علت بسیاری از مشکلات در جامعه ما این است که سنتیها هنوز از لاک محافظهکارانه خود خارج نشدهاند و نمیخواهند واقعیتها را بپذیرند.البته نظام هم گاهی اجازه نمیدهد واقعیتها گفته شود. در سیستم سنتی هر مسئولی آهسته میآید، آهسته میرود که گربه شاخش نزند و دورهاش تمام شود حالا هرچه بعدا پیش میآید اهمیتی ندارد. زیرا پلورالیستی و چندگانه فکر نمیکنند، ایدههای جدید را نمیپذیرند و سکوت و سقوط را بر هیاهو و احتمالا راهحل ترجیح میدهند. تا روزی هم که مسئولان از لاک محافظهکاری بیرون نیایند و اجازه ندهند افراد با تفکرات چندگانه و ایدههای جدید وارد سیستم شوند، مشکلات حل نخواهد شد. وقتی نمایندگان به جای انتخاب شدن از بین افراد خبره و دغدغهمند، از بین افراد کماطلاع انتخاب میشوند نباید انتظار حل شدن مشکلات را داشته باشیم. سرقفلی گدایی در برخی مکانها، هر 6 ماه 20 میلیون تومان!!! ابهری: دقیقا همین گونه است. امروز درآمد متکدیان ما در جامعه از کارمندان بیشتر است، متکدیان ما مافیای گدایی دارند، سرقفلی گدایی در برخی مکانها، هر 6 ماه 20 میلیون تومان است و... حال کدام مسئولی دغدغه این موضوع را دارد جز اینکه صورت مسئله را پاک کنند، یا راهحل شعاری ارائه دهند؟! میتوانیم بگوییم یکی از علل این موضوع این است که همه امور کشور ما سیاسی شده است؟ قرایی مقدم: بله، متاسفانه جامعه ما بالکل سیاست زده شده است.اقتصاد، اجتماع، هنر و... همه سیاست زدهاند و تا وقتی که علم در کار نباشد، مشکلات، آمار صعودی خواهند داشت. در مجلس ما کدام نماینده پیگیر آسیبهای اجتماعی است در حالی که همه دغدغهشان شده دعوای حزبی و یار و یارکشی یا مخالفت با برجام و.... و جالب آنکه حتی در این زمینه نیز کسانی به موضوع ورود کردهاند که کمترین تخصص و اطلاعی از این حوزه ندارند، مثلا همین که آقای جلیلی را مسئول بررسی اقدامات تیم آقای ظریف کردهاند درحالی که تخصص ایشان فلسفه است! این موضوع نشان میدهد نظام ما سنتی است. ابهری: امروز متاسفانه مسئولان به جای نان، تضادهای سیاسی را وارد سفره مردم کرده اند که این تنشها بیش از همه آسیب زاست. من معتقدم برای حل این موضوع نهاد پیشگیری کننده و مقابله با آسیبهای اجتماعی و اساسا نظام ما باید دانش بنیان و اندیشه محور شود. ارادهای برای این اتفاق وجود دارد؟ قرایی مقدم: نه، متاسفانه تاکنون که وجود نداشته است. خب چگونه باید به وجود بیاید؟ قرایی مقدم: از طریق تشکلات مردمی. ابهری: اما مهمتر از تشکلات مردمی، رسانهها هستند که باید آن قدر این موضوع را مطرح کنند تا در نهایت مسئولان تسلیم و دست به کار شوند. موضوع آسیبهای اجتماعی امروز مهمتر از دکل گمشده و بابک زنجانی است اما رسانهها چندان توجهی به آن ندارند. یک کودک سوری در دریا غرق شد و دنیا را تکان داد درحالی که روزی دهها کودک مثل آیلان در کشور ما میمیرند؛ از اعتیاد، از گرسنگی و سرما و... اما چه اتفاق و واکنشی در پی دارد؟ از این روست که من نقش رسانهها را بسیار میدانم.