:رئیس دبیرخانه شورای ملی سالمندان گفت: نه تنها سالمندی به سمت زنانه شدن میرود بلکه واگذاری زنان از سوی خانوادهها به مراکز نگهداری از سالمند نیز در حال افزایش است و شیب بالایی دارد که این امر نیاز به فرهنگسازی دارد تا خانوادهها را آموزش داد که بهترین جای سالمند در کنار خانواده است نه مراکز نگهداری از سالمند. نگاهی به آمار و ارقام در ایران براساس یافتهها 13/70 درصد سالمندان متأهل بوده (64 درصد مردان و 36درصد زنان). 48/0 درصد از سالمندان هرگز ازدواج نکرده اند و 89/82 درصد از سالمندان بدون همسرند. تعداد سالمندان تحت پوشش سازمان بهزیستی کشور: 564770 نفر تعداد مراکز روزانه سالمندان تحت پوشش سازمان بهزیستی کشور: 109 مرکز تعداد سالمندان خدمتگیرنده از مراکز روزانه تحت پوشش سازمان بهزیستی کشور: 4420 نفر تعداد مراکز شبانهروزی سالمندان تحت پوشش سازمان بهزیستی کشور: 250 مرکز تعداد سالمندان خدمتگیرنده از مراکز شبانهروزی تحت پوشش سازمان بهزیستی کشور: 13878 نفر تعداد فعالیتهای خدمت در منزل سالمندان تحت پوشش سازمان بهزیستی کشور: 114 تعداد سالمندان خدمتگیرنده در منزل تحت پوشش سازمان بهزیستی کشور: 4428 نفر تعداد سالمندان تحت پوشش کمیته امداد امام خمینی(ره) بیش از 000/500/1 نفر تعداد بازنشستگان تأمین اجتماعی و بازنشستگان کشوری بیش از 000/500/2 نفر به نقل از روزنامه ایران، احترام، سن وسال نمیشناسد از همان کودکی تا آخر، در هر سن وسالی چه مرد باشد چه زن احترام واجب است. هرچقدر سن بالا میرود عزت واحترام نیز باید بیشتر شود. به گذشته برمی گردیم که حرف، حرف پدربزرگها و مادر بزرگها بود و چه بسا خانوادههایی که به خاطر احترام از بسیاری از مسائل خوب یا بد میگذشتند اما حالا داستان فرق میکند. گاهی احترام که نیست هیچ، حتی وقتی پدرها و مادرها پا به سن میگذارند برخی از خانوادهها برای راحتی خود آنها را به مراکز نگهداری از سالمندان میسپارند انگار این مراکز شده حلال مشکلات برخی از خانوادهها و بلای جان و دغدغه پدران ومادران. به هر حال جامعه در حال رسیدن به مرز سالمندی است و قرار است در سال 1400 تعداد افراد سالمند نسبت به سایر افراد پیشی بگیرد وحداقل به 12 میلیون نفر برسد از اینرو باید برنامه داشت؛ برنامهای که تنها روی کاغذ نماند بلکه کارشناسی شودو بعد به اجرا درآید. شوخی هم ندارد وقتی زمانش رسید دیگر برای برنامه نوشتن دیر است. این را من نمیگویم خود مسئولان در حوزه سالمندی میگویند که جایگاه دبیرخانه شورای ملی سالمندان هنوزجا نیفتاده وهنوز مشکلات سالمندان شناسایی نشده وهنوز... آن وقت هر روز به جامعه سالمندان ما اضافه میشود و دست ما خالی است. هفته سالمندان را بهانه قرار دادیم و با دکتر فرید براتی سده رئیس دبیرخانه شورای ملی سالمندان به گفتوگو نشستیم که میخوانید: تقریباً یک سالی است که مسئولیت دبیرخانه شورای ملی سالمندان را عهده دار شدهاید در این مدت چه برنامههایی را تدوین کرده وبه اجرا درآوردهاید؟ شاید یکی از کارهای مهم من این بود که تلاش کردم وضعیت دبیرخانه را مشخص کنم چون قبلاً این دبیرخانه مسئول نداشت. وقتی مسئولیت پذیرفتم دبیرخانه هیچگونه بودجهای نداشت و هرگونه هزینهای که میشد از جاهای دیگر تأمین میشد. همچنین تعارضهایی بین دستگاهها و نهادها وجود داشت که سعی کردم آن را کاهش دهم در واقع همه را دور هم جمع کنم. از طرفی بحثهایی از گذشته مثل سند ملی راهبردی سالمندان کشور مطرح بود که باید انجام میشد. ما هم میخواستیم سند را ارائه دهیم منتهی در نشستی که با مسئولان امر داشتیم به این نتیجه رسیدیم که بهتر است سندها هماهنگ شود و در قالب یک سند واحد در مورد سالمندان به هیأت دولت برود یا هر جایی که لازم است بنابراین مسئولیت این کار را به بنده سپردند. ما با وزارت بهداشت مکاتبه کردیم و دو نفر را به عنوان نماینده تامالاختیار معرفی کردند. یعنی پس از سالها باید دوباره از صفر شروع کرد؟ نه، سندها آماده است منتهی بحث اصلی مسأله متولی است یعنی چه کسی میخواهد این کار را انجام دهد. اگر این مشخص شود بقیه کارها حل میشود. مثلاً اگر بخواهیم به هیأت دولت ببریم شاید وزارت بهداشت مخالفت کند یا نهاد دیگر اما سند ملی راهبردی سالمندان آماده است وقرار است به وزارت تعاون، رفاه، کار و امور اجتماعی فرستاده شود. از طرفی من تلاش کردم منابع مالی فراهم کنم. رقم اعتبار ما امسال نسبت به سال گذشته سه برابر شده است. الان هم شاخصهای سالمندی را با کمک دانشگاه علوم بهزیستی، مرکز آمار و صندوق جمعیت سازمان ملل و سایر نهادها و با کمک متخصصان مرتبط تدوین میکنیم که اگر آماده شود آن وقت میدانیم که جایگاه ما در برابر سالمندان کجا قرار دارد و وضعیت موجود را نسبت به سایر کشورها میسنجیم. مثلاً در حال حاضر در 23 کشور دنیا محیط دوستدار سالمند وجود دارد که ما نداریم در حالی که لازم است ما هم داشته باشیم. حتی در مباحث دینی سالمندان باید کار کنیم اینها کارهایی است که انجام میدهیم. پیگیر هستیم تا ردیف اعتباری به عنوان حمایت از سالمند بگیریم. ما در استانها چیزی بهنام بنیادهای فرزانگان داریم که این بنیادها برای سالمندان برنامهریزی میکنند. همچنین سعی کردیم اعتبار آنها را افزایش دهیم. حتی در برخی از استانها آنها را توسعه نیز دادیم. توانستیم با NGOها هم ارتباط خوبی برقرار کنیم اما مشکلاتی هم هست. اول اینکه باید جایگاه دبیرخانه مشخص شود. متأسفانه پراکندگی کار وجود دارد یعنی گاهی برخی از دستگاهها که کارشان حمایت از ماست خودشان جزیرهای عمل میکنند که این مشکل ایجاد میکند. در حالی که کار آنها اجرا نیست سیاستگذاری است. از طرفی دبیرخانه کار اجرایی نمیکند. کار ما بیشتر تدوین برنامه است تا اجرا. اگر کاری نشده کم کاری از سوی ما نبوده است. چرا تاکنون جایگاه دبیرخانه مشخص نشده است؟ فکر نمیکنید برای مسأله به این مهمی کمی دیر است؟ چرا ولی مشکلی که پیش آمد، دو تا بود یکی اینکه برای این دبیرخانه در برنامه سوم و چهارم توسعه جایگاهی در نظر گرفته شده بود که در برنامه پنجم توسعه به آن اشاره نشده بود، بنابراین دستگاههای دیگر موضوع را جدی نگرفتند مثل وزارت بهداشت. در حالی که دلیل نمیشود که چون در برنامه پنجم نیامده اجرایی نشود. مشکل دیگر این بود که دبیرخانه در ذیل توانبخشی بود ولی زیر نظر ریاست سازمان بهزیستی درآمد البته من مخالفم که دوباره به توانبخشی واگذار شود چون اگر به توانبخشی برگردد ما باید تنها به سالمند معلول خدمات دهیم که کار درستی نیست. اینها همه باعث شد که جایگاه دبیرخانه تا الان تثبیت نشود. اگر بتوانیم در برنامه ششم جایگاه دبیرخانه را تثبیت کنیم، خیلی به ما کمک میکند. چقدر به آینده این طرح امیدوارید؟ من همیشه امیدوار و پیگیر هستم. به هر حال با توجه به وضعیت سالمندان در کشور در جایی از سیستم تصمیمگیری به وضعیت سالمندان توجه خواهد شد اما اینکه کجاست مهم است. من به دو دلیل موافق نیستم در ذیل وزارت بهداشت و توانبخشی باشد چون همه مشکلات سالمندان فقط سلامت و توانبخشی نیست بلکه تنها بخشی از چالشهای سالمند است. به هر حال ما مسائل دیگر مثل مراقبت از سالمند و... داریم که کار وزارت بهداشت و حوزه توانبخشی نیست. پس اگر ذیل این دو بخش قرار گیرد، ما تقلیل گری کردیم. مسأله دیگر که مهم است این است که همه سالمندان مشکل سلامتی ندارند بلکه تعداد سالمند سالم بیشتراست حتی دیدگاهی که در دنیا درباره سالمندان وجود دارد مثبت است و ما باید با این دیدگاه برای همه سالمندان کشور عمل کنیم و آن را رواج دهیم. دیدگاهی که سالمندان را تهدید نمیداند، بلکه سالمند را فردی میداند که میتواند در کشور مفید واقع شود. به نظر شما سند ملی راهبردی سالمندان چقدر میتواند در حل مشکل سالمندان مفید باشد؟ شاید ما هنوز وارد مشکل وچالش سالمند نشدهایم حتی در بحث آسیبها هم جدی وارد نشدیم اما تردید نیست که ما نیاز داریم برنامهریزی کنیم و در این زمینه برنامه داشته باشیم اینکه چه کاری میتوان برای سالمند انجام داد مهم است. البته همه اینها نیاز به این دارد که اول باید ببینیم نیاز سالمند چیست ولی ما هنوز این را هم نمیدانیم. چرا تاکنون نیازها شناسایی نشده؟ چه کسی باید این کار را کند؟ ما تقاضا دادیم که این کار را انجام دهیم ولی بودجه میخواهد حتی پیشنهاد دادیم امسال بررسی وضعیت رضایت از زندگی سالمندان انجام دهیم که مرکز آمار بودجه زیادی خواست که ما بودجه لازم را نداشتیم و نتوانستیم انجام دهیم. بنابراین مسکوت ماند ولی معتقدم که باید نیازسنجی شود ولی چه کسی بودجه کار را فراهم میکند؟ یعنی تنها مشکل بودجه است؟ قدر مسلم بودجه است غیر از این نیست. یعنی هنوز نمیدانید مشکلات سالمندان به تفکیک چیست؟ نه هنوز مشخص نشده البته خودمان ارزیابیهایی داریم ولی هنوز مشکلات سالمندان را به تفکیک نداریم. درگذشته هم مطالعاتی انجام دادهاند ولی کافی نیست. من معتقدم که اینها نیازسنجی نیست نیازسنجی این است که ما در کشور بگردیم و مشکلات را استخراج کنیم. گویا سالمندی هم مثل برخی از موضوعات، زنانه شده است برای این مسأله برنامه دارید؟ نه هنوز برنامه نداریم ولی معتقد هستیم که این موضوع مهم است ومسئولان باید نسبت به این موضوع حساس شوند. به معاونت زنان اطلاع دادیم تا در رابطه با این موضوع همکاری کنند. چندی پیش مشاوران امور بانوان دستگاهها را دعوت کردیم تا آنها را نیز به زنانه شدن سالمندان حساس کنیم البته نه تنها سالمندی به سمت زنانه شدن میرود بلکه واگذاری زنان از سوی خانوادهها به مراکز نگهداری از سالمند نیز در حال افزایش است و شیب بالایی دارد که این امر نیاز به فرهنگسازی دارد تا خانوادهها را آموزش داد که بهترین جای سالمند در کنار خانواده است نه مراکز نگهداری از سالمند. همه اینها برنامهریزی میخواهد و ما منتظر اعتبار هستیم. برای این مسأله میخواهیم طرحی را با عنوان تشکیل گروههای اجتماع محور و ارائه آموزش به مردم محلات و خانوادهها برای ارائه خدمات به سالمندان انجام دهیم. زنانه شدن شاید پدیده خاص کشور ما باشد البته امید به زندگی خانمها در همه جا بیشتر است شاید جهانی هم باشد. به نظر میرسد تعداد زنان بین 65 تا 75 سال بیشتر باشد. چه باید کرد؟ چند مسأله مهم وجود دارد. یکی اینکه درصد بالایی از سالمندان ما در دهک اول هستند یعنی نزدیک به 30 درصد از سالمندان آسیبپذیر هستند و نیاز به حمایت فوری دارند. مسأله دوم بحث واگذاری والدین از سوی خانوادههاست که از والدین خود فاصله گرفتند که لازم است برای این کار آموزش و آگاهسازی شود. البته در سیاستهای کلی جمعیت به این موضوع اشاره شده است. کار دیگر آییننامه شورای ملی سالمندان است که براساس آن در هر استان شورایی به عنوان شورای ساماندهی سالمندان که رئیس آنها استاندارها هستند باید تشکیل شود که در برخی جاها تشکیل شده است. اینها مسائل اصلی ما در بحث سالمندی است که اگر نتوانیم دستگاهها را پای کار بیاوریم نمیتوانیم مانور بدهیم و درواقع حرفهای ما جنبه شعاری پیدا میکند تا عمل. توجه به این نکته لازم است که زنان سالمند بیشتر از مردان آسیب پذیر هستند؟ بله واقعاً اینطور است به خاطر همین است که ما نگران هستیم چون خانوادهها بیشتر تمایل دارند زنان سالمند را نسبت به مردان به مراکز واگذار کنند. براساس آمار حتی نرخ آلزایمر خانمها در کشور بیشتر از آقایان است. با توجه به شرایط موجود نگاه نظام درباره پدیده سالمندی چیست؟ در سیاست کلی جمعیت (بند7) مربوط به سالمندان است، در آن به چند نکته تأکید شده است: اول فرهنگسازی و رعایتشان و منزلت سالمندان، بعد تلاش برای مراقبت سالمندان در منزل و در نهایت استفاده از توانمندیها و ظرفیتهای سالمندان به شکل و طریق مناسب. ما در سالهای آینده سالمند کم سواد نخواهیم داشت بلکه اکثر آنها با سوادند آن وقت نمیشود به فردی که 60 سال دارد و باسواد است بگوییم در خانه بنشیند بنابراین نیاز به برنامهریزی دارد وباید برنامهریزی کرد. باید سن بازنشستگی را از 60 سالگی بالا ببرند چون درکشور ما سن بازنشستگی نسبت به کشورهای دیگر پایینتر است. این دیدگاه خیلی علمی نیست چون 60 سالگی تازه اول تجربه فرد است. الان صندوقهای بازنشستگی ما چون افزایش سالمند داشتیم با مشکل روبهرو شدند. فکر میکنید نگاه مسئولان به سالمندی مثل پدیدهها وبحرانهای دیگر جامعه است یا نه؟ سالمندی بحران نیست ولی به نظر می رسد مسئولان هنوز خیلی به این قضیه حساس نشده اند. چون تا جامعه سالمند 20 سال زمان داریم بنابراین خیلی توجه نمیکنند. برخی شاید نگاه دیگری دارند چون سالمندی حرمت خاصی دارد البته نیاز به برنامه و قانون نداریم چون وقتی پای قانون و... وسط میآید بحث دولتی میشود وکار را مشکل میکند. به هرحال تا 15 سال آینده جمعیت سالمندی ما دو برابر میشود که اگر برای 12 میلیون سالمند برنامه نداشته باشیم، آن وقت با مشکل روبهرو میشویم و موضوع تبدیل به بحران میشود و در اوج بحران نمیشود برنامه نوشت. یعنی چه سالی؟ سال 1400 آغاز شروع مشکل سالمندی است پس باید در برنامه ششم برنامهای برای سالمندان داشته باشیم البته هنوز دیر نیست. قرار است با اجرای سند راهبردی چه اتفاقی در جامعه سالمندی روی دهد؟ این سند راهبردی است و تنها راهبردها را مشخص میکند یعنی وضعیت موجود را بررسی میکند و راهبردها را ارائه میدهد بعد راهبردها تبدیل به برنامه میشود. ولی باید سند تثبیت شود تا ضمانت اجرایی پیدا کند. از آمار سالمندان بگویید که در حال حاضر در چه وضعیتی قرار داریم؟ براساس سرشماری سال 90، تعداد سالمندان 6 میلیون و 100هزار نفر بود که به نظر میرسد در چند سال اخیر افزایش پیدا کرده و به 6میلیون و 400 نفر رسیده از این تعداد 3میلیون و 100هزار نفر زن هستند یعنی (90/50درصد زن) و3میلیون و 22هزار نفر مرد یعنی(49 درصد) مرد. در حال حاضر تعداد زنان 60 تا 64ساله 981هزار نفر و تعداد مردان در این سن 880هزار نفراست. همچنین تعداد زن 65 تا 69 ساله 700 هزار نفر و مرد 442هزار نفراست. تعداد زن 70 تا 74 ساله، 558 هزار نفر ومردان در این سن 561هزارنفر است. تعداد زن 75 تا 79 ساله، 436هزار نفر و مرد 470 هزار نفر است. 80 به بالا هم 459 هزار زن و 459هزار مرد سالمند تشکیل میدهد. از طرفی از هر 100 سالمند 13نفر تنها زندگی میکنند که این آمار افزایش پیدا میکند. البته نسبت به جمعیت سالمندی 5 درصد مردان سالمند و21 درصد زنان سالمند تنها هستند. بیشتر زنان تنها در استانهای محروم ایلام، کرمانشاه و لرستان زندگی میکنند و بیشترمردان سالمند گیلان هم تنها هستند. تعداد زنان بدون همسر به 100هزار نفر جمعیت 60 سال و بالاتر است که در استان ایلام 53 نفر به ازای هر 100 نفر است. درحالی که تعداد مردان بدون همسر 5/13نفر است.