روانشناسی رنگ در اشعار سهراب سپهری

شروع موضوع توسط سوسن م ‏5/6/15 در انجمن شعر و ترانه

  1. سوسن م

    سوسن م Member

    ارسال ها:
    46
    تشکر شده:
    2
    امتیاز دستاورد:
    8
    رابطه رنگ و روان آدمی:
    بدیهی است کیفیت تأثیر انسان از رنگها ماهیت کاملاً روانی دارد و به طور غیرمستقیم در هنجارها و واکنشهای او مؤثر است؛ به گونه‌ای که استفاده نامناسب از رنگها، موجب بروز اغتشاشات روانی در انسان می‌شود. پیشرفتهای دقیق علمی و آگاهی از معانی و مفاهیم حقیقی رنگ و تأثیر آن در روح و روان آدمی، روانشناسان را بر آن داشته است تا با دقت در چگونگی گزینش و کاربرد رنگها توسط افراد به بررسی جنبه‌های پنهان شخصیت آنان بپردازد. البته کاربرد روانی رنگ و بررسی روانشناسانه آن چندان هم ساده به نظر نمی‌رسد؛ زیرا پیچیدگی روحی انسانها، حس زیباشناختی (Aesthetic) مخصوص به خود را ایجاد می‌کند، که در اقوام و ملتهای گوناگون این تأثیرگذاری متفاوت است؛ مثلاً «در لندن، خودکشی های زیادی روی پلی سیاه رنگ به نام فریارز سیاه (black friars) صورت می‌گرفت که با تغییر رنگ آن از سیاه به رنگ سبز روشن ، تعداد خودکشی ها به یک سوم کاهش یافت.»
    دومین بحث مطرح شده «رابطه رنگ و روان شاعر معاصر» است:
    چون هدف شعر و ادبیات امروز، دست یافتن به شناخت عینی و جزئی تازه‌ای از «خود» و «جهان» است تا مردم بتوانند برای تحقق بخشیدن به نظم مطلوب عصر خویش از آن یاری جویند»1،رنگ می‌تواند بهترین عنصر در این شناسایی باشد. از آنجا که هر انسانی از محیط طبیعی خویش متأثر است و بسته به روحیه یا مسلک و اندیشه خویش به رنگی خاص علاقه دارد و بدان عشق می‌ورزد یا از رنگی دیگر متنفر است، انعکاس این تمایل با تنافر همواره در تمام عرصه اعمال و گفتار و نوشتار او جلوه می‌نماید.
    ‌اساساً نگاه شاعران معاصر، جنبشی از درون به بیرون است؛ یعنی آنان می‌کوشند تا با استفاده از عناصر عینی‌گرا چون طبیعت و محیط پیرامون به تداعی تصورات ذهنی و روحیات شخصی بپردازند. برای همین است که بیشتر تصاویر شاعران معاصر، شخصی و برگرفته و برخاسته از محیط، اجتماع و حوادث شخصی زندگانی آنان است.
    از آنجا که شعر امروز حاصل تجربیات شخصی و اجتماعی و متأثر از روحیات و عواطف روانی شاعران است، شناخت فراز و نشیبهای زندگانی شاعر امروزی تقریباً ضروری است؛ چرا که شاعر امروزی به دلیل پیروی نکردن از سنت گرایی کهن، تقریباً مستقل از دیگران عمل می‌کند و از شعر به عنوان ابزاری برای بیان عقاید واحساسات خود و حتی ابزاری به منظور رسیدن به اهداف سیاسی و اجتماعی استفاده می‌کند. لذا تأثرات سیاسی و اجتماعی و زندگانی شخصیت شاعر معاصر با گزینش واژگان، به ویژه رنگها در ارتباط مستقیم است.
    در بخش سوم مقاله، نویسنده تحت دو عنوان دیگر به « تحلیل روانشناسی رنگ در آثار سپهری »
    می پردازد.
    برای این منظور نخست بسامد واژگانی که به طور صریح به رنگ اشاره داشته اند در جدولی نشان داده شده، سپس بسامد صفات تداعی کننده رنگ در دیوان سپهری در جدولی دیگر ارائه شده است.
    همان گونه که در جامعه آماری مشاهده می‌شود، رنگ سبز پر کاربردترین رنگی است که در هشت کتاب سپهری جلوه می‌کند و به دنبال آن، رنگ سیاه ـ که بیشترین نقش آن در دو اثر اولیه او، یعنی مرگ رنگ و زندگی خوابهاست ـ آبی از بیشترین بسامد برخودار است. اما همان گونه که بیان شد، رنگ سیاه در جهان‌بینی او چندان مطلوب نیست و اصلاً مایه تنفر سهراب است . واقعیت این است که شخصیت آرام، مطمئن، مصلح و آرمانخواه سپهری در تحلیل روانشناسانه رنگهای سبز و آبی دیوان او نهفته است.
    رنگ سبز، تأثیری آرام بخش بر ذهن دارد؛ ایجاد زندگی می‌کند و همچنین احساسات را آرام می‌کند و شادی را به قلب می‌آورد.2 در روانشناسی رنگها آمده است: « انتخاب کننده رنگ سبز دارای صفات روحی اراده در انجام دادن کار، پشت کار و استقامت است. سبز مایل به آبی نمایانگر عزم راسخ، پایداری، و مهمتر از همه، مقاومت در برابر تغییرات است. انتخاب کنندگان رنگ سبز اصلاحگرانی هستند که مایل به اصلاح وضع موجود هستند. و شخصی که رنگ سبز را انتخاب می‌کند مایل است تا عقاید خود را به کرسی بنشاند و خود را به عنوان نماینده اصول اساسی و تغییرناپذیر معرفی کند و می خواهد به دیگران پند و اندرزهای اخلاقی دهد.»3 با نگاهی به آثار میانی و پایانی سپهری، رد پای این خیرخواهی و اصلاح‌طلبی (رفورمیسم) را می‌توان به خوبی مشاهده کرد. «سبز موجب نرمش‌پذیری اراده نیز می‌شود و همین نرمش پذیری به شخص امکان ایستادگی در برابر مشکلات را می‌دهد؛ زیرا از طریق این ایستادگی است که شخص می‌تواند کاری را به انجام برساند و بدین سان موجب احترام بیشتر برای خود می‌شود.»4
    در این میان، علاقه سپهری به رنگ آبی، واقعیتی انکارناپذیر و اظهار علاقه سپهری به رنگ آبی در کتاب «اتاق آبی» خود بیان کننده این ادعاست. آبی رنگ اندیشه است و سهراب در پناه آرامش آن می‌اندیشید و در انتقال آن افکار به دیگران همواره می‌کوشید.
    نتیجه گیری
    سپهری در دوره‌ای از زندگی شخصی خویش، یعنی از زمانی که در تهران تحصیل می‌کرد و دراجتماع حضور فعال داشت تا زمانی که خود را از کارهای حزبی و اجتماع پر آلام و مکتب رمانتیسیسم رها نکرده بود، همواره مضطرب و نگران بودو به دنبال آرامش و رهایی از کشمکشهای روحی و روانی خویش می‌گشت که کاربرد و انتخاب رنگهای تیره در آثار اولیه او حکایتگر این نکته است؛ چرا که به اعتقاد روانشناسان، انتخاب رنگ سیاه بیانگر نفی خود و اعتراض به سرنوشت خویش است.
    5سرانجام، وجود رنگهای اصلی و روشن در کتاب چهارم به بعد سپهری، نشان از شخصیت بهنجار و با ثبات ، پویا، مطمئن، تأثیرگذار و اصلاح طلب اوست. شخصیت زنده و پویایی که با واژگان و واژه‌های رنگین اشعار خویش، همواره انسان را به تکاپو و تحرک وا می‌دارد و به سیر و سفر در انفس و آفاق دعوت می‌کند . او اساساً چه در سطح کلمه ـ چون گزینش واژگان رنگین ـ و چه در سطح کلام ـ بویژه در اشعاری چون مسافر، صدای پای آب، نشانی، پشت هیچستان و . . . همواره انسان را به تلاش و تکاپو برای رسیدن به حقیقت دعوت می‌کند و در رسانیدن « من فردی» به «مای جمعی» یک تنه می‌کوشد.