پدربزرگ خوبم همیشه مهربونه وقتیکه پیشم باشه برام کتاب می خونه مادربزرگ نازم خیلی برام عزیزه هرچی غذا می پزه خوشمزه و لذیذه وقتی با اونها باشم غصه و غم ندارم دنیا برام قشنگه هیچ چیزی کم ندارم نبور ای زنبور طلائی نیش میزته بلایی پاشو پاشو بهاره گل واشده دوباره پاشو پاشو بهاره گل واشده دوباره کندو داری تو صحرا سر می زنی به هر جا پاشو پاشو بهاره عسل بساز دوباره پاشو پاشو بهاره عسل بساز دوباره ماه تولد تو کدوم ماه قشنگه؟ لباسی که طبیعت تنش کرده چه رنگه؟ الا کلنگ و بارون یک و دو سه کجایی؟ به دنیا آمدی در پاییز تن طلایی یکی نشسته بود و دنیارو رنگ می کرد رنگای شادو روشن خیلی قشنگ می زد باد میومد رو شاخه می خوند و هی می خندید برگای زردو خوشگل روی سرت می رقصید خبر دادن به مردم کلاغا با قار و قار گفتن که اومدی تو همه شدن خبردار درختای خیابون جیباشونو تکوندن اسکناسای زردو روی سرت پاشوندن آقای باد،با هوهو پولارو پارو می کرد سوت می زدو کوچه رو یکسره جارو می کرد تو اومدی به دنیا در ماه سرد آبان کردی دلارو روشن مثله یه ماه تابان راستی که خوش به حالت سوگل ناز و زیبا ماهی به این قشنگی تو اومدی به دنیا هدیه و شمع و خنده جشن و چراغ و پولک گل قشنگ و نازم تولدت مبارک!