نویسندگان/ مترجمان: انجمن روانپزشکی آمریکا/ دکتر فرهاد شاملو، دکتر آتوسا فرمند، دکتر فرزین رضاعی، علی نیلوفری، دکتر ژانت هاشمی آذر از آنجا که توصیف دقیق فرایندهای زمینهای آسیب شناختی بیشتر اختلالات روانی امکانپذیر نیست، باید بر این نکته تاکید نمود که ملاک های تشخیصی فعلی بهترین توصیف موجود در مورد نحوه بروز و تشخیص گذاری اختلالات روانی توسط بالینگران آموزش دیده است. چکیدۀ ملاک های تشخیصی DSM-5 دستنامۀ تشخیصی و آماری اختلالات روانی(DSM) تلاشی است از سوی انجمن روانپزشکان آمریکا برای یکدست کردن نظام تشخیصی بالینگران حوزۀ بهداشت روان و تا بحال پنج ویرایش آن منتشر شده است. این دستنامه با ویرایشهای پیاپی در 60 سال گذشته، در تلاش بوده که تعریفی عملیاتی و مستقل از نظرات فرد ارزیاب ارائه نماید و این نظام طبقهبندی بتدریج به یک مرجع استاندارد اقدامات بالینی در زمینه بهداشت روان تبدیل شده است. هدف از تدوین DSM ارائۀ یک راهنمای کاربردی، کارا و قابل انعطاف در سامانبخشی اطلاعاتی است که بتواند به تشخیص دقیق و درمان اختلالات روانی کمک کند. این راهنمای تشخیصی و آماری، ابزاری برای بالینگران، یک منبع آموزشی اساسی برای دانشجویان و بالینگران و مرجعی برای پژوهشگران این رشته محسوب میشود. DSM مورد استفادۀ بالینگران و پژوهشگران زیادی با دیدگاههای مختلف (زیستی، روانپویشی، شناختی، رفتاری، بینفردی، خانواده/ سیستم ها) است که همه آنها تلاش میکنند برای انتقال ویژگیهای اساسی بیمارانشان به یک زبان مشترک دست یابند. اطلاعات و یافتهها برای تمام متخصصانی که با جنبههای مختلف بهداشت روان سروکار دارند. ملاکهای تشخیصی موجز و صریح هستند و هدف از ارائۀ آنها تسهیل ارزیابی عینی تظاهرات علائم در محیط های مختلف بالینی - بستری، سرپایی، بیمارستان روزانه ، روانپزشکی رابط -مشاور، مطبهای خصوصی، و مراقبتهای اولیه و نیز مطالعات همهگیرشناختی اختلالات روانی جمعیت عمومی است. در عین حال DSM-5 ابزاری است در جهت گردآوری و ارائۀ آمارهای صحیح بهداشت عمومی در زمینۀ میزانهای همابتلایی و مرگ و میر اختلالات روانی. نهایتاً ملاکهای تشخیصی و متون مربوطه بعنوان یک درسنامه عمل میکنند که برای دانشجویانی که در ابتدای دورۀ حرفهای، برای فهم و تشخیص اختلالات روانی نیاز به شیوهای ساختار یافته دارند و نیز برای متخصصانی که برای اولینبار به یک اختلال نادر برمیخورند، کمک شایانی میکنند. هرچند انتقاداتی به این نظام طیقهبندی وارد شده است اما رشتۀ روانپزشکی و روانشناسی بالینی بدون تعریفی عملیاتی از موضوعات مورد مطالعۀ این حوزه، در دنیای امروز، به سرعت جایگاه خود را از دست خواهد داد و انجام پژوهشهای نظامدار در زمینۀ اثربخشی داروها و مداخلات درمانی دیگر غیرممکن خواهد شد. آموزش نظام طبقهبندی موجود در این کتاب بایستی بخشی مهم از آموزش تمامی دانشجویان رشتههای مرتبط با سلامت روان باشد و به همین دلیل مطالعۀ آن به تمامی درمانگران، روانپزشکان، روانشناسان بالینی و سایر افراد مرتبط با مسایل بهداشت روان توصیه میشود. انتشارات ارجمند