نویسندگان: مسعود لعلی، فهیمه ارژنگی کتاب «بیا زندگی را بسازیم نه با زندگی بسازیم» درحقیقت جلد دوم کتاب مجموعه داستانهای آموزنده «روز را خورشید می سازد، روزگار را ما» نویسنده میباشد... در رابطه ای که خمیر مایه آن از عشق تهی است مخاطب یا همسر به سطح نازل اشیا تنزل می یابد. ممکن است اشیا به دست دیگران بیفتد. لذا ترس ایجاد میشود. نکند دیگران انرا بربایند. همین ترس است که به حسادت تبدیل میشود. انگاه باید از اشیا محافظت کرد. انگاه انواع قفلهای ایمنی ساخته وانواع زنجیرها بافته میشود. زن هر نگاه وهر حرف وهر حرکت شوهرراکنترل میکند وبالعکس. شبها هم همیشه دادگاهی میکنند که تو به این نگاه کردی. تو با ان حرف زدی . تو اینگونه نشستی. انگونه برخاستی و. . بحران زناشوئی نیز از همینجا شروع میشود. وقتی ترس بجای عشق مینشیند زندگی به یک زندان تبدیل میشود. اینگونه است که زن وشوهرها به زندان بان یکدیگر تبدیل میشوند. وهیچکس عاشق زندانبان خود نیست. هیچکس عاشق دیوارهای زندان خود نیست. وقتی انسانی ناآگاه است، به حرف دیگران گوش نمی کند، او فقط طبل خودش را می زند، نفس مستی شماست، و به دلیل همین مستی است که مورد دستبرد قرار می گیرید. به نسبت خودخواهی و نفس پرستی تان چپاول می شوید. و به همان میزانی که از شر خودخواهی و نفس رها شده باشید، امن و امان خواهید ماند. انتشارات جاودان خرد