نویسنده: دکتر پیمان آزاد درچه شرایطی اضطراب و ترس ما بیدار می شود؟ اضطراب اساسی وجود دارد. از کودکی در ما شکل گرفته است . ناشی از ترس های دوران کودکی است . اضطراب اساسی وجود دارد. از کودکی در ما شکل گرفته است . ناشی از ترس های دوران کودکی است . بخطر افتادن جسم و روان . احساس خطری که در ذهن تثبیت شده . کودک حامی هم نداشته ، همیشه حالت دفاعی داشته است . نبودن احساس امنیت ، نبودن حامی ، احساس حقارت در ما ترس و اضطراب بوجود آورده و ماندگار هم شده است . اکنون در میان سالی یا سالمندی وقتی شخص با یک مشکل یا مسئله یا پدیده ناشناسی روبرومی شود یعنی بشکلی می ترسد ( که این ترس می تواند ناشی از یک پارانویای خفیف هم باشد ) اضطراب اساسی از در درون او جان می گیرد و بیدار می شود. شخص بهم می ریزد. گاهی کنترل خود را ازدست می دهد. از این روست که شخصیت اجتنابی سعی می کنند که گرد اضطراب نگردد که کنترل نظام عصبی خود را از دست ندهند. ولی زندگی اجتماعی بدون چالش قابل تصور نیست . از این رو شخص عصبی همیشه در معرض آشفتگی های روانی هست . در نتیجه در بسیاری مواقع در پی حذف امور و روابطی است که اضطراب زا هستند. بجای روبرو شدن در مقام حذف برمی آید. درواقع از درگیر شدن اجتناب می کند. خوداجتنابی مشکل را حل نمی کند. مسکن است . چرا که وقتی شخص با دوسه مشکل یا شبه مشکل در آن واحد برخورد می کند ، اضطراب اساسی ناخواسته از نو بیدار می شود و شخص را در منگنه و تنگنا قرار می دهد. شناخت نسبت به این وضعیت می تواند کمک کند که ما بتوانیم مشکل خود را بفهمیم و گام هایی در خودشناسی برای برطرف کردن نسبی آن برداریم . شخصیت اجتنابی مشکلات و مسایل خود را بزرگ نمایی می کند. بدبین است . قدری مشکوک و مردد است . از ناشناخته ها بیم و هراس دارد. ازاین رو سعی می کند که دامنه زندگی خود را هر چه بیشتر محدود کند. وقتی شرایط اجتماعی هم به این وضعیت دلشوره آور دامن بزند شخصیت اجتنابی بکلی دست از کار می کشد و دور نیست که بسمت روان پریی برود. یعنی در ورطه هذیان و توهم سقوط کند. انتشارات:البرز