نویسنده: دکتر پیمان آزاد این روزها خیلی خوب است که دیگران را بشناسیم . آخر زندگی شده است ارتباط . لازمه ارتباط تفاهم است . تفاهم نیاز به شناخت و آگاهی دارد... این روزها خیلی خوب است که دیگران را بشناسیم . آخر زندگی شده است ارتباط . لازمه ارتباط تفاهم است . تفاهم نیاز به شناخت و آگاهی دارد. در ضمن این روزها بیشتر آدم ها از سازوکارها و یا شگردهای ذفاعی استفاده می کنند . وقتی در تنگنا قرار می گیرند منطق تراشی می کنند ، دست به تحریف حقایق می زنند. گاهی ذهن خود را کرخت می کنند که نفهمند. می خواهند بشکلی از معرکه بگریزند. کمتر به فکر می افتند که خود را بشناسند. ما از خودمان به هیچ کجا نمی توانیم فرار کنیم . بهر کجا که روی آسمان همین رنگ است . یعنی ذهن و حافظه خودت را با خودت می بری و جو همچنان پس از چند روزی از نو سنگین می شود و تو می مانی که از نو کجا باید بروی ؟! ازاین روست که مهاجرت همیشه مشکل زا بوده است . هیچ ** در غربت دل شادی ندارد. نگاه کنید به همه کسانی که مهاجرت کرده اند همچنان دلشان و حواسشان اینجاست . مثل اینکه بخشی از هستی خود را جا گذاشته اند. و آدمی در غربت احساس نقص و کمبود می کند. گویا هوای غرب اکسیژن کمتری دارد . هرچند می دانیم که هوایش از آسمان تهران تمیزتر است . ازاین رو بر آن شدیم که این وضعیت را روشن کنیم . یعنی در برابر یک آینه قرار بگیریم و خود را یعنی شگردهای دفاعی خود را ببینیم . دراین صورت کمتر بازی در می آوریم . کمتر نقاب می زنیم . کمتر انرژی حیاتی از ذخیره باطری دستگاه ایمنی مصرف می کنیم . شناخت خود یعنی شناخت همه مردم جهان و شناخت هستی . دراین صورت کمتر در زندگی با ابهام و ایهام زندگی می کنیم .از احساس خوش و آرامش بیشتری برخورداریم انتشارات:ذهن آویز