روز جهانی بیابان زدایی

شروع موضوع توسط Nazanin ‏25/7/15 در انجمن تاریخ

  1. Nazanin

    Nazanin Moderator عضو کادر مدیریت

    ارسال ها:
    16,244
    تشکر شده:
    60
    امتیاز دستاورد:
    38
    6d397572a0579406c552163b1854855f.jpg



    روز جهانی بیابان زدایی

    17 ژوئن به عنوان روز جهانی بیابان زدایی در سراسر جهان نام گذاری شده است و این روز (روز جهانی بیابان زدایی) در کشورهای مختلف گرامی داشته می شود.



    پيشروي بيابانها، فروسائي زمين در نواحي خشك، نيمه خشك و مناطق نيمه مرطوب را دربرمي گيرد و عوامل دخيل در پيدايش آن در وهله اول فعاليتهاي انساني و تغييرات آب و هوا مي باشد. شايان ذكر است كه پيشروي بيابانها به مفهوم توسعه بيابانهاي از پيش موجود نيست.



    اين فرآيند در حقيقت به اين دليل رخ مي دهد كه اكوسيستمهاي نواحي خشك كه بيش از يك سوم كره زمين را در بر مي گيرند شديداً در معرض استفاده بيش از حد و عدم بهره برداري صحيح از زمين قرار دارند. فقر، عدم ثبات سياسي، جنگل زدايي و تخريب جنگلها، چراي بيش از حد دامها و روشهاي نامناسب و نادرست آبياري همگي مي تواند به كاهش ميزان حاصلخيزي زمين بيانجامد.



    پيشروي و توسعه بيابانها زندگي بيش از 250 ميليون نفر را در سراسر جهان مستقيماً تحت تاثير قرار داده و در عين حال زندگي قريب يك ميليون نفر را در بيش از صد كشور به مخاطره مي اندازد، مردمي كه اكثراً در فقيرترين، محرومترين و ضعيفترين كشورها به لحاظ مسائل سياسي به سر مي برند.



    راه حل بد يع و مبتكرانه

    بیابان زدایی به منظور تضمين حاصلخيزي دراز مدت در مناطق مسكوني نواحي مربوطه، ضروري است.متاسفانه تلاشهايي كه در راستای بیابان زدایی در گذشته صورت پذيرفته همگي به شكست انجاميده و معضل فروسائي زمين در سراسر نقاط دنيا رو به وخامت گذارده است. به دنبال نياز به يافتن راهكاري تازه و نو، دولتهاي 170 كشور جهان، در ماه مارس سال 2002 ميلادي به كنوانسيون بیابان زدایی سازمان ملل متحد پيوسته اند.



    هدف از انعقاد كنوانسيون بیابان زدایی ارتقاء اقدامات موثر از طريق برنامه هاي محلي مبتكرانه و نيز همكاريهای حمايتی بين المللي است.

    به موجب كنوانسيون بیابان زدایی هرگونه تلاش در جهت محافظت از زمينهاي مناطق خشك در دراز مدت انجام خواهد گرفت چرا كه عوامل دخيل در پيدايش اين فرآيند، متعدد و در عين حال بسيار پيچيده مي باشد و پهنه گسترده اي را در بر مي گيرد كه مسائلي نظير الگوهاي تجارت جهاني و روشهاي ناپايدار مديريت اراضي را در خود جاي داده است. در اين راستا تغييراتي بس شگرف و به معناي واقعي كلمه چه در سطح محلي و چه در سطح بين المللي مي بايست صورت پذيرد.



    برنامه هاي ملّي

    كشورهایی كه كمابيش با مساله پيشروي بيابانها دست به گريبانند، در حال اجراي كنوانسيون از طريق توسعه و اجراي برنامه هايي در مقياسات ملي، بين منطقه اي و منطقه اي مي باشند. معيارهايي در خصوص تدارك و آماده سازي اين برنامه ها در پيوست شماره پنج كنوانسيون پيرامون اجراي برنامه هاي منطقه اي به تفصيل ذكر گرديده است و آفريقا (كه به دليل شديدتر بودن پيشروي بيابانها در درجه اول اهميت قرار دارد)، آسيا، آمريكاي لاتين و حوزه درياي كارائيب، شمال درياي مديترانه و قسمتهاي مركزي و شرقي اروپا را در برمي گيرد.



    براساس تجارب پيشين، ضرورت وجود حكومت مردم سالار و دموكراتيك در كنوانسيون مطرح شده است. اين خود به مفهوم شركت اقشار مردم در فعاليتهاي مربوطه و ايجاد محيطي خود جوش در زمينه مشاركتهاي مردمي مي باشد بدين صورت كه بوميان هر كدام از نواحي فوق الذكر اين امكان را بيابند تا در محافظت زمين از فروسايي سهيم شوند.



    البته شايان ذكر است كه به موجب برنامه هايي از اين دست مسئوليت از حكومتها سلب نمي گردد. برخي از تغييرات نظير سيستمهاي اجاره زمين، تقويت زنان، كشاورزان، چوپانها تنها از عهده دولتها ساخته است. در ضمن دولتها مي بايست به موسسات غير انتفاعي اجازه دهند در زمينه تدارك و آمادگي برنامه هاي اجرايي نقشي مهم را ايفا نمايند.



    برخلاف تمامي تلاشهاي گذشته، برنامه هاي اجرايي مي بايست با ساير خط مشي هاي ملي در راستاي توسعه پايدار هماهنگ و يكپارچه و با هرگونه تغييرات و شرايط محيطي ساز گار باشد.



    توافقنامه هاي شراكتي

    برنامه هاي اجرايي كنوانسيون با شور و مشورت در بين كشورهايي كه به نوعي متاثر از مساله پيشروي بيابانها هستند،افراد خيّر و سازمانهاي بين دولتي و غير دولتي صورت مي گيرد.اين روند باعث ارتقاء ميزان هماهنگي و نيز توسعه شبكه اي از حمايتها و ياريها در جايي مي شود كه بيشترين تاثير را خواهد گذارد. از ديگر مزاياي چنين برنامه هايي بوجود آمدن توافقنامه هاي شراكتي خواهد بود كه در آنها چه، ميزان مشاركت كشورهاي متاثر، چه ميزان مشاركت كشور هاي امداد رسان و نيز مشاركت سازمانهاي بين المللي لحاظ خواهد شد.

    انتظار آن مي رود كه كشورهاي توسعه يافته، سرمايه گذاري بنيادي براي برنامه هاي اجرايي را تقويت نموده ميزان دسترسي به فناوريهاي مناسب، دانش، و مهارتها را ارتقاء بخشند. نياز به هماهنگي در بين موسسات و افراد امداد رسان و مؤّسّسات و افراد نيازمند بسيار مورد تاكيد قرار گرفته است زيرا فعاليتهاي گوناگون در هر برنامه نيازمند تكميل و گسترش دو جانبه است.



    توسعه پايدار

    كنوانسيون فصل جديدي را در بیابان زدایی و ستيز با بیابان زدایی مي گشايد اما اين تازه ابتداي راه است. كشورها به طور اخص در حال تجديد نظر و بررسي برنامه هاي اجرايي هستند. مضاف بر آن توجه دولتها به مسائلي نظير رشد و افزايش آگاهي، افزايش ميزان تحصيلات و برنامه هاي آموزشي در كشورهاي در حال توسعه و توسعه يافته معطوف است.



    a6a3bc1a0d159d5f6a57451cbfdaf253.jpg

    روز جهانی بیابان زدایی



    جهت پيشروي بيابانها تنها هنگامي معكوس مي گردد كه تغييرات شگرف در گرايشها و رفتار هاي محلي و بين المللي پديد آيد. اين تغييرات قدم به قدم ما را به بكار گيري پايدار زمين و امنيت غذايي براي جمعيت در حال رشد جهان رهنمون مي سازد.

    به اين ترتيب بیابان زدایی به معناي واقعي تنها بخشي از هدفي به مراتب عظيمتر است و آن عبارتست از توسعه پايدار كشورهاي متاثر از خشكسالي و پيشروي بيابانها.


    تجارب ايران در امر بيابان زدایی

    فلات مركزی ايران يكي از معروفترين مناطق خشك جهان محسوب مي شود. اين كشور با مساحت 165 ميليون كيلو مترمربع در جنوب غربي آسيا و در نوار خشك جهان قرار گرفته است. 80% از كل سرزمين ايران از آب و هواي خشك و نيمه خشك برخورداراست و به اين ترتيب در معرض خطر فرآيند پيشروي بيابانها قرار دارد.



    ميانگين سالانه ريزش باران در بيابانهاي ايران كمتر از 50 ميليمتر مي باشد اين در حاليست كه همين ميزان در مورد كل كشور به 320 ميليمتر در سال بالغ مي شود. بيابانها و مناطق بياباني بر روي هم 34 ميليون هكتار از اراضي ايران را به خود اختصاص مي دهند و 12 ميليون هكتار نيز ماسه اي بوده و يا از شن و ريگ روان پوشيده شده است.



    عليرغم اينكه عوامل زيست محيطي، تغييرات آب و هوايي و كمبود بارش كافي نقشي به سزا در فروسايي زمين و پيشروي بيابانها دارند، در برخي از موارد فعاليتهاي انساني را نيز بايد در زمره اين گروه قرار داد. فرآيندهاي فروسايي زمين و پيشروي بيابانها در ايران در دهه هاي اخير به دليل عوامل ذيل تسريع گرديده است:



    الف. جمعيت ايران در ظرف 20 سال گذشته دو برابر شده است. در همين راستا نياز به محصولات كشاورزي و فرآورده هاي روستايي مردم را مجبور به استفاده از زمين نموده است تابدون توجه به پتانسيل و ميزان حاصلخيزي جنگلها ومراتع آنها را به زمينهاي زراعي تبديل نمايند.



    ب. چراي بيش از حد دامها در مراتع و استفاده بي رويه از اين مناطق بسيار شايع است .



    پ. استفاده بي رويه از چوب درختان و گياهان براي مصارف خانگي نظير پخت و پز و سيستم حرارتي منازل به همراه استفا ده بي رويه از منابع آبي راه را بيشتر به سوي فروسائي زمين فراهم مي نمايد.



    ت. آوارگان به دليل برطرف كردن نيازهاي خود در زمينه هاي تامين سوخت، كشاورزي و پرورش گياهان در فروسايي حدود 2/1 ميليون هكتار از منابع طبيعي سهيم بوده اند.



    خط مشي ها و برنامه هاي دولت جمهوري اسلامي ايران در احيا و گسترش منابع طبيعي قابل بازيافت با توجه ويژه نسبت به كنترل پيشروي بيابانها به شرح ذيل مي باشد:‌



    ١. بكارگيري رسانه هاي ارتباط جمعي و ساير رسانه ها به منظور افزايش آگاهي عموم پيرامون اهميت منابع طبيعي قابل بازيافت و خطرات ناشي از پيشروي بيابانها.

    ٢. تسريع روند توسعه اقتصادي ـ اجتماعي در مناطق روستايي به منظور جلوگيري از مهاجرت كشاورزان و دامداران به شهرهاي بزرگ و مراكز شهري.

    ٣. حفاظت از محيط زيست و برقراري ثبات در آن.

    ٤. احيا و بازيافت زمينهاي فروسائي شده.

    ۵. توسعه صنعتي با بكارگيري فناوري سازگار با محيط زيست .

    ٦. سياستهاي فعال در زمينه جمعيت شناختي كه موجب كاهش ميزان آهنگ رشد از17/3 % به 7/2 % گرديده است .

    ٧. تثبيت ريگهاي روان به منظور كاهش تاثيرات منفي بر زمينهاي زراعي، مناطق مسكوني، مناطق سوق الجيشي، جاده ها و ساير تاسيسات زير بنايي كه از نظر اقتصادي ارزشمند تلقي مي شوند.

    ٨. تشويق مشاركتهاي مردمي در مراحل تصميم گيري و اجراي برنامه ها ي مربوطه.

    حركت شنهاي روان به منزله نوعي از پيشروي بيابانها تلقي مي شود كه خطري بزرگ را متوجه ايران مي نمايد. خسارات ناشي از پيشروي ريگهاي روان هر ساله رو به تزايد گذارده است. نخستين اقدام جدي در زمينه كنترل ريگهاي روان در سال 1965 ميلادي (برابر با سال 1344 هجري شمسي) در مورد 100 هكتار از اراضي به مورد اجرا گذارده شد.



    امروزه چنين تلاشهايي آنقدر به لحاظ دامنه و ابعاد توسعه يافته است كه پروژه هاي تثبيت ريگهاي روان و برنامه هاي بيابانزدايي سالانه حدود يك ميليون هكتار از اراضي را در بر مي گيرد.

    اقدامات مبتكرانه در خصوص تثبيت شنها و ريگها ي روان شامل مراحل و روشهاي بيولوژيكي، مكانيكي و شيميايي است و فعاليتهايي نظير كاشت نهال، بذر افشاني محصور سازي اراضي و استفاده از نفت خام به منظور محافظت از ريشه هاي گياهان را در بر ميگيرد.

    تاكنون بيش از 4 ميليون هكتار از مناطق بياباني و باير ايران احيا شده اند. در اين ارتباط يكي از عمده ترين اين تلاشها برنامه اجرايي ملي است كه در سال 1992 آغاز گرديد. دست اندركاران اين برنامه در نظر دارند تثبيت ريگهاي روان و بيابانزدايي 10 ميليون هكتار از اراضي فروسايي شده را عملي سازند. فعاليتهاي ايرانيان در مدت 28 سال در زمينه تثبيت شن و ريگ روان و بيابانزدايي مجموعه ارزشمندي از تجارب و تخصصهاي تكنيكي را به دست مي دهد.



    بیابان زدایی مساله اي جهاني بوده و تنها به مناطق جغرافيايي خاص محدود نمي باشد. در عين حال جمهوري اسلامي ايران فعالانه با كشورهاي متاثر از اين فرآيند و آژانسهاي علاقمند به همكاريهاي دو جانبه، همكاري نموده است. اين خود نشان دهنده تعهدات ايران در زمينه هاي مذكور و نيز در زمينه ائتلاف جهاني عليه فروسائي زيست محيطي بالاخص بيابانزدايي مي باشد.