عبارت مصر باستان همیشه عکس هایی از اهرام ساخته شده توسط هزاران برده، گنجینههای غنی از طلا و سایر مواد باارزش و پادشاهی فرعونهای بزرگ را تداعی میکند. اما جدا از پادشاهان، ساختمانها، مومیاییها و گنجها، باستان شناسان اطلاعات جالبی راجع به اوقات فراغت مصریان باستان و اینکه آنها چگونه استراحت میکرده اند به دست آورده اند. نقاشهای چشمگیر و قابل توجه روی مقبرههای فرعونها و اشراف زادگان یکی از منابع بسیار مهم این اطلاعات محسوب میشود. به عنوان مثال اکثر مقبرههای اشراف در Sakhara و جیزه، تصاویر مردگان را همراه با خانوادههایشان در حالت نشسته و استراحت نشان میدهد که شاید از وزش نسیم لذت میبردند و یا با خنیاگران، رقاصان و یا خوانندهها سرگرم شده بودند. نقشایهای مقبرههای دیگر عملیات شکار را به عنوان یک ورزش و یا برای به دست آوردن غذا به نمایش میگذارد. ما هم میدانیم که مردم مصر باستان برای اوقات بیکاریشان بازیهای زیادی داشتند. بچههای مصری در بیرون خانه بازیهای جفتک چارکش و پریدن از روی همدیگر را داشته و بزرگترها و بچهها در داخل خانه همراه با هم بازیهای صفحهای را داشتند. بسیاری از بازیهای آنها به بازیهای حال حاضر شباهت زیادی داشتند. شکار کردن به عنوان ورزش یکی از مشغولیات اکثر مردم مصر باستان این بود که برای جستجو کردن- و یا حتی شکار کردن- پرندهها در مردابهای گل آلود و حیوانات دیگر در بیابان خودشان را به خطر میانداختند. مدلهای دیگر شکار کردن در تمام دورههای دیگر مشهور بودند. در نقاشیهای مربوط به فرعون ساهور (Sahure)، او در حال شکار کردن حیواناتی نظیر: آهو، گوزن و بز کوهی نشان داده شده است. اشراف زادگان حیوانات وحشی را اسیر میکردند و رعایا و کشاورزان گوزن، آهو، گاو، خرگوش و شترمرغها را دنیال میکردند. ابزارهای معمولی که برای شکار استفاده میشد عبارت بودند از تیر و کمان، کمند و نیزه و بیرون رفتن برای شکار یکی از فعالیتهای مخصوص هر خانواده بود. برای مثال یک نقاشی در یکی از مقبرهها خانواده ای را نشان میدهد که در یک بیشه زار در حال قایقرانی در رودخانه هستند. پدر در جلوی قایق ایستاده و نیزه ای در دستش نگه داشته تا در صورت نزدیک شدن یک پرنده آن را شکار کند. ماهیگیری وسیله ای برای تفریح و سرگرمی ماهی منشا اصلی غذای مردم مصر و بخصوص مردم عادی بود. آنها برای ماهیگیری باید به رود نیل یا کانالها و دریاچهها میرفتند. البته بیشتر وقتها ماهیگیری در عین حال که روشی برای جمع کردن غذا برای اعضای خانواده محسوب میشد، در بین کارهای سخت روزانه یک زنگ تفریح هم به شمار میرفت. موسیقی؛ تفریح دیگر مردم مصر باستان موسیقی را دوست داشتند. معمولا اشراف زادگان مهمانیهایی ترتیب میدادند تا زنان در آنها برقصند و نوازندهها سازهایی نظیر چنگ 1 و فلوت را بنوازند. و نیز سازهای دیگری مثل عود مصری 2 و سنج. اوقات فراغت و بیکاری در باغ بعضی از خانوادههای مصری، بخصوص خانوادههای اشراف و بالارتبه مثل مردم امروزی در نزدیکی خانههایشان باغهای شخصی داشتند. این خانوادههای ثروتمند درون باغشان معمولا استخر و یا برکهای داشتند که از راه کانالی کوچک که از آب نیل کشیده شده بود پر از آب میشد و درختهای نخل هم سایه بانی برای این استخرها بودند. تمام اعضای خانواده در حالی میتوانستند در این باغها استراحت کنند که حاملان بادبزن با بادبزنهایی از برگهای نخل مدام آنها را باد میزدند و خنک نگه میداشتد. بازیهای رودخانه ای مصریها همیشه بازی کردن در آب را دوست داشتند و از آنجایی که آنها آب و هوای گرم و رود بزرگ نیل را داشتند، این موضوع چندان هم عجیب نیست. بازی در رودخانه- که هم میتوانست رقابتی نمایشی و یا مسابقه باشد- از قایقهایی از جنس نی تشکیل میشد که در یک مسیر مشابه قرار میگرفتند و درونشان دو یا سه مرد مجهز به پارو قرار میگرفت و این مردها سعی میکردند که حریفانشان را به درون آب هل بدهند! بعد از مغلوب کردن تمام مردان درون قایقهای دیگر، آنها یا قایق سواری کرده یا قایقشان را چپه میکردند. شنا کردن مصریها شناگران خیلی ماهری بودند و خیلی هم به این ورزش علاقه داشتند. یکی از علامتهای خط هیروگلیف مردی را در حال شنا نشان میدهد؛ این تصویر و نقاشیهای دیگر اثبات میکند که مصریها به روش کرال سینه امروزی شنا میکردند. از تفسیر زندگی نامه ای اشراف زادگان پادشاهی میانه متوجه میشویم که فرزندان پادشاهان و اشراف در آن زمان برای شنا آموزش میدیدند. مهمانیها خانوادههای ثروتمند اغلب اوقات برای لذت بردن و تفریح کردن مهمانی میگرفتند و همه ** حتی کودکان هم نیز در این مهمانیها شرکت داشتند. این مهمانیها مملو از آدم، غذاهای خوشمزه فراوان و سرگرمیهایی مثل آکروبات بازها، حیوانات بازیگر یا نوازندهها بود. بازی Senet بازی تخته ای مورد علاقه مصریان Senet نام داشت و خیلی شبیه به تخته نردهای امروزی ما بود. اوقات فراغت کودکان، بازیها و اسباب بازیها بچههای مصری برای شاد بودن و تفریح کردن پرورانده میشدند. آنها بعد از انجام دادن کارهایشان میتوانستند در رود نیل شنا کرده، بازیهای بیرون از خانه یا بازیهای تخته ای را با دوستانشان انجام دهند، یا با اسباب بازیهای دیگر خودشان را سرگرم کنند. بعضی از بازیهای بیرون از خانه بچههای مصری هنوز هم رایج است. مثل بازی پریدن از روی هم که در این بازی همبازیها خم میشدند تا یک نفر بتواند از رویشان بپرد. همچنین بازی خازا لاویزا نوع دیگری از همین بازی بود که دو بچه روی زمین نشسته و دستهایشان را به زمین میچسباندند. این بازی مربوط به بچههای دیگر میشد، چراکه آنها باید از روی شانههای آنها که مدام هم بالا و بالاتر میرفتند بپرند. یکی دیگر از بازیهای که هنوز هم انجام میشود بازی طناب کشی است. نقاشیهای و کندهکاریهای مصری بچههایی را در حال این بازی نشان میدهد و نیز بچههایی را در حال سرباز بازی نشان میدهد، دختران هم در این میان دست یکدیگر را گرفته و با حالتی شبیه به رقص دور میچرخند. این رقص بسیار پرشور و در ستایش هاتور Hathor بود، یکی از بازیهای پسرها هم با بریدن داربستهای درختهای انگور همراه بود، آنها سعی میکردند برای درست کردن داربستهای درختهای انگور با هم هماهنگ شوند. مصریها برای سرگرمی بچهها اسباب بازیهای چوبی هم درست میکردند. اسباببازیهای دیگر عروسکها بودند که معمولا مسطح بوده و دانههای گلی داخل نخ هم برای موهایشان به کار میرفت. البته هنوز به طور کامل مشخص نشده که این عروسکها اسباب بازی بچهها بودند و یا برای گذاشتن داخل مقبره ساخته میشدند تا نقش دوست متوفی را در زندگی پس از مرگ ایفا کنند. در بضی از فرهنگها عروسک کوچکی شبیه این عروسکها برای هر فرد ساخته میشد، این عروسکها را باید همه جا همراهشان میبردند و مانند یک انسان واقعی ازشان محافظت میکردند. شاید این عروسک شبیه فرد مرده ای که هر نفر دوست داشت ساخته میشد تا در دنیای پس از مرگ با هم باشند. و اگر بچهای هم میمرد اسباب بازیهایش را با او دفن میکردند، بخصوص اگر این بچه از طبقه خانوادههای اشراف بود. بچههای مصری از نقاشی کردن هم لذت میبردند. آنها همچنین طلسمها یا گردنبندهایی را در ستایش و احترام به خدای محبوبشان میساختند. پی نوشت 1. تعداد زه آن متفاوت و بین 4 تا 20 است، البته ظاهرا تعداد معمول آن 5 عدد است. 2. عود مصری یک زنگوله معنوی بود که اشراف و کاهنان در مراسم خاصی استفاده میکردند و معمولا هم خدای هاتور را به عنوان نمادی برای لذت بردن از موسیقی در سر آن درست میکردند.