سلام خسته نباشید
من یه مشکل خیلی بزرگ دارم، لطفا کمکم کنید:
من خیلی از اینکه مورد تجاوز قرار بگیرم و مثل صحنه حوادث روزنامه کشته بشم، میترسم. از زندگی کردن افتادم، نمیتونم برم ورزش کنم، یه کم پیاده روی کنم یا بدوم و کارهای دیگه.
البته پشت خانهی ما یه باغ خیلی بزرگ هست که مادرم اجازه نمیداد تنهایی داخل باغ برم (حتی الانم نمیزاره): این باعث شد یه ترس بزرگ تو ذهنم ایجاد بشه. حتی وقتی داییم به من میخنده من فک میکنم از این کارش قصد نادرستی داشته و حتی در مدرسه هم این فکر دست از سرم بر نمیداره. چطوری میتونم این حس ناخوشایند رو از خودم دور کنم؟؟؟!!! شاید مقصر مادرم بود!