کودک بعد از جدایی ...

2,037 بازدید
سوال شده بهمن 15, 1396 در ازدواج و طلاق توسط بی نام
با سلام

مردی 35 ساله هستم و سه سالی است جدا شدم و همراه خانواده پدری و دختر 9 ساله ام زندگی میکنم

همسر سابق در طی این مدت با یکی از دوستان صمیمی من ازدواج کردند و از ایشان جدا شدند و به تازگی دوباره با ایشان ازدواج کردند

خب بخاطر امید به برگشت در زمانی که جدا شده بودند و اینکه به تعبیری تنها زندگی میکردند برای ارتباط با دخترم ازاد بودند و هفته ای 2 3 روز با هم بودند و البته اگر موقعیت دیگری بود من مخالفت نمیکردم

 

با این حال بعد ازدواج مجدد نمیدانم باید ارتباط دخترم چکونه باشد

از طرفی انطرف حق خود میدانند که هر جوری خواستن ارتباط داشته باشند به اسم مادر

اینطرف بنده با همسرشان مشکل اساسی دارم بخاطر احساس خیانت در رفاقت

و البته اینکه احساس میکنم بیشتر قصد مظلوم نمایی و بچه دوستی باعث این اصرارها شده

بهرحال جو متشنج است

و اینکه راه صحیح چیست را نمیدانم ؟؟

بهرحال مهم برای من رفتار صحیح برا دخترم است  ؟؟

و البته عذاب این اتفاق خیلی سنگین بوده است و اینکه کدام رفتار درست است و تفکیک عصبانیت و صلاح بچه کمی سخت است در حال حاضر
دارای دیدگاه اسفند 9, 1396 توسط بی نام
با سلام و احترام فراوان

البته حرف شما کاملا صحیح است و باید از گذشته عبور کرد

اما یک نکته اساسی وجود دارد در مورد رفتار و ارتباط دخترم و مادرش ...
که ایشان بیان میکنند گذشته ها گذشته و چرا درگیر این هستی که چطور پیشامدهایی اتفاق افتاده

ولی خب احساس دوری  من به ایشان و البته عدم اطمینان نسبت به ارتباط دخترم تماما بخاطر اتفاقاتی از گذشته افتاده و از نظرم من درصد بالایی بخاطر خودخواهی ها ...

بهرحال خیلی برخوردها  و باور ها ناشی از اتفاقاتی است که در گذشته بر ما وارد شده ...
و خب شکست باورها و اطمینان به دیگران اثرات زیادی در آینده دارد
که نمیدانم باید رها کرد تا دوباره از سوراخ گزیده بشم
یا از هر سوراخی فرار کنم !!

ولی موافق صحبت شما هستم ولی باز هم میگویم در عمل سخت ار حد تصور میباشد.
و صلاح دانستین میشود یکسری تلاشها عنوان کرد..

و بهرحال نتیجه دلخواه به دست نیامده است تا بحال

باز هم تشکر
دارای دیدگاه اسفند 12, 1396 توسط Basic
**************************

گرانقدر عزیز ، مد نظر گرفتن آینده به معنی گذشت و نادیده گرفتن گذشته و دیروز نیست....


مگر می شود گذشته را نادیده گرفت و یا تاثیرات گذشته را مد نظر نگرفت...


اتفاقا هم باید مد نظر گرفته شود و‌ هم گاهی باید برسی شود....اما !!!!


نه اینکه مدام در باره اش «« صحبت »» و یا بدتر از اون «« توصیفش »» کرد!!!


توصیف کردن و صحبت کردن مداوم با مد نظر گرفتن گذشته برای آینده ای روشن تر ، بسیار بسیار متفاوت است....






اکنون ما ، نتیجه تاثیرات و هر آنچه بر ما گذشته است ، پس نباید از آن گذشت...اما می شود از آن آموخت .....می شود از گذشته به واکنش و تفکرات اشتباهاتمان پی برد .....






تا اینجا تفاوت مد نظر گرفتن گذشته با توصیف و تعریف کردن از گذشته را روشن کردیم....

حالا با روشن شدن این موضوع چه چیزی عوض می شود ، و‌چه فایده ای داشت ....





تفکیک مفهومی ، این چیزیست که اول کار قبل از قدم برداشتن به آن نیاز دارید...

حالا تفکیک چه چیزی هایی از هم ....


جدا سازی مفهوم آینده نگری با مد نظر گرفت گذشته و آموختن از تک تک اشتباه های (( هم رفتاری و هم گفتاری )) و جایگذین کردن رفتار و گفتارهای اصلاح شده ، که لازمه آن دقیقا خود گذشته است و نه چیز دیگر ....


و تفاوت اش با مرور گذشته و دنبال تقصیر کار بودن طرف مقابل و اثبات اینکه حق با من بود و یا حداقل درصد زیاد حق با من بود ، توصیف گذشته برای اطرافیان ، جست و جگ نکردن اشتباه های شخص خودمان و اصلاح نکردنشان ، و ابراز نارضایتی هایی که هرگز به روی خود نیاورده اید ، همه ی اینها قابل درک است و حق دارید اما ..آیا کار شما را راه می اندازد؟؟

آیا تا کنون فایده ای داشته ؟؟



بله نمی تواند داشته باشد ، اما هر چه هم باشد نمی شود از حق گذشت که شما نیز حق دارید و فقط دنبال آسایش و آرامشی که لیاقتش را دارید هستید ...



بیشتر از آنچه فکر کنید ما به شما حق می دهیم و نه اینکه بگوییم طرف شماییم خیر طرف آرامش و آسایش شما و فرزندتانیم ...



پس از گذشته استفاده کنید نه خود را آزرده خاطر از بیان و توصیف کردنش ...




ٱمیدوارم مطالب مفید واقع بشود ،اگر سوالی از مطالب داشته اید مطرح کنید .



**************************
دارای دیدگاه اسفند 13, 1396 توسط بی نام
با سلام و احترام مجدد

راستش خیلی دلم میخواست از طرز فکر خودم بیشتر بگم از کذشته تا بحال شاید راهنمایی ها هدفمند تر بشه ...
ولی خب هم طولانی میشه و هم شاید تمایلی نداشته باشید

پس بصورت کلی میگویم زیاد اهل غصه و شکوه و شکایت نیستم و با اینکه احساس خوشحالی ندارم از وضع موجود چند ساله اما همیشه سعی کردم با ارامش تصمیم بگیرم و حداقل دلم را اروم کنم ...

اما خوب یا بد

بدلیل اینکه دخترم همراه من است یکسری مسائل وجود دارد که نمیشود با گذشته کنار امد و البته تاثیرات منفی بر آینده دارد

مثلا ارتباط مادر و دختر با اینکه خیلی محدود است و در حد یکروز در هفته ...
ولی تحریک میشود به پنهان کاری
و این تحریک اثرات سو زیادی بر آینده دارد و حتی نمیشد جلوگیری کرد .

و اینجانب همیشه فکرم درگیر اینست چه اتفاقی در آینده بر دخترم خواهد امد ...
و بهترین تصمیم برایش چیست ؟

وگرنه دل بنده انقدر ازرده شده که حتی دنبال مرهمی برایش نیستم ..
دنبال کتمان یا حتی توصیف و بزرگنمایی هم نیستم

اما الان فردی هستم با دلی آزرده که زندگی معمولی را انجام میدهد و شکر گذار داشته ها

و خب باید زندگی کرد فارغ از تمام خستگی ها و دلشکستگی ها



با تشکر فراوان
دارای دیدگاه اسفند 13, 1396 توسط بی نام
با سلامی دوباره

این صحبتها درست و بنده هم سعی به زندگی جدید فارغ از شکستها دارم...
اما مهم تاثیرات گذشته و حال بر رفتارهای من و مادر دخترم است که تاثیر مستقیم بر دخترم دارد

مثلا حس رنجش و البته عدم اطمینان و باور باعث شده رضایتی به دیدار مادر و دختر نداشته باشم و بیش از هفته ها ای یک روز اجازه اینکار را ندهم
یا ارتباط تلفنی رو قطع کنم
که خب بهرحال دخترم مادرش را فقط مادر میشناسد و کاری ندارد ترکش کرده یا نه ...

یا همین ارتباط باعث شده بچه راتحریک کنند به پنهان کاری و عدم صحبت
که ممکن است 2تا حرف اینور نگوید
اما اصل اینست بچه احساس میکند با پنهان کاری میتوان مسیر را راحتر پیش برد و درمسائل خود هم این نکته ملکه ذهنش میشود و البته پنهان کاری همیشه با دروغ گویی همراه است...

این دو مثال را زدم که بگویم آینده هم گره خورده بر ادم گذشته ...

و این کار را خیلی سخت میکند

بهرحال بنده سعی میکنم مسیر جدید را با جدیت جلو بروم اما ترکشهای گذشته اجتناب ناپذیر است
دارای دیدگاه تیر 8, 1397 توسط Basic
گرانقدر عزیزم  ، ٱمیدواریم در سلامت کامل خود باشید ، موضوع جدیدی تا به امروز پیش نیامده که تمایل داشته باشید مطرحش کنید ؟

3 پاسخ

پاسخ داده شده بهمن 18, 1396 توسط روانشناس
سلام بر شما
یک نکته را به حرفهای دوستمان اضافه میکنم.
ببینید وقتی همسر سابق خطایی کردند و جدا شدین ولی با این وجود اجازه دیدار می دادید و حالا که ازدواج کردند اجازه ندهید، نشان دادین که من در ذهنم هنوز با تو زندگی می  کردم و هنوز منتظر برگشتنت بودم.
 الان اجازه دیدار ندهید،  بیشتر به خودتان لطمه میزنید تا او.  این پیام را میدهید که من رنجیدم از اینکه ازدواج کردی و الان باهات لج میکنم...
در حالی که باید نشان بدهید تو برای من تمام شدی و این تمام شدن را با خونسرد رفتار کردن میشه نشان داد. چون اگر اینگونه به نظر نرسد دچار مشکلات بدی خواهید شد.
نمیدانم قبلا مشاوره گرفته اید یا نه، اگر پاسختان منفی است، حتما مشاوره داشته باشید. تا بدانید لازمست زین پس چگونه برخورد کنید. هم برای اینکه دختران صدمه نخورد، هم برای خودتان که هنوز مسائل حل نشده بسیاری نسبت به همسر گذشته دارید.
موفق و موید باشید.

مـریم غفـار
کارشناس ارشد روان شناسی بالینی
مشاوره تلفنی : شماره هوشمند 9099071000 را بدون پیش شماره گرفته و سپس کد 80195 را وارد نمایید
دارای دیدگاه بهمن 18, 1396 توسط بی نام
با سلام

حرف صحیح است اما خب مواردی باید متذکر شد

اول اینکه بحث خطا نبوده و البته همیشه ابراز علاقه جهت برگشت ایشان داشتم .
پس در واقع منتظر هم بودم

اما خب در واقع حقیقت اینست که الان رنجیده هستم و سوالی که دارم چرا نباید این ناراحتی را بروز دهم به هر دلیلی ....
بهرحال واقعیت اینست که مسئله برای من تمام شده اما رنجیده هستم

ضمن اینکه جدا از تمام احساسهای درونی خودم مهم ارتباط دخترم است که میترسم با چالش رو به رو شود
چه دیدار باشد
چه نباشد
و کدامیک چالش کمتری برایش دارد

وگرنه عادت کردم احساسات خیلی منفی را ندید بگیرم و بروز ندهم


با تشکر
پاسخ داده شده بهمن 21, 1396 توسط روانشناس
سلام دوباره
نباید دلخوری بیان شود زیرا دقیقا به همان خاطر که خودتان تاکید دارید
و ان دخترتان است.
رنجیدگی را از راهش حل نمایید.
لزوما همیشه کسی که موجب رنج ما شده است توانمندی رفع ان را نیز ندارد.
برای همین نوشتم که مشاوره داشته باشید تا این قضیه را برای خودتان حل نمایید وگرنه در گرداب سوالات و افکار تکراری،  تمامی سرمایه روانی خود را ازدست خواهید داد.
سرمایه ای که لازمست صرف ساختن آینده خود و دخترتان شود.

و در پاسخ به سوال دومتان باید بگویم اینکه دخترتان بتواند به طور قانونی با مادرش نیز در ارتباط باشد کمترین اسیب را خواهد دید.

مـریم غفـار
کارشناس ارشد روان شناسی بالینی
مشاوره تلفنی : شماره هوشمند 9099071000 را بدون پیش شماره گرفته و سپس کد 80195 را وارد نمایید
دارای دیدگاه بهمن 22, 1396 توسط بی نام
با سلام

و تشکر مجدد از راهنمایی

نکته ای که هست شخصی باعث رنجش شده چون مسیر دلخواهش این بوده قطعا قصدی به رفع رنجش ندارد
و البته حق بجانب این اتفاق را خواست خدا و حرکتی درست میداند.

اما حرف من اینست چرا رنجش خود را بروز ندهم که حداقل تاوان است برا کسی که باعث رنجش شده!!!
وگرنه میدانم خوشحال باشم یا ناراحت
امیدوارم باشم یا ناامید
آن طرف زندگی خود را خواهد داشت فارغ شکست و ناراحتی من......

و نکته ای دیگر اینست مادر دخترم برخلاف عملکرد و رفتارشان وقتی به دخترم میرسند همش از دلتنگی و مهم بودن بچه برایش میگویند.
درحالی که اصلا درگیر دوری اش نیستند.
پاسخ داده شده بهمن 24, 1396 توسط روانشناس
اینکه رنجش و دلخوری نشان دهید باعث نمیشود که احساس کند اشتباهی مرتکب شده است. البته بنده خیلی متوجه نشدم که چه اتفاقاتی بین شما گذشته.
ما همیشه برای از دست دادن چیزهای بهتری که میتوانستیم داشته باشیم و نداریم حسرت خواهیم خورد. درواقع زمانی ممکن است  او حس کند اشتباه کرده که به این باور برسد چیز با ارزشی از دست داده.
حال یک مرد خسته و رنجیده و در فکر تلافی.... به نظر جذاب و با  ارزش میرسد؟
هرچند که شاید اهمیت چندانی نداشته باشد که چه فکری کند
مهم شما  هستید که بتوانید به حسهای خوب برسید. و این حس با درجا زدن در گذشته و اتفاقات بد، به دست نخواهد آمد. البته زمان نیاز دارید تا بتوانید با اتفاقات کنار بیایید.
   لزوما همیشه راه درست انچیزی که احساسمان در لحظه میگوید نیست.
موضوع بعدی
تمایل دارید  به دخترتان ثابت شود مادرش خیلی به فکر او نیست؟
مادرش فیلم بازی میکند؟
این چه مزیتی برای دخترتان خواهد داشت؟!!
به پاسخش بی اندیشید.

مـریم غفـار
کارشناس ارشد روان شناسی بالینی
مشاوره تلفنی : شماره هوشمند 9099071000 را بدون پیش شماره گرفته و سپس کد 80195 را وارد نمایید
دارای دیدگاه بهمن 24, 1396 توسط بی نام
با سلام و احترام فراوان

در مورد اول سوال اصلی من اینست وقتی احساس رنجیده شدن داریم چرا بروز ندهیم و مقابله نکنیم ؟

چون درست است در حرف باید عبور کرد از احساسهای ناخوشایند
ولی وقتی بدون ابراز گذز میکنیم در عمل کسی درک نمیکند رنجیدیم و تازه احساس میکنند اگر مشکلی بود باید بروز میداد پس تازه رفتارها تشدید میشود !
و واقعیت اینست مهم پشیمانی و احساس اشنباه طرف مقابل نیست
مهم اینست احساس خود را بروز دهیم حتی به قیمت ناراحتی کسی که باعش شده !!

ولی در مسئله دوم و دخترم ...
بهرحال خیلی ساده میشود فکر کرد اتفاقی نیفتاده است و زندگی طبیعی همین است (فکر مادر)
اول اینکه تا بحال سعی کردم افکار خودم را به بچه نشان ندهم
و دوست هم ندارم دخترم با این افکار درگیر شود ....!!


ولی مهم رفتار من هست که مرز را کجا نگه دارم

نگاهم به خواسته دخترم باشد در حالی که میدانم رفتارها و احساساتشان حقیقی نیست
یا به احساسات حقیقی بها بدهم فارغ از دیگران ....
دارای دیدگاه بهمن 25, 1396 توسط روانشناس
من هم عرض ادب و احترام دارم

دو بار پاسخ به سوالتون که چرا نباید دلخوری را بروز بدهم  را دادم...
اما گویا متوجه عرضم نشدید
فکر کنم مشکل از نوشتار باشد
متاسفانه در اینجا امکان ارسال فایل صوتی نیست وگرنه با فایل میگفتم

مـریم غفـار
کارشناس ارشد روان شناسی بالینی
مشاوره تلفنی : شماره هوشمند 9099071000 را بدون پیش شماره گرفته و سپس کد 80195 را وارد نمایید
دارای دیدگاه بهمن 25, 1396 توسط بی نام
با سلام مجدد  و احترام فراوان

من اینطور متوجه شدم که بروز دلخوری چون عملا حرکتی است مربوط به گذشته باید از آن عبور کرد برای آینده روشن تر ....
چون بها دادن به آن بیشتر باعث افسردگی از شکست گذشته است.

ولی در واقع سوال من اینست چرا باید از کسی که باعث رنجش شده ، بدون تقابل گذشت ؟؟
گذشت و بخشش وقتی ارزش دارد که طرف مقابل احساس تقصیر کند و ما از آن بگذریم ..

نه آنکه طرف حق بجانب و به عمد برنجاند و بازخوردی نبیند به صرف اینکه تشخیص من و خواسته من اینگونه بوده است....


ضمن اینکه جدا این مورد خاص
چون اصولا اهل گذر و کذشت بوده ام تا بحال و ارزش دوستی برایم مهمتر تلافی بوده همیشه محکوم بوده ام چون سکوت کردم .....


با تشکر مجدد
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج

...