سلام و مرسی که هستین
یه سوال ازتون دارم برادر دوستم که دو سال از من کوچیکتره و با خواهرش از اول دبیرستان یعنی ده سال قبل دوستم ب شدت بهم علاقمند شدن و قصدشم صد در صد ازدواجه
اولی من بهش گفتم نه چون هنوز اول راهی و زندگی ساده نیست
که ایشون گفت بهش که یه زمین رسیده که قیمتش بالاست و اونو میده به من منم گفتم باشه اخه مشکلات مالی زیاد داشتم و بی نهایت ولخرجم پول برام نیازه و بهش گفتم اگه مشکل مالیت اوکیه بریم پیش مشاور اگه موافق بود قبول
خوشم پسر بدی نیست ارومه
بعد اومد و گفت زمین دروغه بعد باز گفت راسته میخاسم امتحانت کنم ببینم منو برا خودم میخای یا زمین
منم از دستش عصبانی شدم و گفتم خیلی بهم دروغ گفته و چه زمین باشه چه نباشه اونو نمیخام اول گفت باشه و رفت ولی باز پیام که بدون تو نمیتونم و فقط تورو میخام
گفت زمین راسته و قرار شد همه واقعیت بگه و گفتم اگه حتی یه کلمه دیگه دروغ بگه نمیخامش
انگار واقعا وابسته شده و هر چیزی که میگم قبول میکنه
اولی حرفش راست و دروغ اصلا مشخص نیست
چه کار کنم چی درسته؟؟