رفتارهای غیر عادی شوهر

404 بازدید
سوال شده فروردین 24, 1397 در ازدواج و طلاق توسط helma
سلام منو همسرم یکسالو خورده ای میشه که ازدواج کردیم مشکلات فراوانی هم داشتیم از دست به زن ایشون تا فحشای رکیک به خونوادم از اینکه سر هر مساله ای اگه وفق مرادش نباشه عصبی میشه و حتی وسایل خونم رم میشکنه تو خیابون تو تاکسی هر جایی باشه داد میزنه و فحش میده حتی تو ماشین منو زد تصمیماتش یهویی عوض میشن خیلی از مسائل رو به خونوادش میگه و به شدت برای اینکه اونارو راضی نگه داره با من دعوا میگیره برای اینکه حرف اونا باشه پولامون رو که پس انداز کرده بودیم برای نیاز خونوادش داد و حالا انگار نه انگار که ماهم برای خونه به پول نیاز داریم و الان چیزی نداریم جالبه وقتی بهش میگم نگو یا چرا اینو گفتی میگه مگه خونوادم غریبن!به شدت از فامیلاش هم جلو من دفاع میکنه و یه خصوصیت خیلی بدیم که داره اینه که همش تو مذاکرات توپو میندازه طرف زمین مقابل یعنی خیلی جاها آدم مقصر میشه البته عذر خواهیم بعد دعواهای شدید میکنه که الان دیگه کمکم اون عذرخواهیاش برام کمرنگ میشن منم مقصر هستم خیلی جاها با نوع حرفم باعث بیشتر شدن دعوا شدم اما مساله اینه که شوهرم وقتی عصبی شه دیگه اصلا زمانو نمیشناسه تو هر مکانیم باشه دعوا میگیره اصلا آبرو براش مهم نیست بعدا هم میگه من نفهمیدم انقد شدید زدم ولی جدیدترین مساله ای که آزارم میده اینه که مقداری از محل کارش جدای از عیدی داده بودن که مبلغ اول رو ااصلا به من نگفت که احتمالا به خونوادش داده و مبلغ بعدیو تازه دیروز به من گفت که البته نه اینکه مبلغ دوم رو گفته باشه فقط اینکه مبلغ قبلی بوده و عید خرج شده جالبه تا میگم ما که خرجی نکردیم و اینکه یه کم میخواد بازتر شه و کاراش لو بره داد بیداد میکنه و قضیه رو با این جملات که تو نمیفهمیو از این چیزا خاتمه میده دعوای شدید قبل عید ماهم سر پول بود به من فشار اورد که چرا فلان چیزو خریدی و اونوقت پس انداز مارو داد به خونوادش البته نه اینکه خونوادش ندار باشن البته وقتایی که خودش میخواد خرج کنه زیادم میخره برام اما یهو که پول کم میاره استرس میگیره خب وقتی دم عید نیاز داره چرا باید بده به خونوادش که بیپولی عید واس ما بمونه کتمان کاری مالیش عذابم میده اگه واقعا نمیخواد بگه چرا بعد اینکه که کارش تموم شده بهم میگه خب اصلا نگه منم ندونم اوایل مشاور نمیومد میگفت برو بگو شوهرم عصبیه اما الان راضی شده بیاد که فعلا سر بیپولیش نرفتیم البته به من نگفته پول داره !اما قول داده بیاد میخوام بدونم آخه چرا باید منو سوای از زندگیش بدونه یکبار به پدر مادرش گفت چرا فلان چیزو به من نگفتین من باید از غریبه ها بشنوم منظورش من بودم حواسش نبود انقد بد داره میگه وقتی گفتم گفت منظورم تو نبودی!هروقت عصبی میشه میگه نمیخواد درس بخونی و پولاییم که داده بود رو میگیره!بالا خره نمیفهمم خسیسه یا نه! حس میکنم درکش از عواقب کاراش هم پایینه مثلا وقت دعوا گفت تمام وسیله هایی که خونوادت دادن رو پس بده!پدر مادر خودش از دعوا های ما خبر داشتن !که وقتی کتک کاریاش زیاد شد خودم به خونوادش و پدرم گفتم ولی به حرف هیشکی گوش نمیده حتی یه بار که اونارم کشوند وسط پیش اونا از ارضا نشدنش تو رابطه حرف زد!و علت اینا را صمیمیت با خونوادش میدونه البته اینا فقط بهونه بود توی رابطه هم خیلی بیشتر از رابطه کامل به روابط غیر دخولی برای ارضا شدن علاقه داره و با همه این مشکلات میگه من کسیم که بیشتر ازهمه دوسم داره والبته با اینکه احساساتش رو بروز میده اما برای من با این همه کارایی که کرده این احساسات دیگه معنایی ندارن
دارای دیدگاه فروردین 26, 1397 توسط Basic
جوان گرانقدر حالا سوال و درخواست شما از سایت چیست ؟؟ همه ی اینها ابراز و شرح اتفاقات از دیدگاه شما بود و درست اما سوالی در انتها مطرح نکردید..
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج

...