فراموش کردن عشق یک طرفه

1,239 بازدید
سوال شده اردیبهشت 25, 1394 در ارتباط توسط بی نام
سلام
زمستان 91 عاشق پسری شدم که ساکن کرمانشاه یود و من تهران زندگی میکنم.چون اون بخاطر کارش هر چندوقت یکبار به شرکت ما مراجعه میکرد آشنا شدیمو بهم پیشنهاد دوستی داد.اوایل بیشتر در مورد کارش باهم صحبت میکردیمو کمی ک صمیمی شدیم بهم ابراز علاقه کرد و حتی وقتی گفتم بالاخره ک میری دنبال زندگیت گفت زندگی من تویی و...
بعداز چند ماه احساس کردم باهام سرد شده درست وقتی که دیگه با شرکت ما کارش تموم شد و دلیلشو ک پرسیدم گفت نامزد کردم
از اون شبی ک این حرفو زد و دوستیمون بهم خورد تا الان یک سالو سه ماهو بیست و سه روزه ک میگذره و هنوز روزی صدبار  حضورشو آرزو میکنمو هربار فقط باگریه آروم میشم
هنوز چشمم به راهش مونده و باور کنید روزی صد بار توی خوته.خیابون سرکار و هرجا باشم گریه میکنم
یک بار ک صحبت خاستگاری برام شد ک از ترس داشتم دیوونه می شذمو بلافاصله جواب رد دادم

1 پاسخ

پاسخ داده شده اردیبهشت 26, 1394 توسط فریبا حاتمی
سلام. یه سوال! آیا تضمینی برای همیشگی بودن یک رابطه تا ابد وجود داره؟ آیا ما میتونیم حتی وقتی که وارد زندگی زناشویی میشیم، تضمین بدیم که تا آخر عمر با هم هستیم؟ مسلما نه. یک رابطه شکل گرفته و سرانجام به هر دلیلی(تاکید میکنم، به هر دلیلی) به پایان رسیده. شیون و زاری چرا؟ درک میکنم که سخته و شما رو ناراحت کرده اما تا کی؟ 1 سال و 3 ماه و 23 روز؟؟؟ چرا گذشته رو رها نمیکنید؟ چه لذتی از بودن در گذشته میبرید؟ از یادآوری این اتفاق چقدر خودتون رو آزار میدید؟
به نظر من شما اعتماد به نفس و بهتر بگم عزت نفس پایینی دارید که منجر به عدم صحیح مدیریت احساس شده. گذشته رو رها کنید. حال رو دریابید.
نگفتید چند سالتونه که میخواستم بگم از جوانی خود و فرصتهای بعدی لذت ببرید که حتی اگر جوان هم نباشید، زندگی کردن در حال لذت بخش ترین کار ممکنه.
باور کنید دنیا به انتها نرسیده، اون بنده خدا داره از زندگیش لذت میبره و شما هنوز در آه و فغانید؟؟؟افکارتون رو واکاوی کنید، فاجعه سازی نکنید. اگر خودتون به تنهایی نمیتونید احساساتتون رو مدیریت کنی. حتما با یک روانشناس مجرب صحبت کنید.
شاد باش که مهمترین رسالت زندگی شاد بودن است.
دارای دیدگاه اردیبهشت 27, 1394 توسط مهسا
سلام دوست عزیز منم تا یه سال پیش دقیقا حسی مثل حس شما داشتم و سرنوشتی مشابه شما گریبان گیرم شده بود ... اما الان حالم خوبه  چون به این درک رسیده ام که همیشه عشق انسان همسرش نمیشه هنوزم فراموشش نکردم وشاید هیچوقت مهم ترین حادثه ی زندگیم و مخصوصا گریه هام فراموشم نشه اما  الان خودم رو قانع کردم و به کمک خدا به آرامش رسیدم... شماهم بهتره به جای ارزو کردنش باور کنید که رفته و چه بهتر که اونو تو قلبتون بکشین...
دارای دیدگاه خرداد 5, 1394 توسط مانا
عزیزم منم تجربه مشابهی داشتم به اصراره یکی از دوستام رفتم روانپزشک .ازون روز حالم خیلی بهتر شد به توهم همین توصیه رو میکنم
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج

...