کتابهای ازدواج از کدام آرامش حرف می زنند؟

Question

با سلام و احترام، بنده جوانی 30 ساله هستم. یک سالی هست که قصد ازدواج دارم ولی هر چی فکر میکنم که با ازدواج به چه هدفی میخواییم برسیم به جوابی نمیرسم. کتابایی راجع به ازدواج خوندم. اکثرشون به آیه قرآن کریم اشاره میکنن و میگن ازدواج باعث آرامشه. ولی هیچ کدوم نمیگن چه آرامشی؟ آرامش ناشی از تموم شدن کدوم استرس؟ مگه ما قبل ازدواج، داریم از استرس بال بال میزنیم؟ آیا منظور آرامش ناشی از ارضای نیازای جنسیه؟ یا آرامش ناشی از افکار آدم در مورد بقای نسلش ( که من در این مورد استرسی ندارم) و یا آرامش یافتن به خاطر میل به بچه دار شدن و بازی با بچه و ...؟ البته انصافاً قبول کنید که تناقض هم زیاد داره این کتابا. مثلا برای خانما نوشته اگه خواستگارتون آدمیه که برای فرار از تنهایی و میل به دوست داشته شدن (مهرطلب بودن) و خروج از روزمرگی و دلایلی از این قبیل میخواد ازدواج کنه باهاش ازدواج نکنید. (اگر خواستید نام کتاب و صفحه کتابو هم براتون میفرستم). خب اگه دلایل استرس فرد تنهایی و روزمرگی و بی نظمی زندگیش نباشه پس چه استرسی داریم توی مجردی که با ازدواج، به آرامش میرسیم؟ از مشاوران سایت، خواهش میکنم جواب مختصر به سوال بنده ندن. و یا اگر یه مشاور محترم پاسخ داد بقیه مشاورا هم نظرشونو بگن. ممنون از صبوری و لطفتون.

Comments

سلام
تحقیق شما در این زمینه پیش از هر اقدامی ستودنی است...
ان شاءا... با این افکاری که دارید مطمئنا به نتیجه می رسید و ابهاماتتان رفع خواهند شد...موفق باشید....

---

با سلام. متاسفانه من هم اصلا فلسفه ازدواج را نمیفهمم. چرا که ارامش و تعریفات خوبی که از مزیتهای  ازدواج میشود بیشتر در رویاها و کتابهاست.نمیدانم چرا بعد  ازدواج اکثر افراد متوجه میشوند که بزرگترین اشتباه عمرشان را کرده اند.ازدواجهای این دوره زمانه ارامشی ندیدم و اکثرا از دست دادن ارامش و تشنج دیده ام.چرا که تازه اگر هم ادم خیلی خوش شانس باشه و همسر خوبی هم نصیبش بشه که احتمالش خیلی زیاد نیست همیشه یک مشت ادم بیمار در هر دو خانواده هستن که ادم را از زندگی بیزار کنند و متاسفانه این فرهنگ در هم تنیده و وابسته ما اجازه دور شدن از این افراد بیمار را نمیدهد . واقعاچرا ادم باید برای خود دردسر ایجاد کند...

Answer 1

سلام
ازدواج دلایل کلی زیادی دارد و میتواند در افراد مختلف دلایل منحصر به فرد هم داشته باشد.
من نکات یک ازدواج سالم و مناسب را می‌نویسم:

جامعه برای افراد متاهل اعتبار بیشتر قائل میشود.
رابطه ی جنسی قطعا در ازدواج رابطه ی کم خطر تری خواهد بود.
با ازدواج فرد ترس تنهایی نخواهد داشت. زیرا شما الان بی نیاز هستید اما قطعا حس انسان در تمامی سنین یکسان نخواهد بود.به ویژه در میانسالی و کهنسالی.
با ازدواج برخی از ترسها و وسواس های افراد درمان میشود زیرا در مواجه قرار می‌گیرند.
مثلا شخصی که میگوید من اگر کسی کنارم باشد خوابم نمیبرد به همین جهت از مسافرت دست جمعی گریزانم. این صرفا یک مثال کوچک بود.

در ازدواج رشد شخصیتی اتفاق میافتد.
افراد بدی ها و خوبی های خودشان را به واسطه ی رابطه ی نزدیک و صمیمانه بهتر درک میکنند.
تجربه پدر و مادر شدن هم همانطور که اشاره کردید از دیگر جنبه های ازدواج است. و بازهم در سنین مختلف این حس تغییر میکند.
یک مرد در جوانی خیلی حس پدر شدن برایش اهمیت ندارد ولی با افزایش سن دلش فرزندان بیشتر میخواهد.
ازدواج بحران 40 سالگی را برای اقایان اسانتر می‌کند.
زیرا عموما در این سن مردان به بیهوده بودن و نبودن زندگی خیلی می اندیشند و کسی که صاحب زن و فرزند خوب است کمتر دچار این حس خواهد شد.
در ازدواج هم کفو، شما یار همیشگی دارید.
 صحبت و دردل ، تفریح، ورزش .....
اما در تنهایی بسیاری از مواقع دوستان شما زندگی خودشان را خواهند داشت و همیشه در دسترس نخواهند بود.
تحقیقات نشان داده است که افراد متاهل از طول عمر بیشتر برخوردارند و کمتر دچار بیماری های حاد روانی میشوند.

---

مـریم غفـار
کارشناس ارشد روان شناسی بالینی
مشاوره تلفنی : شماره هوشمند 9099071000 را بدون پیش شماره گرفته و سپس کد 80195 را وارد نمایید