عرض سلام وادب
پسری دارم چهارسال ونیمه
بتازگی یه چیزی رو زیاد تکرار میکنه بگونه ای که حس میکنم وسواس گرفته
بخصوص مسایلی که براش مهم هستن
به طور مثال
هرموقع بهش میگم دوساعت دیگه میریم گردش,تقریبا پنج شش باری ازم میپرسه یبار دیگه بگو کی میریم,یبار دیگه توضیح بده
هرچی به طور مستقیم به چشماش نگاه میکنم ومیگم عزیزم دوساعت دیگه میریم بیرون,دیگم هی نگو
ولی باز میگه یبار دیگه بگو ,دیگه نمیگم
من وپدرش هرموقع بهش قولی دادیم عملی کردیم نمیدونم چرا اعتماد نداره که میپرسه
یا میگه برام اسب بگیرین(خیلی اسب داره ولی باز دوست داره)
میگیم هرموقع رفتیم مغازه برات میگیریم,,وشروع میکنه به پرسیدن اینکه کی میریم مغازه؟
روزی ده بار به پدرش میگه منو دوست داری؟به من کمتر میگه چون من یکسره بهش میگم دوست دارم
لکنت زبان هم داره,هرموقع که حرف میزنه یه چیزی رو میخواد تعریف کنه همش از اول میگیره
وقتایی که برای خودش تو پذیرایی یه اتاق یاآشپزخونه دذست میکنه,یکسره به من میگه اینجا آشپزخونه ی منه,دست نزنی,درصورتی که من هرموقع میگه به فلان اسباب بازیم دست نزنی و...اصلااااا دست نمیزنم,بهش میگم خیالت راحت دست نمیزنم,ولی باز میاد میگه دست نزنی
من حس میکنم وسواس داره وفکرمیکنه ما متوجه نیستیم چی میگه,درصورتی که خوب متوجهیم چی میگه ومستقیم به چشمش نگاه میکنیم وکارمون رو کنارمیذاریم وبه حرفش گوش میدیم وحس میکنم کم حوصله اس وبرای رسیدن به خواسته هاش,صبر نداره
من وپدرشون بایدچیکار کنیم که این رفتارهاش بهبود پیدا کنه,میترسم تو مهد کودک ومدرسه به مشکل بربخوره,میترسم تو روابط اجتماعیش تاثیر بذاره
هنوز نفرستادمش مهد کودک,چون عادت داره هرموقع که میره دسشویی کامل شلوارشو درمیاره,وهم اینکه لکنت داره,وحس میکنم زوده برای مهد کودک رفتن
بنظرتون پسرم با این ویژگی ها,چه سنی مناسبه بره مهدکودک؟
زیاد هم برنامه تلویزیونی میبینه,یعنی عادتش شده که تلویزیون روشن باشه یک ساعت میشینه میبینه وبعد حین بازی کردنش هم میبینه,وقتی خاموش میکنم میگه چرا(همزمان هم بازی میکنه هم تلویزیون نگاه میکنه)
اشتهاش خوب نیست,
خیلی زیاد راه میره,اینقد که وقتی چیزی هم میخوره,راه میره میخوره
خواب روز نداره,شبم ساعت دوازده میخوابه تا نه صبح,تواین فاصله,خوابش یکسره نیست,هربه چن ساعت بیدارمیشه,یبار روی مبل میخوابه,یبار جای خودش,یبار تو پذیرایی
من یه پسر دوساله هم دارم که مریضه ونه میتونه راه بره نه حرف بزنه(بیماری توبروس اسکلروز داره),حس میکنم مریضی پسر دومم,رو پسر اولم تاثیرگذاشته,دکتررفتن هامونو میبینه وتاثیر گذاشته