تنها شدن مادرم

459 بازدید
سوال شده خرداد 7, 1397 در ازدواج و طلاق توسط مینو
سلام دختری 28 ساله هستم، ۸ سال هست که پدرم فوت شده خواهرها و برادرام ازدواج کردن خواهرام در شهر دیگه ای هستن و برادرام اینجا، من و مادرم خیلی از نظر عاطفی به هم وابسته شدیم تو این چند سال تمام کارهای خونه و بیرونو من انجام میدادم، الان برام خواستگاری اومده که تهران، با هم حرف زدیم و تقریبا اکی شده، اما حس میکنم مادرم غصه میخوره که یه شهر دیگه ان حتی دو سه بار متوجه شدم که گریه میکنن. خودمم عذاب وجدان گرفتم اخه مادرم تنهامیشه و قطعا برادرام به اندازه من نمیتونن بهشون برسن و کاراشونو انجام بدن، خودم هم از این بابت ناراحتم حتی چند بار قبلا برام شرایط کاری شهر دیگه پیش اومد و به خاطر تنهایی مادرم نرفتم ،حالم واقعا بده ونمیدونم چه کار باید کنم، حس مسيولیت میکنم و اینکه فکر میکنم وظیفه من و باید کنارشون باشم و تنهاشون نذارم،خواهش میکنم کمکم کنید

1 پاسخ

پاسخ داده شده خرداد 9, 1397 توسط نازی قنبری
سلام
دوست عزیز،خدا پدرتون رو رحمت کنه و به مادرتون سلامتی و طول عمر بده،احساس مسولیت و وظیفه شناسی تا حديش ،لازمه ی زندگی و ارتباط سالمه ولی وقتی این احساس خیلی کم یا خیلی زیاد باشه ،آسیب زا ميشه و مسیر زندگی ادمو ناهموار می کنه،بهتره به ریشه یابی و تحلیل این حس بپردازید .
بودن در کنار مادر و رفع نیازهای مادر ،احتمالا برخی نیازهای عاطفی شما رو برآورده خواهد کرد اما واقعا باید این موضوع بررسی بشه که ،استقلال مینو و بریده شدن بند ناف روانی مینو از مادر ،چه نیازهائی رو در شما برآورده خواهد کرد. و حالا وزنه هر کدوم که سنگین تر بود ،اون رو انتخاب کنید.و تنها چیزی که مهمه اینه که بتوانید مسولیت تصمیم خود را بپذیرید .
شاد و سلامت باشید.

نازی قنبری
کارشناس ارشد روان شناسی بالینی
تلفن تماس: 021_23584444
داخلي 1 - کد مشاور 4640
موبایل: 09193809255
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج

...