فکر نابود کننده

Question

سلام

من دختر 18 ساله  ای هستم که که مدتی که دچار یه فکر نابود کننده شدم. اون هم این که وقتی با یه رفتار بد یا یه اتنخاب اشتباه یا کلا یه چیز بد مواجه میشم یه دفه همون موقع یه چیزی میاد تو ذهنم  و میگه با مشاهده این کار اشتباه ، خودت هم بخاطر اینکه دیدیش ممکنه انجامش بدی. همون موقع من به اون فکر میگم خفه شو و سعی میکنم حواس خودم رو پرت کنم تا یادم بره معمولا هم جواب میده. اما یه مدت بعد که میگذره میبینم همون کار اشتباه رو با این که قبلش برای انجامش تصمیمی نگرفتم دارم انجامش میدم. بعد احساس ترسی بم دست میده که انگار اختیارم رو از دست دادم. انگار با دیدن اون کار اشتباه میره جزئی از نا خودآگاهم. البته این درباره اشتباه های بزرگ نیست. میدونید همین الان هم مطمئن نیستم که کار درستی رو انجام دادم یا نه که چنین چیزی که رو نوشتم. اما حالا که برای اولین بار دارم درباره اش میگم ازتون میخوام که کمک کنید این فکر رو کاملا از خودم دور کنم.

Comments

ببخشید خودمم نمیدنم چرا موضوع رو زدم تحصیلی! البته بایدبگم امسال کنکوری ام و روی درسم هم تاثیر گذاشته!

Answer 1

سلام
دوست عزیز، از کی اینطور شده?
می تونید مواردی رو که براتون این اتفاق افتاده رو لیست کنید?

---

نازی قنبری
کارشناس ارشد روان شناسی بالینی
تلفن تماس: 021_23584444
داخلي 1 - کد مشاور 4640
موبایل: 09193809255

Comments

سلام. ممنون که جوابم رو دادید. فکر میکنم که حدود دو سه سالی باشه. مثلا خواهرم خیلی با مو هاش ور میرفت و همونطوری که گفتم بعد یه مدت من هم انقدر با مو هام ور میرفتم که الان خیلی ریزش پیدا کرده. یا دقیقا همینجوری درباره پوستش. یا بد لحنی موقع صحبت کردن. شاید مسخره باشه ولی جدیدا توی تعادل داشتن هم همینطور شدم مثلا وقتی کسی رو میبینم که موقع کار تعادل نداره منم تعادلم رو از دست میدم. در کل بیشتر با چیزایی که حالت وسواس گونه داره یا از روی عمد نیست اینجوری میشم. در رابطه با چیزایی که به عقایدم ربط داره نیست. البته این موضوع یه مدت شدید شده بود طوری که میترسیدم روی عقایدم هم تاثیر بذاره بویژه وقتی یکی از معلم های اعصاب خوردکن مدرسه هر جلسه درباره اشتباه های اخلاقی شاگرداش حرف میزد که واقعا خیلی افتضاح و بد بودن. مثلا میخواست بگه چقدر بده که ما نکنیم. من هر جلسه بعد از کلاسش روی خودم کار میکردم و از خدا میخواستم که خاطرات مزخرفش از یادم بره.

Answer 2

سلام دوباره
ممنون از توجهتون ،خواهرتون از خودتون بزرگتر هستند یا کوچکتر?از وقتی خودتون رو شناختید نسبت به خواهرتون چه احساسی داشتید?

و سوال بعدی اینکه خود اون کارهایی که ترس از انجام دادنش دارید چقدر براتون لذت بخشه?(بدون دو نظر گرفتن خوب یا بد بودن ان )

---

نازی قنبری
کارشناس ارشد روان شناسی بالینی
تلفن تماس: 021_23584444
داخلي 1 - کد مشاور 4640
موبایل: 09193809255

Comments

ممنون که پیام رو دیدید. خواهرام یکی7سال و یکی 6 سال از من بزرگترند. همیشه هر دو رو دوست داشتم ولی احساس میکنم که خواهر بزرگترم کمی تو همه چیز افراطی عمل میکنه و اشتباه هم زیاد میکنه ولی خودشو خیلی قبول داره و البته کمی بد دهنه و تو یه سری رفتار ها وسواس داره مثلا صدا دادن دهن موقع غذا. و موقعی که از دستت برنجه خیلی سعی میکنه که حرصت بده مثلا همش ناموفق و بد نشونت میده. ولی در عین حال دل سوزه. خواهر دومم رو خیلی از نظر فکری و رفتاری قبول دارم و قبلا باهم خیلی خوب بودیم. اما جدیدا بخاطر بد اخلاقی هام و اینکه فکر میکنه حرفاش روم تاثیر نداره باهام مثل قبل نیست و میگه دیگه کار به کارت ندارم ودر ضمن همیشه از کوچک ترین اشتباهاتم ایراد میگره.
و اینکه انجام اشتباهاتم برام خیلی لذت بخش نیست ولی اون موقع که مرتکب اشتباه میشم متوجه نیستم ولی وقتی میفهمم که انجام دادم خیلی از خودم ناامید و عصبی میشم. یعنی اون موقع که دارم مرتکب خطا میشم از کارم متنفر نیستم.

Answer 3

سلام
مرسی از توضیحاتتون، گاهی انسانها در دوره ای از زندگی تمایل ناخوداگاه به تقلید از رفتار برخی از افراد مهم زندگیشون دارند ،برای روشن شدن و خوداگاه شدن دلیل این رفتار نیاز به گفتگو و زمان بیشتر هست ،اما با توجه به مواردی که فرمودید ،به احتمال زیاد این نوع طرز فکر و رفتارهاتون موقتی هست و به مرور زمان کمرنگ تر میشه سعی کنید خیلی بهش بها ندید و جدیش نگیرید،و در گام بعدی سعی کنید اضطراب موجود رو شناسایی و حلش کنید ،ریلکسیشن و بهبود روابط با خانوادتون بهتون خیلی کمک می کنه ،بهتون پیشنهاد می کنم کتاب خوداگاهی دکتر قهاری و کتاب نیمه تاریک وجود دبی فورد را حتما مطالعه بفرمایید.
شاد و سلامت باشید.

---

نازی قنبری
کارشناس ارشد روان شناسی بالینی
تلفن تماس: 021_23584444
داخلي 1 - کد مشاور 4640
موبایل: 09193809255

Comments

خیلی ممنون از راهنمایی هاتون. حتما کتابا رو مطالعه میکنم.