در رابطه با تصمیم برای طلاق

354 بازدید
سوال شده تیر 3, 1397 در ازدواج و طلاق توسط بی نام
با سلام خدمت مشاورین محترم من خواهرم 3 ساله میشه که با شوهرش عقد کرده پسره مهندس هوافضا و تحصیلاتش در اکراین بوده و دوست داماد عموم هم هست مشهدی هستن و از همون اول خیلی خانوادشون با ما فرق داشتن هم از نظر دین و حجاب که هیچ کدومشون حجاب ندارن و اهل مشروب هستن دختراشون یکی طلاق گرفته که با یه پیرمرد آشنا شد و ازدواج کرد خواهر دومیشون آرایشگر هستن که تا شب با دوستاش می مونن بیرون ونمیان خونه و هم عروس خواهرم هم همش شب نشینی و پارتی دارن و حتی مست باشن تو بغل مردای دیگه می خوابن و پدرشون هم همش مست هستن خود دامادمون اول رابطه جنسی رو فیلمش رو تو لپ تاپش خواهرم دید که با دختری که تو اکراین دوست بوده رابطه جنسی داشته که بعد خانوادش وصاتت کردن و آشتی کردن بار دوم خواهرم دید که برای دختر خالش ماهیانه پول میزنه و بهش گفت چرا پول میدی به دختر خالت که گفت ما با هم صمیمی هستیم و تو هم با پسر عموهات راحتی که آنها جلوی تو با شورت میان که خواهرم جای خواهر بزرگ آنهاست حتی پسر عموهام زمان کوچیکیشون خونمون بزرگ شدن و خواهرم همان لحظه بود و برقا شب رفتن خونمون که متوجه شد این آقا که برای تولد خواهرم تو بهمن ماه آمده بودن دیدن تو ساکشون قرص متادون هست که مصرف میکنن و پرسید ازش مال کیه گفت مال دوستمه و تو آن مدت خوابش کم بود و حتی ازش قرصا رو ور داشتیم قایم کردیم زد گوشیش رو شکوند و با ظرف تخمه ها که شیشه ای بود زد تو سر خودش و رگ دستش هم زد بعد خواهرم دوباره بهش فرصت داد تا عید نوروز که رفت و آمد با قرص  B2 که بازم قرصاش رو قایم کردیم خوابش بهم ریخت که وقتی برگشتن مشهد خواهرم بهش گفت آمدی اصفهان ازت قرص دیدم که گفته بوده آره من معتاد هستم همینه که هست می خواهی با من باش باش و می خواهی برو که خواهرم قضیه رو به خانواده گفت که بابام گفت بزار تا بعد از ماه رمضان با خانوادش بزرگترش بیاد تا آزمایش بده خلاصه اینکه این آقا تا حالا به بزرگترش نگفته و میگه می خوام بیام اصفهان خونه بگیرم و دست زنم رو بگیرم برم سر خونه زندگیم یا اینکه برگشته به داماد عموم گفته این دختر سیاه سوخته دهاتی من از سرش زیادی هستم هر چقدر به بابام میگیم به خانواده این آقا زنگ بزن و در جریان بزارشون بابا منتظر خود آنها زنگ بزنن و یا این ماه ها میاد و میره خبری از آقا نیستش نه زنگ میزنه به خواهرم و نه به بابام نزدیک سه ماه خواهرم بلاتکلیفه و حتی این ماه پول قسط وامها رو نداده بود و حتی سر لج خواهرم تو همه مراسم خواستگاری خواهرش تولد خواهرش تولد زن برادرش هستش و پست میزاره و دست چپش هم نشون میده که حلقه نداره و همش کنار دختر خالشه تو عکسا و حتی زیر رژیم زن برادرش تو اینستا به من که خواهر زنش هستم و مامان تیکه نداخته که روزه بگیر لاغر میشی البته با خنده خواهرم حرص میخوره گریه میکنه از این بلا تکیلفی و کسی براش کاری نمیکنه و حتی میگه اگر این آقا برای توجیهه بخواد بیاد اصفهان و مرا مجبور کنید باهاش باشم من خودم رو می کشم حتی مدتی خواهرم خون دماغ میشه و فشارش پایین هم هست حرص میخوره و حتی خواهرم می گفت مشهد که میره خواهرم از پرنده میترسه و میره حمام بعد بهش میگه نیا بیرون مینا آزاده در صورتی که پای گاز یه چیزی می کشیده و بعد اسفند دود میکنه که خواهرم متوجه نشه و حتی سیگار و مشروب هم میکشه و میخوره و هم قرص هم مصرف  میکنه لطفا بگید خواهرم چکار کنه به زندگیش ادامه بده یا نه؟

1 پاسخ

پاسخ داده شده تیر 5, 1397 توسط روانشناس
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج

...