دلتنگی زیاد در دوری از خانواده

197 بازدید
سوال شده تیر 6, 1397 در اختلالات روانی توسط مصطفی
با سلام
بنده یه پسر ۲۳ساله هستم .یک سال پیش برای دوره خدمت اموزشی ک قرار بود بریم خیلی هیجان داشتم و هرچه زودتر میخاستم ک برم چون یکم از زندگی عادیم خسته شده بودم.ولی وقتی موعد رسید و بنده رفتم خدمت خیلی احساس دلتنگی مادرم رو میکردم اولش فکر میکردم ک یکی دو روز اول طبیعیه و بعد درست میشه و انگار ن انگار چند روز گذشت خیلی بهم فشار میومد وقتی اونجا چشمم به وسایلی ک مادرم برام بسته بود نگاه میکردم اصلا نمیتونستم بهش نگاه کنم خیلی زجر اور بود.اکثرا اوقات اونجا به همین شکل بودم و فقط بیقرار مادرم بودم و همین مسایل و فشار های روحی به معدم فشار میاورد و اخرش هم یه بار تب کردم و بیهوش شدم.بعد ک دو ماه تموم شد اومدم شهرمون کلا افسرده بودم و زندگی لذتی برام نداشت و اون اثرات رو من هنوز بود.الان تصمیم دارم سال بعد برای ادامه تحصیل برم خارج از کشور ولی وقتی یاد این میوفتم ک قراره با این دوری و دلتنگی چ بلایی سرم میاد مضطرب میشم.لطفا یه راهکار بیان کنید و کمکم کنید ک این احساس غریبی و دلتنگی و بیقراریم تموم بشه.لطفاا
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج

...