خودکشی.جنون.دیوانگی

766 بازدید
سوال شده تیر 12, 1397 در اختلالات روانی توسط بی نام
سلام.برادرمن 22سالشه.3سال پیش بعداینکه درسش تموم شه رفت سربازی پارسال که برگشت بکوب از 5صبح تا12 شب مدام درس میخوند تاخودشو برای کنکور اماده کنه اما متاسفانه چون خودش انتخاب رشته انسانی رو دوست داشت مادرم مجبورش کرد تورشته تجربی ثبت نام کنه اینم تایکم کم میاورد وخسته میشد عصبانی میشد ومیگفت اگ میرفتم انسانی موفق شده بودم وشاید الان اینجا نبودم.چند هفته پیش دردسرامون شرو شد میومد به ما میگفت {چه اتفاقای افتاده که من ازشون بیخبرم شما چرا برامن حرف نمیزنید چرا همه مردم دوستان اشناغریبه با حالت خاصی منو نگاه میکنن. به مامانم فحش میداد میگفت بازیگرای خوبی هستین نه حرف مادرش نه برادر نه خاهر نه دامادهیچکس براش مهم نبود میگفت ابروی من رفته من دیکه نمیتونم اینجا بمونم.ماتو یه شهر کوچیک زندگی میکنیم.اون نه اهل چیزی مصرفکردن بود نه ادم متوهمی همیشه نماز وقرانشو میخوند امانمیدونم چرا یدفه ای اینطور شد 2بار تا به حال اقدام به خودکشی کرده که ناموفق بوده.یه هفته پیش به اصرارمیگفت میخام برم مشهد اونجابمونم وقتی برگشت میگفت نمیدونم ولی همه تو مشهد منو میشناسن هی منو بهم نشون میدادن.بی ابرویی من تو همه شهراپیچیده.ادما رو به شکل حیوون میبینم.حالاما نمیدونیم چکارکنیم.هرچی مامیگفتیم اتفاقی نیفتاده چی بی ابرویی اخه ولی مدام حرفاشو تکرارمیکنه. همه روخسته وازخودش رنجونده.خاهشا راهنماییم کنین چه اتفاقی ممکنه براش افتاده باشه؟؟کجا باید ببریمش

2 پاسخ

پاسخ داده شده تیر 13, 1397 توسط روانشناس
سلام
ایشان حتما باید به روانپزشک مراجعه کنند. و خیلی اشتباه بوده که تا کنون هم صبر کردین و نبردینش.
تحت فشارهای زیادی که بهش وارد شده دچار عدم هماهنگی مواد شیمیایی مغزی شده و نیاز به دارو درمانی دارند.

و البته میدونم تجسمش براتون چقدر دردناکه
ولی برای هر انسانی ممکنه تحت فشار این اتفاق پیش بیاد و الان مهمترین کار کمک از راه درستش هست.

مـریم غفـار
کارشناس ارشد روان شناسی بالینی
مشاوره تلفنی : شماره هوشمند 9099071000 را بدون پیش شماره گرفته و سپس کد 80195 را وارد نمایید
دارای دیدگاه تیر 13, 1397 توسط بی نام
سلام..بله خودمونم خاستیم اینکاروبکنیم اما متاسفانه بحرف هیشکی گوش نمیده حتی اون چند روزه بشدت معده درد گرفته ومدام قفسه سینشو فشارمیده وسرشوفشارمیده. متاسفانه قرص هرچقدر بش میدیم قرص ساده معده روهم نمیخوره..نمیدونم اون موقه که مشهد بوده از شدت درد ب درمانگاه مراجعه کرده یا ب اصرار خودش یا اینکه دکتر به اشتباه قرص قلب بهش داده وازش امضا گرفته که هرچی شد پای خودته به همه دکترا فحش میده..چه برسه که بخاد بیاد پیش روانپزشک.مادرم  پنهانی براش یه نوبت گرفته بود وقتی کارت ویزیت دکتر رو تو کیف مادرم دیده بود به شدت پرخاشگری میکرد واینکه من دیونه نیستم. متاسفانه پنهانی دیشب باز قرص خورده والان هم خابه...مام نمیدونیم چکار کنیم مادرم ب شدت غصه میخوره وسردرگمه.متاسفانه پدرمم فوت شدن وهیچ بزرگتری نداره که ازش حساب ببره
پاسخ داده شده تیر 21, 1397 توسط روانشناس
سلام مجدد
این موضوع چیزی نیست که طبق  میل خودش انجام شود.
لازمست به اجبار خانواده صورت گيرد.
ببینید یک اسایشگاه نزدیک محل سکونتتان کجاست؟ با مرکزشان صحبت کنید و برای بستری برادرتون اقدام کنید.
چون برای خودش خطرناکه و ممکنه به خودش و حتی دیگران اسیب بزند.

مـریم غفـار
کارشناس ارشد روان شناسی بالینی
مشاوره تلفنی : شماره هوشمند 9099071000 را بدون پیش شماره گرفته و سپس کد 80195 را وارد نمایید
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج

...