طلاق بگیرم یانه

Question

سلام خواهشمندم سریعاپاسخ بدین چون دریک دوراهی بسیارسخت هستم من21سال وشوهرم29ساله است ما5ساله عروسی کردیم نامزدبودیم اگرگوشیم بخاطربیشارژی خاموش میشدبعداکه بهش زنگ میزدم خیلی سردوعصبانی وجدی جواب میدادومیگفت توعمداقطع کردی باهزارمعذرتخواهی ازطرف من دوباره اشتی میکردیم روزازنوروزی ازنوخسته بودم دیگه بهمادرم گفتم نمیخوامش گفت جوونه اخلاقتونمیدونه خوب میشه عقدکردیم حالادیگه مادرشم میگفت دیگه اختیارت باماست یادمه یه شب ازشکم دردبهخودم میپیچیدم مادرش گفت نرفتی دکترگفتم نه باتمام وقاحت گفت حتمابرودکترمیترسم پسرم مریض شه دلم شکست من دلدردمیمردم حالادردقلبم هم اضافه شد:(چیزی نگفتم بازم خسته شده بودم ازدستش ازگیردادناش دوباره به پدرمادرم گفتم نمیخوامش گفتن مردم چی میگن میخوای اسممون سرزبونابیفته عروسی کردیم حالابهونه هاش چیزای دیگه بودجهازکم غذابلدنبودنم تعدادمهمونای عروسیمون و...خست بودم خیلی بازهم به خانوادم گفتم نمیخوام امابازم گفتن خوب میشه دوبارخودکشی کردم که باززنده موندم دیدگه کاردبه استخونم رسیده بودتموم توهیناروتوخونه به پدرم ومادرم میکردکارم به قرص اعصاب کشیده بودمیخوردم بعدمیرفتم توبیخبری گذشت تااینکه تصمیم گرفتم خودم عوض شم ازیکسال پیش تغییردادم رفتارموتایه مدت خوب بودباهام امابعدش توهینابیشترشدحالاهم اومده میگه من وام گرفتم میام مهرتومیدم توبیامحضربگومهرتوگرفتی بعدتوکه دوستم داری ومیگی مهرتومیبخشی بعدمحضربیاوهمون پول روبهم قرض بده میگم خب چکاریه همین الان پولوبردارمیگه نه بعدمیگه تعهدبده هیچ وقت طلاق نمیگیری تازگیامهربونترشده وفکرمیکنم بابت همینه که خرم کنه دیگه نمیتونم حرفاشوباورکنم یه باربه شوخی گفت اگه بخوای ولم کنی کاری میکنم درست بجای6سال20سال طول بکشه احساس میکنم براش قابل اعتمادنیستم درسته دوسش نداشتم اماازیکسال پیش تصمیم گرفتم باهاش زندگی کنم واس همیشه امامن ازاین مردحقه بازکه تموم تبصره های قانون روحفظه میترسم تاقبل ازحرف این تعهدایمان داشتم که باهاش زندگی میکنم امادیگه میترسم وتردیددارم بااینکه5ساله اززندگی مامیگذره من نه ازعیدچیزی فهمیدم نه ازمحرم مسافرت هم که میگه حتمابایدمادرم وخواهرم باشن خوش میگذره درحالیکه به کام من زهرمارمیکنن ومیگن توبدسفری درحالیکه من تاقبل ازدواج اگراون سال نمیرفتیم مسافرت بابامومیکشتماهمشم بحث بچه روپیش میکشن درحالیکه وقتی خودم تکلیفمونمیدونم بچه چه کنم حالم اززندگی مشترک بهم میخوره دوس دارم برگردم خونه بابام همش فکرمیکنم بخاطرتعهدداره مهربونی میکنه میگه دوستت دارم دیگه تورابطه هم همه شوروهیجانم رفته مگه من این5سال باتعهدتوخونش بودم که بقیش روبایدتعهدبدم وتنهاگناهم اینه که میخوام درس بخونم اونم این شرط روگذاشته دارم روانی میشم الان10روزه نیس امادلم براش تنگ نشده اتفاقااعصابم ارومتره بهترمیتونم روکاراش فکرکنم بدبختی اینه که الانشم خونه مادرشوهرمم براخونه بابام بایدالتماس کنم تابذاره برم دیگه علاقم داره به تنفرتبدیل میشه ای خداااا من چرابایدتعهدبدم طلاق نمیگیرم چرابایدبرم محضربگم مهرموگرفتم درحالیکه میخوادیه گردش حساب باشه تابتونه مهرمودوربزنه خدایادنیاوادمااخه چقدربی رحم میتونن باشن هرچی هم توخونشون گم اول به من شک میکنن که نکنه توبرداشتی بهم بی اعتمادن باتمام علاقم به همسرم دیگه میخوام بذارم برم فقط اعصابم اروم باشه من احساساتی وساکتم امادیگه برای طلاق دیگه مطمئنم که میرم

Answer 1

سلام

مشخص نیست چرا درخواست بخشیدن مهریه داده است؟
مگر شما خطایی کرده اید که چنین شرطی گذاشته؟
هیچکس بعد از عقد قرارداد نمیتواند قوانینش را عوض کند
میبایست هردو به مفاد ان پای بند باشید.

---

مـریم غفـار
کارشناس ارشد روان شناسی بالینی
مشاوره تلفنی : شماره هوشمند 9099071000 را بدون پیش شماره گرفته و سپس کد 80195 را وارد نمایید

Comments

من همسرم پارانویید داره..15 روز تو بیمارستان بستری
بود .بعد از بیمارستانش قرص هاشو نخورد و شکاکیت و بی اعتمادیش بیشتر شد.من خیلییییی اذیت شدم..همسرم تهمت ها به من زده..تو خونه  دوربین  و ضبط صوت مخفی گذاشته بود و با اینکه چیزی ضبط نکرده بود ولی یه چیزایی میشنید که واقعیت نداشت..الان برای من شرط گذاشته که دانشگاه و سرکار نرم..من تو خونه بمونم افسردگی میگیرم..باید بگم من الزهرا میخونم و دانشگاه من همه دخترن..به نظر شما راهی جز جدایی برای من مونده؟خیلی ممنون  میشم جوابمو بدید

---

سلام
در خصوصی مشکل شما باید بگم که اگر تشخیص پارانوئید دارند و دارو را رها میکنند زندگی در کنارشان توصیه نمیشود چرا که خطرات زیادی وجود خواهد داشت.

---

مـریم غفـار
کارشناس ارشد روان شناسی بالینی
مشاوره تلفنی : شماره هوشمند 9099071000 را بدون پیش شماره گرفته و سپس کد 80195 را وارد نمایید