با سلام و عرض ادب
من ٣٧ سالمه و همسرم ٣٦ سالشه، حدود ٧ سال هست كه با همسرم ازدواج كردم، داراي دوفرزند هستيم، از روز اول ازدواجمان با بي تفاوتي همسرم به ارتباط جنسي بينمان روبه رو شدم ، مشكلي كه توي رابطه وقتي اتفاق ميفته وجود داره يكي اينكه همسرم سعي ميككنه خصوصا سه چهار سال اول زندگي حتي اگه خودش ارضا نشه ، من حتما ارضا بشم ، و ديگري زود انزالي ايشون هست، و اينكه دفعات اول ترس از دخل به دليل درد داشتن من با اينكه خودم مصر بودم كه مهم نيست همه دفعات اول اينطوري هستن و ادامه بده اما اينكارو نميتونست بكته. (در صورتيكه قبل از ازدواج با هم رابطه داشتيم گرچه رابطه سطحي و ساده بود ولي خيلي همسرم خودشو تو اين مسئله داغ نشون ميداد) بهانه هاي مختلف براي نداشتن رابطه از محكوم كردن من به رفتارهاي نادرست و غرغراي من تا خستگي و مشغله كاري. ارتباط كلامي و عاشقانه عالي با من داشت حتي بغل و بوسه و.. اما به ارتباط اصلي كه ميرسيد خوابش ميبرد و يا بهانه بيدار شدن صبح زود ارتباط رو قطع ميكرد، من خيلي اشتباه كردم با علم دونسته كه اين زندگي اشتباهه و اين ضعف بايد به كمك مشاور و دارو حل بشه، با مشغله براي خودم ادامه دادم، هر بار كه خواستم براي كمك گرفتن از مشاور قدمي بردارم خودم رو گول زدم كه ميتونم درستش كنم البته همسرم هم قبول نميكرد و ميگفت من مشكلي ندارم و مشكل فقط رفتارهاي توست، دائم اشتباه كردم، خودم رابطه رو شروع ميكردم خودم تقاضا ميكردم و اينطوري رابطه جنسي بينمونو ادامه ميدادم، مثل هر زني غرور دارم و اين مسئله منو خسته كرد از يه ادم صبور و اروم به يه دختر عصبي و زود رنج غر غرو با كلي صفات بد تبديل شدم، در حدي كه ميتونم بگم كه كلي از مشكلات و قهرو اشتي هاي زندگيم در حال حاضر من مقصرم و حسابي خسته م، ميخوام زندگيمو درست كنم نه اينكه رها كنم، الان ميخوام تلاش كنم و تغييرش بدم منو راهنمايي كنيد با تمام اشتباهاتي كه كردم الان بايد از كجا شروع كنم