سلام من خانمی21ساله هستم ومیخوام ازهمسرم جدابشم چون تا8ماه نذاشت خانوادموببینم یااونازنگ بزنن یازنگ بزنم ومی گفت برادیدن توبایدبیان خونه پدرم تاپدرت بدونه باکی طرفه ودستش زیرسنگ منه خانوادش بهم تهمت میزنن که هرچی توخونمون اتفاق افتاده میری به خانوادت میگی اخه باعقل جوردرمیادوقتی باهاشون هیچ ارتباطی ندارم سیمکارت ندارم خسته شدم ازشون میگن مثل دخترخودمونی ولی تاجاییکه من دیدم به دخترشون تهمت نمیزنن همش میگن چرابچه نمیاری 4ساله عروسی کردی مادرش میگه دفعه بعدبری دکترمنم باهات میام ببینم چراحامله نمیشی امامن تکلیف خودمونمیدونم نه بچه میخوام نه خودشو.دوسش دارم اماوقتی به پدرم وخانوادم فحش میده بشدت متنفرمیشم بحدی که میگم همین الان جل وپلاسموجمع کنم برم امامنتظرم مدارکموازش بگیرم.الان میگه چون داری درس میخونی بیامهرتوبگوگرفتم بعدمن پول مهریتوخرج خودتودانشگاه میکنم نمیخوام دینی به گردنم باشه سرهرمسئله ای اگه دعوامون بشه میگه زنگ بزنم مادرت بگم چه بچه تربیت کردن کل خانوادش ازهرمسئله ای که بینمون بوده خبردارن وچیزی نیس که نگفته باشه بعدمیگه توخبرچینی تومیری میگی پدرت ابروموبرده خسته شدم درحالیکه اون8ماهی که نذاش خانوادموببینم مادرم میومدمیگفت چرانمیای میگفتم دارم درس میخونم وقت ندارم شماببخشین الان چندماهی میگذره ازرابطه زناشویی هم خسته شدم ومتنفرم هروقت میگه دوستت دارم تودلم میگم عزیزم کاری کردی که چیزی ازدوستی سابق نمونده اماالکی میگم دوستت دارم جرئت ندارم بگم طلاق میخوام چون هرچی تلفن باشه جمع میکنه مدارکمونمیده ونمیذاره برم مجبورم پنهونی کارموکنم چاره ای ندارم بایتاقبل ازاینکه وقت محضربگیره برابخشیدن مهریه بایدبرم