سلام ...من ٨ ساله پیش ازدواج کردم الان سی سالمه ی دختر دارم از همون اول بدون علاقه و از روی لج با شوهرم ازدواج کردم ...دوسال گذشت ک فهمیدم آقا ب قرص ترامادول اعتیاد داره البته قیافه ش هم فوق العاده زشته ولی من بر اساس اینکه انسان ب قیافه نیست و این چیزا بیخیال شدم ...وقتی ک فهمیدم معتاده دخترمو ٧ ماهه باردار بودم جوری حرص میخوردم ک افسردگی بعد از زایمان گرفتم ...بعد کمکش کردم اون قرصای لعنتی رو بزاره کنار ولی وقتی کنار گذاشت اخلاقش بد شد و خودشو از من سرتر میدید ...منم ب مجازی رو اوردم با پسر مجرد دوست شدم ولی ی دوستی پاک...اون عاشق من شده و قصد ازدواج داره ..اینم بگم ب بعضیا ک قبل پیدا شدن این پسر من تا پای طلاق رفتم پس الکی اظهار نظر نکنین خواهشا...حالا موندم چ کار کنم واقعا بریدم...