سلام روز بخیر ... من یه دختر ۱۶ ساله ام ... کلاس یازدهم رشته تجربی ... راستش چند سالی میشه دپرسم و حس و حال متفاوتی دارم ... همش دنبال آرامش بودم و به هر دری میزدم حتی به نماز و ... هم رو آوردم ولی آرومم نکرد ... پیش چند تا روانشناس رفتم یکی گفت به خاطر سن بلوغه یکی گفت چون پر توقعی و خودخواه از زندگیت راضی نیستی ... پارسال حالم بدتر شد چون به خواسته پدرم برخلاف میل من از تهران رفتیم شمال زندگی کنیم و من شبیه دیوونه ها بودم پارسال رفتم پیش روانشناس باز گفت افسردگی گرفتی منو ارجاع داد به یه روانپزشک برام دارو نوشت گفت دو قطبی داری روزی ۴ تا قرص خوردم ولی افاقه نکرد ... حتی شاید باورتون نشه رفتم پیش یه رمال و دعا نویس که برام دعا نوشت خوابام میزون شد بعد کاری که کرد حالمم یه خورده خوب شد ولی نه کاملا ... پدر و مادرم از بچگیم باهم دعوا میکردن و از پدرم متنفرم چون خیلی زخم زبون میزنه و مامانمو ازار میده داداشامم به خاطر تعصبات مسخرشون اذیتم کردن ولی الان باز بهترن و بهم کاری ندارن ... دوست پسر ندارم چون هر وقت حالم بد بود و خواستم با یه پسر باشم حالم بدتر شد ... یعنی به همه چیز و همه کس مخوصوصا پسرا حس اعتماد ندارم و همش حس میکنم یه قصد و نیت بدی دارن ... تا با یه نفر تو مدرسه دوست میشم سریع ازش زده میشم و رابطمو بهم میزنم باهاش ... یه موقع یکیو دوست دارم بعد حسم فروکش میکنه ... نمیتونم رویا ببافم و انگیزه ای برای ادامه زندگی ندارم چند بار خودزنی کردم و خواستم خودکشی کنم ولی ترسیدم از خدا و حال بد مامانم ... حس گناه الکی و بی اعتمادی و سوظن به همه و اینکه بیشتر به همه حسا خنثی ام و نمیتونم عاشق کسی باشم بدون اینکه بهش بی اعتماد باشم ذهنمو داره مثه خوره میخوره خیلی زودرنجم و سر چیزای الکی ناراحت میشم ... موقعی که جلوم دعوا میشه دستام میلرزه و سریع گریم میگیره و خیلی زود عصبی میشم و همیشه حس میکنم کسی دوسم نداره و تنهام ... معمولا همیشه تو خونم و دلم نمیخواد برم بیرون چون اعتماد به نفس کافی ندارم ... از خودم و قیافم بدم میاد در صورتی که همه میگن مشکلی توت نیست و اینکه حتی نسبت به مسائل جنسی ام اینجوریم که اول داغ میشم ولی بعد یه دقیقه حسم فرو کش میکنه و برام عادی میشه همه چیز حتی تو دوست داشتن هم اینجوریه !
به نظرتون با کسی دوست شم و باهاش برم بیرون میتونه حالمو بهتر کنه ؟