احساس نتهایی واضطراب

350 بازدید
سوال شده شهریور 25, 1397 در ارتباط توسط بی نام
سلام
من یه دختر19ساله مجردم که فوق دیپلم معماری داره بایه روحیه لطیف و شکننده،باوجود این که تو دانشگاه همه منو به عنوان یکی از بهترین دانشجوهای دانشگاه میشناسن ولی تو قلبم یه کوه غم و غصه هس که هرچی جلوتر میرم بیشتر میشه چون حالا میفهمم که همه چیز درس نیست و مشکلاتی که تو دوران بچگیم حل نشده الان مثل یه زخم سر باز کرده و داره آزارم میده من اولین بچه خانواده و اولین نوه فامیل مامانم هستم وشاید به خاطر همین بود که انقدر ازمن انتظار نابجاداشتن مثلا هروقت با پسر داییم که 2سال ازمن کوچیکتر بود دعوا میکردم همیشه من مقصر بودم ازنظرهمه.اگه اون اسباب بازی که مال من بودوبرمیداشت یا این که حتی بامن دعوامیکرد من هیچ وقت نه حق اعتراض داشتم نه حق دفاع درحالی که برعکس این قضیه حتی توخوابمم ممکن نبودهمیشه ازم انتظار داشتن که بزرگترازسنم رفتار کنم درغیر این صورت جلوجمع دعوام میکردن یا حتی کتکم میزدن ،مامان و بابامو میگم.همیشه احساس تنهایی میکرم ومیکنم با بیشترشدن سنم وخجالت از این که بازم جلو جمع عزت نفسم پایمال بشه زیربارحرف زور میرفتم کم کم گوشه گیرو منزوی شدم ناامید از به دست آوردن یه جایگاه اجتماعی حتی معمولی بین مردم به آخرین برگ امیدی که فکرمیکردم دارم رو اوردم یعنی تحصیلات عالیه اماغافل ازاین که این دوتا انقدراکه فکرمیکردم به هم ربطی ندارن حتی برای داشتن یه شغل مناسب علاوه برIQبایدEQهم داشت حالاعکس العمل های روانی و عصبی،پرخاشگری های بی موردوحتی تپش قلب و ضعف اعصاب هم به مشکلاتم اضافه شده،هیچ وقت یه دوست صمیمی نداشتم،هیچ وقت نمیتونم ازحقم دفاع کنم وازهمه بدتر زود رنج وحساسم ونمیتونم احساساتمو کنترل کنم وتمام فامیل به من به چشم همون دختر توسری خور و بی دفاعی نگاه میکنن که هروقت میخواستن هرچیزی بارش میکردن و من حالا بی اندازه به کمک احتیاج دارم لطفا کمکم کنید.
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج

...