ممنون از توجه شما،دوست عزیز ،زمانی که می خواندید ،چه احساسی نسبت به خود و نسبت به ایشان داشتید ?چه افکاری از ذهن شما رد شد ?
باخود روراست باشید،اگر قراربود به خودتان جواب بدهید ،چه می گفتید?
شما ممکنه مدتها زمان بگذارید و به دنبال علت رفتارهای ایشان باشید ،اما با احتمال قوی،چیز زیادی دستگیرتان نمی شود ،چون هر شخصی موانع های ذهنی خودش را دارد،اینکه چرا نمی تواند با خانواده مطرح کند ،اینکه چرا جلو نمی اید علی ارغم اینکه خودش قضیه را مطرح کرده ،می تواند علت های بسیاری داشته باشد که فقط به خودش ارتباط داشته باشد ،اما چیزی که مهم است این می باشد که چرا من ،جذب چنین فردی شدم و چرا نقش او را اینهمه پررنگ و نقش خودم را کمرنگ تر می بینم ?
جلو نیامدن او و تصمیم قطعی نگرفتش را از درون به چه چیزی در خود نسبت میدهم ??نکند مرا دوست ندارد ?و.....
دوست عزیز ،پیشنهاد می کنم حتما در رابطه با افکار و احساساتتان با یک متخصص ،صحبت کنید و مسایل را از زاویه دیگر و عمیقتر بررسی کنید تا احساسات بهتری را تجربه کنید.
پیشنهاد می کنم ،حتما کتاب عشق ویرانگر را مطالعه بفرمایید.
شاد و سلامت باشید.
نازی قنبری
کارشناس ارشد روان شناسی بالینی
تلفن تماس: 021_23584444
داخلي 1 - کد مشاور 4640
موبایل: 09193809255