اختلاف با یه دوست عزیز

729 بازدید
سوال شده خرداد 1, 1394 در عمومی توسط پونه
زن 33 ای هستم با تحصیلات دانشگاهی.8 ماهه که یه دوست خیلی عزیز رو از خودم به وخاطر یک دروغ کوچیکک رنجوندم.خیلی برام  عزیزه ولی کلا منو کنار گذاشته.چون  وخودش صداقت مطلق داشت.تو این مدت از شرمندگی روی معذرت خواهی نداشتم الانم اون قبول نمیکنه.خیلی دلتنگشم وتو این مدت خیلی عذاب کشیدم.اینکه راحت ازم گذشت خیلی ناراحتم کرد ولی بازم به حضورش اصرارد دارم

2 پاسخ

پاسخ داده شده خرداد 2, 1394 توسط qasdi
باسلام
بانوی عزیز انتظار نداشته باشید همه چیز همان لحظه مثل روز اول شود. بحث و مشاجره، همه چیز را به هم می‌ریزد و کمی زمان می‌برد تا مثل قبل شود. اگر دوستتان نمی‌خواهد در مورد موضوع بحث کند، احترام گذاشته و چیزی نگویید، اما او را متوجه کنید که این موضوع شما را ناراحت می‌کند. اصرار نکرده و او را مجبور به بحث نکنید.
اگر اشتباه از شما بوده، معذرت خواهی کنید. معصوم نشان دادن را کنار بگذارید. هیچ کسی بی‌نقص نیست. اگر شما کار اشتباهی کرده‌اید، به دوست‌تان حق بدهید. بگویید: “من متوجه اشتباهم هستم و متاسفم. بعد به او گوش دهید”. نگویید: “ببین، شاید مشکل از من بوده، اما تو هم کار را خراب‌تر کردی”. این که نشد معذرت خواهی!
و شاید این دوری برای هر دو نفر شما کمی لازم باشد صبر کنید برای ترمیم روابط همیشه کمی زمان لازم است..
موید باشید.

کارشناس ارشد روانشناسی بالینی
تلفن : 88277643-4
بزرگراه جلال بعداز پل گیشا روبروی شعبه بانک کشاورزی پلاک 135 واحد 3 طبقه 2 دوشنبه ها
دارای دیدگاه خرداد 8, 1394 توسط پونه
ببیمید من بهش یه دروغ خیلی کوچیک گفتم ولی اون تمام محبتها و وخوبیهای صادقانه منو گذاشت به حساب دروغ و خیانت ....از همین میسوزم...اون حتی حاضر نیست منو ببینه و کات مطلق هستش...هم از طرفی ردلم براش تنگ شده از طرفی هم به شدت ازش ناراحتم  که چرا همه خوبیامو اینجوری فراموش کرده...الان میخوام باهاش حرف بزنم ولی نمیدونم چطوری.....تو رو خدا کمکم کنید زندگیم به شدت تحت الشعاع این موضوع قرار گرفته ولی ایشون  خیلی راحت داره به زندگی روز مره اش ادامه میده و خیلش شاد و خوشحال زندگی میکنه...
پاسخ داده شده خرداد 8, 1394 توسط qasdi
باسلام مجدد
خانم پونه شما اکنون در مرحله (او را برمیگردانم) هستید.
در این مرحله شما سعی میکنید به شیوه ای عقلانی از این شوک خارج شوید، اما این تصور که شاید دل او برایتان تنگ شده باشد، فقط وضعیت را بدتر خواهد کرد. فکر کردن مداوم به او تنها درد و رنج شما را افزایش خواهد داد. پذیرفتنش مشکل است، اما اگر شخص مورد نظر واقعا نخواهد با شما باشد، شما نمیتوانید هیچ کاری برای بازگردانش انجام دهید. در برابر وسوسه تحلیل تمام دلایل او برای پایان دادن به رابطه مقاومت کنید و تصور نکنید که تنها با تغییر دادن یک بخش کوچک از این موارد میتوانید دوباره وارد زندگی وی شوید.
اما اعتقاد به اینکه میتوانید از میان این حادثه با بلوغ بیشتر خارج شوید و رنج فعلی را دور بیاندازید بسیار مفید خواهد بود. شاید در این مرحله متوجه نشوید، اما بدانید همانطور که زخمها، بدون اینکه از آنها بخواهید، درمان میشوند.
از خود بپرسید که آیا واقعا برای او دلتنگ شده اید یا دلتان برای آنچه در رابطه بوده است. در حال حاضر شما تنها به یاد لحظات خوش گذشته و وارونه و زیبا جلوه دادن تاریخچه رابطه خود با کسی هستید که عملا شما را از زندگی خود بیرون انداخته است. آیا این شخص ارزش این همه اشک و آه را دارد ؟ آیا زمان دور ریختن نشانه های حضور وی در زندگی شما نرسیده ؟
عکسها را در جایی دور از دید قرار دهید، ایمیلهای مشترکتان را پاک کنید، خانه را مجددا و به میل خود بچینید تا با نگریستن به آنها مدام به یاد اطراف گذشته نیافتید.اینگونه روابط در اصل عادت هستند، و شما باید این عادت را ترک کنید. اگر نشانه های این شخص را مدام در اطراف خود ببینید، خارج کردن وی از ذهنتان دشوارتر خواهد شد .

قبل از اینکه دوست سابق خود را به کلی فراموش کنید، با توجه با فاصله ای که در این مدت ایجاد شده، مدتی صبر کنید تا بیشتر درباره او فکر کنید. نه به خاطر اینکه دوباره وی را به دست آورید، بلکه برای اینکه این رابطه را مرور کرده و از تکرار اشتباهات اجتناب کنید.
یک خط زمانی مشخص را در نظر بگیرید و از زمان آشنایی خود، اولین قرار ملاقاتتان، اولین مشاجره و هر واقعه مشخص دیگر یادداشتهایی بردارید. اکنون دورنمایی از این رابطه در دست دارید و میتوانید از بیرون به آن نگاه کنید و نکات مثبت، منفی و زمانی که هشدارهای پایان رابطه آغاز شده و شما آنرا ندیده گرفته بودید را بیابید. زمانی که توانستید بدون احساس درد و اندوه به نکات مثبت او فکر کنید میتوانید مطمئن باشید که از او دور شده و از رابطه خود چیزی آموخته اید.

موید باشید....

کارشناس ارشد روانشناسی بالینی
تلفن : 88277643-4
بزرگراه جلال بعداز پل گیشا روبروی شعبه بانک کشاورزی پلاک 135 واحد 3 طبقه 2 دوشنبه ها
دارای دیدگاه خرداد 9, 1394 توسط پونه
ولی من باید با این خانم صحبت کنم.و عذر خواهی کنم بابت اون دروغی که گفتم و هم توجبحش کنم که اون قضیه ربطی به روابط خوب گذشتمون نداره..من دلم برا خودش تنگ شده...دوست ندارم تموم بشه..دوست دارم باور کنه اون دروغ کوچیک هم به خاطر ترس از ناراحت شدنش بوده...ولی نمیدونم چرا میترسم...اصلا نمیدونم بعد 8 ماه چطور باید برم پیشش و چطوری شروع کنم  ...ولی میدونم باید باهاش حرف بزنم..لطفا راهنماییم کنین چی کار کنم
دارای دیدگاه خرداد 12, 1394 توسط بی نام
qasdi عزیز چرا جوابمو نمیدید؟؟
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج

...