پایان رابطه و افسردگی

586 بازدید
سوال شده خرداد 5, 1394 در ارتباط توسط بی نام
سلام و خسته نباشید عرض می کنم

من 40 ساله و مدتی پیش با معرفی یکی از اساتید بنام با خانمی 33 ساله و دانشجوی دکترا از خانواده شناخته شده شهر اشنا شدم . خانم متین و ارومی بودن و تا حدی خجالتی و بسیار مودب و محترو از خونواده خوب و متمول . مدت 10 ماه طول کشید که اشناییو قبول کرد . من اهل شهر اونا نبودم و فقط محل کارم در اون شهر بود و اخر هفته پیش خونوادم برمی گشتم . اون خانم در ابتدای اشنایی به من گفت فقط بخاطر اعتماد به خانم دکتر اشناییو قبول کرده و اصرار به اشنا کردن خونواده ها از ابتدا داشت ولی من ازش خواستم ابتدا خودمون به نتیجه برسیم بعد ، مسایل خیلی سریع مطرح میشد و تو مدت یک و نیم ماه تموم مسایل مطرح شد و لی من نمی دونستم چطور باید اینو با خونوادم مطرح کنم و از اینکه اون مرتب درباره تصمیمم می پرسید عصبی می شدم و پیش خودم می خواستم مدتی با هم فقط خوشبگذرونیم و بعد بشینیم و جمع بندی کنیم ، من اونو با اصرار به اینکه باید تو شرایط ارومتری صحبت کنیم به خونم دعوت می کردم ولی قبول نمی کرد بعد 1 ماه دیگه بهش گفتم که تصمیم قطعیمو گرفتم و اون هم دعوت منو پذیرفت ، و بعد از مدتی مصر شد که اگه تصمیم گرفتیچرا جلو نمیای و ...و می گفت امسال بهترین سال عمر منه که هم درسم تموم میشه و هم ازدوا ج می کنم و درباره زمانش که میپرسید می گفتم به زودی ، بعد3-4 ماه که بهم گفت چرا جلو نمیای و تو هر صحبت تلفنی از اول تا اخر درباره ازدواج صحبت می کرد ، من کم کم تماسامو باهاش کم کردم و اون هم عصبی بهم زنگ میزد و پیگیر میشد، منم دربرابر پیگیریاش ، بهشگفتم تو بدکاره هستیو..،.، الان حدود 1 ماهه افسرده هستش، حتی امتحاناتشو قبول نشد و 6 ماهه تو شهر دیگه ای زندگی میکنه و بسیار افسرده هستش و گاهی اس ام اس میفرسته ، نمی دونم چیکاربایدبکنم؟

2 پاسخ

پاسخ داده شده خرداد 6, 1394 توسط ده باشیان
باسلام و درود

دوست عزیز،شما باید چند مسئله را در مورد خودت بررسی کنی

با توجه به تفاوت نگاه در شروع رابطه ای که بین شما و خانم بوده،خانم با اعتماد به فرد معرف از خانواده ایی آبرو دار واقعا به قصد ازدواج جلو آمده و این اعتماد را کرده ولی شما همانطور که مطرح کردید،اینگونه نبودیدو این به این برمی گردد که هنوز تکلیفتان با خودتان مشخص نیست! جدی نیستید ! و این به خانم آسیب میزند،چون آنها همه چیز را دقیق و مرتب می خواهند و حرف و قول مرد برای آنها سند است و روی آن حساب باز می کنند ،برنامه ریزی می کنند و حتی خیال پردازی می کنند ولی شما با تعلل در پیشبرد برنامه ها با احساسات ایشان بازی کردید.
اما نکته ایی که مهم است، برچسب بدی بوده شما به ایشان زدید،چه شد که چنین حرفی زدید? شما را عصبانی کرد? چقدر عصبانی شدید? معمولا وقتی عصبانی می شوید،فحش می دهید و این یکی از همان لحظه ها بود ? اینها مسائل مهمی هستند که باید واکاوی شوند و به شناخت بیشتر شما از خودتان کمک می کنند.

پس دوست عزیز،شما نیاز به خود شناسی داری و باید دلیل این تعلل کردن هایت را در زندگی پیدا کنی ،از اشتباهات باید درس گرفت،سا لها درگذرند! تا کی ?!
 به نظر من از مشاوره حضوری یک روانشناس بهره ببر،اگر موفق شدی تغییر ی در خودت دهی می توانی راجع به ازدواج و خوشبخت کردن این خانم فکر کنی،و اشتباهات خودت نسبت به او را جبران کنی.

موفق باشید

کارشناس ارشد روانشناسی بالینی
دارای دیدگاه مهر 30, 1394 توسط بی نام
واقعا عجیبه!!!
چرا باید یک قصه به روش های مختلف طرح بشه؟
شما همین داستانو در 19 مرداد هم پرسیدی....
دوست داری تایید بگیری که کار خوبی کردی ولش کردی؟
پاسخ داده شده فروردین 5, 1395 توسط ده باشیان
با سلام و احترام

بازخوردی از شما عزیز دریافت نکردیم. ولی توصیه می شود با قبول اشتباه خودتان و اعتراف به آن ،به این رابطه پایان دهید . تا خودتان و آن خانم به آرامش روحی برسید

کارشناس ارشد روانشناسی بالینی
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج

...