باسلام
بانوی عزیز نوجوانی دوره انتقالی و نوعی برزخ بین کودکی و جوانی است. در این دوره رشد جسمانی کم و بیش کامل میشود و هیجانات عاطفی بشدت و حدت و دوام بیشتر رسیده و نوجوان به بلوغ جنسی میرسد و درست در همین دوره، اجتماع از نوجوان میخواهد که هم مستقل باشد، هم روابطش را با همسالان و بزرگسالان تغییر دهد و هم سازگاری جنسی و آمادگی کسب مهارتهای نوین داشته باشد.
احساس ناخوشایند درخصوص رشد اعضای مختلف بدن، تزلزل در اعتماد به نفس، احساس غریبگی با خود، ناراحتیهای جسمانی، تحریک شدید و سریع در مقابل محرکهای جنسی و حس استقلالطلبی موجب ناآرامی و سردرگمی نوجوان میشود.
هیجانات این دوره نوجوان را وادار میکند برای اثبات شخصیت و برتری خود مخالفت و نافرمانی و لجاجت را در پیش گرفته و هر امری را با بدبینی نگریسته و حالت منفی و مخالف به خود میگیرد تا از این طریق به نتیجه برسد این لجبازی وقتی به اوج خود میرسد که نوجوان تصور کند والدین در حال لطمهزدن به استقلال او هستند. انتقاد و اعتراض بیرویه والدین به نوجوان و اصرار آنان بر خواستههای خود لجبازی و سرکشی نوجوان را رقم میزند و اختلافی بین فرزند و والدین ایجاد میشود. نوجوان در این دوره مثل هوای بهاری یک لحظه آفتابی و سوزان و لحظهای دیگر بارانی و سرد است. تا جایی که لطمهای به نوجوان وارد نشود باید والدین با این سرکشی با چشمپوشی برخورد کنند.
تشویق نوجوان به شرکت در فعالیتهای ورزشی و الگوسازی و شراکت او برای همانند شدن با آن الگوها باعث میشود تا نوجوان انرژیاش را به طریق منطقی تخلیه کند. او وقتی نوجوان راهی برای خروج هیجانات منفی نداشته باشد سکوت، انزوا، در خود فرو رفتن، غذا نخوردن، بغض و گریهکردن یکی از شیوههای نوجوان برای تخلیه این هیجانات میشود.
برای تبدیل نوجوان سرکش به یک فرد خوب و سالم باید تا حدی به او استقلال و آزادی عمل داد و هر گاه والدین با نشانههای هشداردهندهای مواجه شدند میتوانند به خلوت نوجوان وارد شده و مشکل را رفع کنند. این که انتظار داشته باشید نوجوان شما را از تمامی کارها و افکارش مطلع کند توقع نابهجایی است. البته باید بدانید او کجا میرود و چه میکند، اما لزومی به دانستن تمامی جزئیات ندارید.یکی از موثرترین روشهای تربیتی در این دوره را روش تغافل یا نادیده گرفتن میداند و میگوید در برخی مواقع نیاز به بزرگنمایی مسائل و مشکلات نوجوان نیست و نباید برای برخی رفتارهایش او را بازخواست کنید.
اعتمادکردن به فرزند یعنی قبول و پذیرش وی که منجر به مسئولیت دادن میشود، اعتمادکردن به نوجوان ضرورتی انکارناپذیر است و برای رشد و موفقیت وی امری ضروری است، البته حد و مرزی هم دارد لازم است به وی اعتماد شود مگر مواقعی که خلافش ثابت شود که در این صورت رفتارهای محدودکننده و کنترلی لازم است.
نه گفتن یکی از مهارتهایی است که والدین باید آن را به فرزندشان آموزش دهند تا به این ترتیب در برابر هر درخواستی اعلام موافقت نکنند. همینطور خانواده باید شیوه برقراری ارتباط بین فردی صحیح و راه و رسم درست تفریحکردن را به نوجوان خود بیاموزد و برای او محدودیتهای زمانی و مکانی در نظر بگیرد و در صورت بیتوجهی، نوجوان را برای مدتی با ارائه دلیل از این تفریحات برحذر کند.
قهر نه، مشکل را حل کنید
بسیاری از خانوادهها در حل مشکلات خود همان نوع شیوههای فرزندپروری (قهر و طرد) که مخصوص سنین کودکی بوده را به کار میگیرند در این سنین استفاده از استدلال، شیوههای حل مساله و گفتوگوهای منطقی در حل مشکلات و اختلافات کمککنندهتر است.
بهتر است به جای فاصله گرفتن و تنها گذاشتن نوجوان سعی کنید به وی نزدیک شوید و بدانید که نمیتوانید او را به انجام کاری مجبور کنید، اما با جلب اعتماد او به طور مستقیم و غیرمستقیم میتوانید بر تصمیمگیریهایش نظارت داشته و با هم فکری و مشورت و ارائه دادن توصیههای مفید راهنماییاش کنید. موفقترین والدین کسانی هستند که بدون هیچ قید و شرطی به فرزند خود توجه کرده و از بودن در کنار وی لذت ببرند و همانطور که به علایق و خواستهها و مشکلات فرزندشان توجه میکنند، حد و مرزها را نیز برای وی توضیح دهند. چرا که مخالفت بیدلیل، نوجوان را اقناع نکرده و موجب ستیزه و فاصله افتادن بین والدین و فرزند میشود و این فاصله به هر دلیلی میتواند در جامعه به رفتارهای پر خطر منجر گردد. بیشتر نوجوانان در این سن تمایل دارند از دوستانشان بیاموزند و احساس راحتی بیشتری با آنها دارند. بنابراین اگر والدین در این دوره رفتار خصومتآمیز، سهلانگارانه یا استثمارگرایانه داشته باشند همسالان نوجوان مفری برای او محسوب میشوند. همچنین به والدین توصیه میشود در شناخت دوستان فرزندشان سهلانگاری نکنند.
موید باشید....
کارشناس ارشد روانشناسی بالینی
تلفن : 88277643-4
بزرگراه جلال بعداز پل گیشا روبروی شعبه بانک کشاورزی پلاک 135 واحد 3 طبقه 2 دوشنبه ها