رنجورم

333 بازدید
سوال شده خرداد 11, 1394 در ارتباط توسط الهه
سلام من الهه سی ساله هستم مشکل بزرگی دارم و نمیتونم راه حلی پیداکنم.خیلی خیلی رنجورم و خیلی زود گریه میکنم خیلی گریه میکنم تحمل کوچکترین حرف و شوخی رو ندارم وفوری گریه میکنم گریه هام باعث شده چشمام ضعیف شده ودکترم بم گفت دیگه نبایدگریه کنی امانمیتونم خودموکنترل کنم.البته شرایط سختی توزندگیم داشتم وبچه هم ندارم وهشت ساله که ازدواج کردم.ودر شرف بچه دارشدن هستیم وکلی هم مشکلات برابچه دارشدنمون کشیدیم دوتابچه ازدست دادم وبعداز اونموقع شرایط روحیم خیلی بدتر شد.لطفا راهنماییم کنید

1 پاسخ

پاسخ داده شده خرداد 11, 1394 توسط سیداحمدمرتضوی
سلام الهه بانو

عامل اصلی گریه ی شما در دو نکته ی اساسی است و با مراجعه با متخصص بالینی با دیدگاه روانشناختی و تحلیل قابل حل است.

اما آنچه در اینجا می توان به شما آگاهی داد تا رسیدن به متخصص بتوانید خود را درمان کنید .

1/ از حضور در گذشته و مقایسه با وضعیت حال دیگران پرهیز کنید

2/ از سیر و زندگی در آینده با مقایسه حال دیگران نیز پرهیز کنید.

3/ راه حل در حال زندگی کنید در وضعیت کنونی شما کسی همراه شماست که کاملا بر شما تسلط و آگاه به آنچه در درون و بیرون شما می گذرد دارد. با او همراه شوید و ادراک زندگی سه نفره ی شما از زمان بار داری شروع شده را ادراک کنید .نه برای این موضوع انتظار بکشید.

هرگاه به گذشته و حال می روید . تغییر مکان دهید و یک نفس عمیق با بینی بکشید و با ده شما ره خارج کنید . یک لیوان آب سرد بخورید و صورت را با آب سرد بشویید . حالا با وضعیت شما دو راه حل است . 1/ انچه در آن در گیربود بنویسید بدون فکر کردن2/با فرزتدت از حال جسم خود صحبت کنید نه آنچه فکر می کردید . حال جسم خود باید کاملا متمرکز شوید روی جسم و برایش توصیف کنید اولین جای بدن را احساس کردید شروع و بعد ادامه تا دیگر قسمت های بدن . این بسیار شگرف شما را دگرگون خواهد کرد تا اینکه شرایط رسیدن به متخصص پیدا کنید . پیشاپیش به شما خانواده ی سه نفری خصوصا پاکترین عضو در رحم تبریک هرض می نمایم.

کارشناس ارشد روانشناسی بالینی
شماره تلفن : 09121312713 , 22878323
شنبه و دوشنبه 10 صبح الی 19 خیابان شریعتی بالاتر از میرداماد بعد ازپمب بنزین ، نرسیده به ظفر ،کوچه ی امانی ، پلاک 2 ، طبقه 5 واحد 9 ، مرکز مشاوره ی راه سبز
دارای دیدگاه خرداد 11, 1394 توسط بی نام
سلام.ممنون از راهنماییتون.من گفتم که بچه ندارم و نوشتم که درشرف بچه دار شدن هستیم یعنی اینکه میخوایم بازم اقدام کنیم تاشاید اینبار صاحب بچه ای بشیم ولی خیلی نگرانم که مبادا بازم بچه رو از دست بدم البته مداوا شدیم وراه حل روپیداکردیم ولی بازم خیلی خیلی نگرانم و ترس بچه دارنشدن بدجور منو اذیت میکنه
دارای دیدگاه خرداد 11, 1394 توسط سیداحمدمرتضوی
بله پوزش می طلبم
خب حالا وضعیت فرق کرد و آن این است که اگر بچه نیست خوب حتما حکمت در آن نهفته است و شما با حکمت نهفته ی آن باید دریافت و زندگی کنید .
اینکه اگر بچه بیاد همه چیز درست می شه یا عوض می شه یک باور و اشباه پذیرفته شده ی فرهنگی است که داره نسل به نسل انتقال پیدا می کند .
انقدر خانواده ها هستند که با زور یا اصرار برای پچه اقدام کردند . یا از بیرون آوردند /یا رحم اجاره کردند/یادرمان های طولانی انجام دادند و بعد بچه آمد و اظهار کردند حالا فهمیدیم که چرا به ما بچه داده نمی شد و کاش این بچه نبود .
شما تفکر و تامل کنید شما خسته ای یک خواسته ی طولانی برای بچه دار شدن هستید و به واسته آن خیلی چیز هایی که باید دیده می شد نشده است و اگر بچه ای بیاید و آنی که شما فکر می کنید نباشد آسیب بسیار جدی را خواهید دید.
تفکر کنید

کارشناس ارشد روانشناسی بالینی
شماره تلفن : 09121312713 , 22878323
شنبه و دوشنبه 10 صبح الی 19 خیابان شریعتی بالاتر از میرداماد بعد ازپمب بنزین ، نرسیده به ظفر ،کوچه ی امانی ، پلاک 2 ، طبقه 5 واحد 9 ، مرکز مشاوره ی راه سبز
سامانه پرسش و پاسخ روانشناسی سامانه پرسش و پاسخ روانشناسی سامانه پرسش و پاسخ روانشناسی گروه کاربران تلگرام وب سایت مشاورفا

3,240 سوال

3,200 پاسخ

3,829 دیدگاه

197 متخصص

اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج

...