خیانت به شوهرم

Question

23 ساله هستم هفت ساله ازدواج کردم یه دختر سه ساله هم دارم .همسرم رو در سن پانزده سالگی دیدم و شناختم و طی یک دوران یک ساله اشنایی عقد کردیم .اختلاف سنی دوازده ساله داریم .اخلاق و رفتار و منش اجتماعی بسیار خوبی داره یک مقدار عصبی و تندمزاج بود که همه رفتاراش برمیگشت به خودم و من اینو قبول کردم همسر من ابراز علاقه و عشق ورزی انچنانی بلد نبود و نمیخواست یاد بگیره یعنی تلاشی نداشت یا اگه کتابی تهیه میکردم براش نمیخوند و من در عالم جاهلیت خودم از این موضوع رنج میبردم تا اینکه گذشت و من در دنیای مجازی لعنتی با یک اقای محترم اشنا شدم یکباره به خودم اومدم دیدم عهد و پیمان وفاداری باهاش بستم و قول دادیم باهم بمونیم دوست های خوبی باشیم باهم و درددل و اینا درضمن تا الان همدیگرو از نزدیک ندیدیم فقط ارتباط تلفنی ..از این مسئله رنج میبرم از اینکه همسرم بهم وفاداره و ادم خوبی هست ولی اراده و جرات تموم کردن این رابطه رو ندارم و این اقا انقدر خوب هست و در مقابل من بی هییییچ شرط و قیدی محبت میکنه و حساسیت و تعصب به خرج میده که انگار طلسم شدم و نمیتونم دلشو بشکنم و عهدشکنی کنم
حالا من موندم و یه عذاب وجدان بخاطر همسرم و یه حس تعهد و اطمینانی که با این اقا داشتم .
نمیدونم چه ضعف و اشکالی در شخصیتم دارم خیلی دوس دارم خودمو بشناسم شاید بتونم به خودم کمک کنم .دوران کودکی خوبی داشتم دختر اروم و سر به زیری بودم پدر عصبی ای داشتم که گهگاهی مارا به باد کتک میگرفت از خونه پدری راضی نبودم حواسم به درس و مشقم بود بچه یکی مانده به اخر خانواده هستم با مادرم رابطه صمیمانه ای ندارم توسط مرد همسایه مون مورد ازارجنسی قرار میگرفتم ولی هییچ وقت این راز رو به کسی نگفتم چون جراتش رو نداشتم الان هم گهگاهی میبینمش ولی هییچ وقت به روش نیاوردم و خودمو میزدم به اون راه. یک قضیه دیگه هم مث سایه روشن تو ذهنم مونده و اونم ارتباط مخفیانه و خارج از عرف مادرم با همین اقای همسایه بود متاسفانه و من و خواهرم فهمیده بودیم البته رابطشون به حدس و گمان ما در حد شیطنت و هوس بود نه رابطه جنسی خدای نکرده ..دیگه نمیدونم چه توضیحاتی لازمه بدم اگه سوالی داشتید درخدمتم ممنونم ازتون پیشاپیش

Comments

سلام  محبت دوست داشتن خوبه ولی هیچ وقت به شوهرت خیانت نکنه اگه اون خیانت میکرد تو چقدر ناراحت میشدی این یکی یکی دیگه اینکه اون اقایی که باهاش دوست هستی میدون متاهل هستی نباید وجدان مردونگیش اجازه بده با ناموس مردوم باشه پس اونم فریب کار هستش فقط میخواد  باهات خوش باشه همین و اون چیزی رو که تو میخوای نقط ضعفش کرده بهت میگه قوی باش ودر کنار  فرزنده و شوهرت باش چون اگه رفتی بیراه دیگه رفتی موفق باشی

Answer 1

سلام
دوست عزیز،خیلی خوبه که دوست دارید خودتان را بشناسید و در جهت کمک به خود قدم بردارید،به شما تبریک می گویم.شما یک خانم و مادر جوان هستید که مسیر های پر پیچ و خم زندگی را پیش رو دارید و این خودشناسی. احتمال موفقیت شما را در این مسیر چندین برابر می کند.مسایلی که در رابطه با گذشته و کودکی خود مطرح نمودید مسایل عمیقی هستند پیشنهاد می کنم حتما از یک متخصص کمک بگیرید تا با بررسی و تحلیل مسایل به یک سری بینش های شناختی و هیجانی برسید .که این بینش ها کلید پیروزی و سربلندی شما در زندگی است.
یک جمله ظربف در بین صحبتهایتان بود ،اینکه (حالا من موندم و یک عذاب وجدان به خاطر همسرم و ی حس تعهد و اطمینانی که با این اقا داشتم).فراموش نکنید شما قبل از اینکه این حس تعهد را به این اقا داشته باشید ،حتی به صورت قانونی این تعهد را به همسرتان داده اید.و با مادر شدنتان در قبال فرزندتان هم متعهد شده اید.دوست عزیز در این رابطه شما تنها نیستید عواقب رفتار و تصمیمتان مستقیما به همسر و فرزندتان مرتبط می شود .فقط کافی است خودتان را جای همسر و فرزند خود بگذارید حالا نسبت به رفتار خودتان چه احساسی دارید?
امید است با شناخت خود و کسب بینش ،خود به این نتیجه برسید و تا قبل از اینکه بهای سنگینی بپردازید ،مسیر خود را با اختیار و کمال میل تغییر دهید.
شاد و سلامت باشید.

---

نازی قنبری
کارشناس ارشد روان شناسی بالینی
تلفن تماس: 021_23584444
داخلي 1 - کد مشاور 4640
موبایل: 09193809255

Comments

به نظرم اجازه ندید حسی که شما نسبت به مادرتون دارید( هوس و شیطنت با همسایه) دخترتون هم به شما داشته باشه...

---

فراموش نکن آدم ها تو دنیای واقعی و مجازی خیلی شخصیتشان فرق میکنه به نظرم در خوب دیدن این فرد در تصوراتت زیاده روی نکن

---

اتفاقاااااااا از این مسئله خیییلی رنج میبرم و تو عذابم که فرزندم متوجه این رابطه نشه

---

چند روز پیش خیلی احساس ندامت و پشیمونی کردم پیش اون اقا و گفتم اصلاا ای کاش از اول باهات اشنا نشده بودم و وارد زندگیم نمیشدی چیزی نگفت ولی دیگه رفت بدون گذاشتن هییچ ردی از خودش خیلی درمانده ام نمیدونم خوشحال باشم یا ناراحت برای از دست دادن دوستی که واقعااا دوست خوبی بود

---

واقعا کار درستی انجام دادید سعی کنید,هر چیزی که یاداوری خوبیهای اون اقا هست از زندگیت دور کنی منم خانمی هستم که  به خاطر یک جریان مشابه همین موضوع زندگیم از هم.پاشید ولی با این تفاوت که من فقط در حد صحبت چند ماهه بود.

---

خیلی متاسف شدم برات عزیزم
من هم چند ماهه درگیر این رابطه هستم الان حس بهتری نسبت به دیروز دارم و میدونم خدا کمکم میکنه فراموش کنم و با جون و دل به زندگی و بچم برسم ایشالله هییچ کس گرفتار همچین امتحان سختی نشه که واقعا بیرون اومدن از این امتحان سخت و طاقت فرساست و هرکسی نمیتونه از پسش بربیاد باید اضافه کنم که همسرم متوجه جریان شد و پس از یک دوره بحرانی و وحشتناک بهم کمک کرد و دستمو گرفت و از این منجلاب منو بیرون کشید هرچند دوباره وسوسه شدم و بازم ارتباط پنهانیمو ادامه دادم ولی حالا بعد از گذشتن چند هفته از شروع دوباره ام برای همیشه و بالطف خدا تموم کردیم شرایط خیلی سختی پشت سر گذاشتم از همه اونایی که یجورایی درگیر روابط خارج از عرف هستن عاجزانه میخوام به عنوان یه کسی که سخت ترین مراحل رو گذرونده و به اینجا رسیده بهشون بگم این کارا واقعاااااا اخر و عاقبت نداره و سرانجامش جز پشیمونی و بی ابرویی و خار شدن نیست ...الله یار هممون باشه ایشالله

---

سلام عزیزم به نظر من برای فراموش کردن اون فرد یه مدتی از دنیای مجازی بیا بیرون وگوشی رو کنار بگذار ووقتت رو برای همسر وفرزندت بزار من خودمم یه همچین اشتباهی رو کردم البته   خیانتی که کردی قابل بخشش نیست اما به نظرم بخاطر بی توجهی شوهرت  دست به این کار زدی پس تو این ماجرا همسرت هم مقصره با این وجود بهتره درمورد کمبود محبتی که از طرف شوهرت داری کمی جدی تر باهاش صحبت کن  وبهش بگو که خانم ها تشنه محبت هستن  وخواستار توجه اون هستی امیدوارم جواب بده ودیگه مجبور نباشی به شخص دیگه ای وابسته شی

---

واقعا متاسفم عزیزم

---

من درکت دارم دقیقا مث منید هم سن وغیره گریم گرف منم درگیر ک نمشع دیگه بیخیالش شد منم ب کک نیاز دارم

---

هیچ گاه خیانت نکنید

---

منم به شوهرم خيانت كردم فهميد وفتى به دوس پسرم اس ميدادم باهام قهر كرد فحش داد ولى چند روزه ديگه اشتى كرديم ميگفت منم بهت خيانت ميكنم ولى من قسم خوردم كه ديگه خيانت نميكنم بهت ولى أصلا ديگه بهم اعتماد نداره