برخورد دوگانه شوهر

1,509 بازدید
سوال شده تیر 15, 1394 در اختلالات روانی توسط بی نام
سلام من 28 سالمه و شوهرم 29 سالشه نوه عموی مادرم میشه و حدود یکسال و چهارماهه ازدواج کردیم رفتارهای دوگانه و ضدو نقیض ش با من  باعث آزارم میشه بطور مثال هفته پیش شوهر عمم از دنیا رفت و با اصرار خودش چون نخودش میتونست بیاد من به همراه پدر و مادرم رفتم تشییع متوفی اما وقتی برگشتم دیگه اون آدم قبلی نبود و سرسنگین بود و بعد از سوال و پرسش معلوم شد از اینکه رفتم نارحته میگم منکه با اصرار تو رفتم و اون میگه تو باید از اخلاق من میفهمیدی که نباید بری نمیدونم مگه زن و شوهر با هم رودربایستی دارن بعدمیگه ما با هم تفاهم نداریم باید از هم جدا بشیم البته از این قبیل برخوردها حداقل هر ماه دوتا سه بار داره و رابطمون بسیار حساس و شکننده است بطوریکه همیشه باید دست به عصا راه برم که از رفتار و یا حرفیم نارحت نشه خیلی در عذاب و اذیتم زندگیم پر از اضطراب و تنشه از هر حرف و رفتاری کلی برداشتهای مخالف واقع و مستدل میکنه برای ایجاد تنش تو مواقع درگیری حرف نمیزنه و  بجای حل معضل از منزل میره بیرون و صحبت با مشاور رو هم اصلا قبول نداره طوریکه برخی اوقات همین باعث اختلاف و درگیریمون شده بعضیها میگن پرانویید داره لطفا راهنماییم کنید آیا درسته؟ باید چکار کنم؟ خودم بسیار حفظ آبروم برام مهمه و همه اینها در حالیست که دیگران  حتی نزدیکانم هم الان به این موضوع اصلا پی نبرده اند و فقط یک برادر م و همسرش ازین مشکلم باخبرن
دارای دیدگاه تیر 16, 1394 توسط بی نام
من نمیتونم از نظر روانشناسی نظری بدم ولی تجربه ی زندگی خودم بهم میگه بهتره که جدا شین، تا مثل من که بخاطر حفظ آبرو و ناراحت نشدن دیگران با همسرم زندگی کردم نشین. زندگی اینجوری همش عذابه، دیگه خودم رو فراموش کردم و همیشه مواظبم چیزی پیش نیاد تا باعث بحث و عوض شدن رفتار همسرم بشه. خیلی سختخ با همچین افرادی ساختن، در واقع تلف کردنه عمره. کاش من هم وقتی تو دوران عقدم این رفتاراش و فهمیدم به بزرگتر ها میگفتم تا الان اینقدر عذاب نکشم

3 پاسخ

پاسخ داده شده تیر 18, 1394 توسط ده باشیان
خانم محترم سلام
ممنون که با ما همراه هستید
شما نیاز دارید با آرامش و مهربانی زمانی که حال خوبی همسرتان دارد با گفتگو داشته باشید و علت بیقراری هایش را کشف کنید. جوری صحبت کنید که اعتماد کند و حرفهایش را و دلیل ناراحتی هایش را بیان کند.مراقب باشید در برابر صحبت های او ،حتی اگر هم مخالف عقاید شما بود ناراحت نشوید و از کوره در نروید.زوجین چون مهارت ارتباطی مناسب را به خوبی فرا نمی گیرند دچار این قبیل مشکلات می شوند.در ضمن می توانید خودتان به تنهایی به یک روانشناس مراجعه کنید و راهنمایی های لازم را دریافت کنید.

موفق باشید

کارشناس ارشد روانشناسی بالینی
دارای دیدگاه تیر 18, 1394 توسط بي نام
سلام و ممنون از جوابتون؛
لازمه اينو بگم كه بنده با ۲روانشناس هم صحبت كردم كه يکي از آنها معتقد است همسرم پارانوئيد است؛ و البته با تحقيقاتي كه خودم در زمينه اين بيماري داشتم ميتوانم بگويم تقریبا ۹۵ درصد علائم پارانوئيد را دارد البته به نظرم حاد نيست و در مراحل اوليه است؛ آيا قابل درمان هست يا بايد جدا بشوم؟ و اينکه بهيچوجه مراجعه به روانپزشك يا روانشناس را نميپذيرد؛ چگونه درمانش را شروع كنم؟
لطفا فوري پاسخ بفرمایید؛ در شرايط بسيار بدي گير افتاده ام؛ التماس دعا
پاسخ داده شده تیر 19, 1394 توسط ده باشیان
با سلام

باز هم همیشه ما تشخیص ها را با احتمال مطرح می کنیم نمی شود به افراد برچسب زد.اگر همسر شما از نوع بدگمان و سوء ظنی نباشد در وضعیت بهتری قرار دارد.

نیاز به درمان در دو بعد ابتدا دارو درمانی و در کنار آن روان درمانی داره. توصیه من به شما این هست که با چنین همسری اصلا از در برچسب زدن و انگ بیمار بودن برنیاید چون مقاومت ایشون رو به درمان بیشتر میکنه

به هر حال با توجه به ضرورت ارجاع چنين بيماراني به روان پزشک (هرچند که آنان درمان را به سادگي نمي پذيرند.) توصيه هاي زيرا را مي توان مدنظر داشت:
۱ - از مجادله با اين اشخاص پرهيز کنيم و سعي در تغيير افکار آنان نداشته باشيم.
۲ - سعي در مقابله به مثل با آنان نداشته باشيم.
۳ - در زمينه هايي که او حساسيت دارد، رفتاري حساسيت برانگيز نداشته باشيم. البته اجتناب افراطي از مواردي که او حساسيت دارد نيز گاه به عنوان دليلي بر تاييد پيش فرض هاي او به شمار مي آيد.
۴ - رابطه خود را در ديگر زمينه ها با بيمار تقويت و سعي کنيم رضايت خاطر او در آن زمينه ها را فراهم کنيم.مثلا در گفت وگوهاي معمولي و در موضوعات عادي سعي کنيم رابطه خوبي با او برقرار و رضايت خاطر او را فراهم کنيم يا در مورد تصميماتي که ربطي به سوء ظن او ندارد، با او هم انديشي و هم فکري داشته باشيم.
۵ - بهتر است براي جلوگيري از لوس شدن يا طلبکار بار آمدن بيمار، گاهي که از او ناراحت هستيم ؛ با توجه به مواردي که در بند چهار درباره آن صحبت کرديم، او را با محروميت مواجه کنيم. به هر حال اين اقدامات در اصل درمان کننده اين بيماري نيست. به ويژه اگر با شخصيت پارانوئيد مواجه باشيم؛ اما اين گونه اقدامات تا حدي مي تواند از تحريک بيشتر بيمار جلوگيري کند.   

در نهایت اگر بچه ندارید فعلا بچه دار نشوید و بیشتر رابطه تان را تقویت کنید.این شما هستید که باید برای آینده تان تصمیم بگیرید.مطمئنا جدایی پیامدهایی دارد.با دقت بیشتری و البته با نگاه مثبت و حل مسئله وارد رابطه شوید و در استحکام رابطه تان بکوشید شاید رعایت مهارتهای ارتباطی ساده و آشنایی با تفاوت های مردانه و زنانه  که بیشتر زوجین نسبت به آنها آگاهی های کمی دارند کمک زیادی به شما بکند به طوری که این مسئله کمرنگ شود.از مطالعه غافل نباشید

در این شب های عزیز از خداوند مهربان طلب خیر داشته باشید.موفق باشید

کارشناس ارشد روانشناسی بالینی
دارای دیدگاه تیر 20, 1394 توسط بي نام
بازهم از پاسخ هاي باحوصله ي شما تشكر ميكنم؛
سوال ديگه بنده اينه كه آيا اين بيماري پيشرفت ميكنه؛ يعني باتوجه به وضعيت فعلي ایشون و بارعايت نكاتي كه شما فرمودين چه وضعيتي ايجاد ميشه؟ و اينکه ايشون طب سنتي رو خيلي قبول دارن ميشه از به بهانه ي شرايط جسمي به پزشک طب سنتي مراجعه کرد و از اون طريق درمان انجام داد؟
ممنون ازبابت همراهي تون؛
دارای دیدگاه تیر 24, 1394 توسط بی نام
ميشه لطفا يک نفر جواب آخرين سوالم رو هم بده؟‏
ممنون ميشم
پاسخ داده شده تیر 26, 1394 توسط ده باشیان

سلام

برای تشخیص باید اطلاعات و تاریخچه ای از وضعیت خانوادگی همسرتون داشته باشیم.حضوری به یک روانشناس بالینی مراجعه کنید.تا اطلاعت بیشتری از شما کسب کنند.باز هم عرض می کنم برچسب این بیماری را براحتی به همسرتان نزنید.در پاسخ به سوال شما:

اين اقدامات در اصل درمان کننده اين بيماري نيست. به ويژه اگر با شخصيت پارانوئيد مواجه باشيم؛ اما اين گونه اقدامات تا حدي مي تواند از تحريک بيشتر بيمار جلوگيري کند.دلیل ابتلا به این بیماری مشخص نیست اما ژنتیک و وراثت در آن دخیل است. یکی از اعضای خانواده حتما باید پارانوئید داشته باشد تا فرد دچار این بیماری شود.

دقیقاً مشخص نیست که چرا بعضی افراد دچار اختلال شخصیت "پارانوئید" یا "بدگمانی" می شوند، اما به اعتقاد روان پزشکان و روان شناسان، عوامل مختلفی در این مسأله دخیل هستند؛ از جمله، عوامل وراثتی که این اختلال در بستگان افراد مبتلا به اسکیزوفرنی شایع تر است؛ البته متخصصان تغییر بعضی هورمونها یا ناقلهای شیمیایی بدن، آسیب و صدمه مغزی، عوامل اجتماعی روان شناختی مثل رابطه ضعیف بین کودک و والدین را در این مسأله مؤثر می دانند.

اگر بیماری را فرض بگیریم.در کل،ایجاد رابطه خوب بین شما و همسرتان از پیشرفت بیماری جلوگیری می کند.و زندگی خوبی را خواهید داشت. من لااقل اطرافم افراد زیادی را با این ویژگی ها میبینم که سالهاست به زندگی عادی خود ادامه می دهند.کمی بدقلق هستند که باید رگ خواب آنها را پیدا کرد!

در مورد ویزیت پزشک هم.که اولویت اول روانپزشک هست.و پزشک سنتی (فردی باشد که حتما دارای درجه پزشکی عمومی باشد و در حیطه سنتی کار می کند)هم می توانید مشورت کنید.شاید استفاده از آرامش بخش های گیاهی در کاهش اضطراب همسرتان مناسب باشد.

پاسخ ما به پرسش شما بیشتر برای بالا بردن اطلاعات و معلومات عمومی شما در مورد مشکل پرسیده شده‌تان است و خواهشمندیم برای اطمینان بیشتر با پزشک متخصص خود نیز مشورت کنید. امیدواریم سال‌ها سلامت و خوشحال در کنار عزیزانتان زندگی کنید.


کارشناس ارشد روانشناسی بالینی
دارای دیدگاه مرداد 25, 1397 توسط بی نام
سلام همسر من پارانویید داره.و حدود 20 روز بستری بوده اما بعد از مرخص شدن دارو هاشو قطع کرد و الان بیماری با شدت برگشته..با توجه به اینکه همسرم بیماریشو قبول نداره و از طرفی خانوادش هم بیمار بودن  ذهن فرزندشونو قبول ندارن و با اینکه دکتر بهشون گفته بازم منو مقصر همه ی مسایل میدونن به نظرتون راهی جز جدایی برای من مونده؟من خیلییییییی اذیت شدم و یه بار همسرم دست و پا و دهن منو بسته بود و من تا مرز خفگی پیش رفتم
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج

...