مشاوره

1,034 بازدید
سوال شده مرداد 17, 1394 در ازدواج و طلاق توسط taravat
سلام استاد مرتضوی، من چندتا سوال داشتم ازتون: من همون دختر 28 ساله هستم که از بدو تولد به دلیل آسیب و ضایعه مخچه ای مادرزادی قادر به انجام دادن حرکات تعادلی نیستم، و یکبار هم تلفنی با شما حرف زدم، ولی الان دارم تمرین میکنم و بستن بند کفشم رو یاد گرفتم و میبندم، فقط مامانم چون از بچگی کارهام انجام داده الان یکسره انرژی  پالس منفی میده که تو نمیتونی کار کنی، تو نمیتونی بری سرکار چون نمیتونی حرف بزنی و گفتم که در برقراری ارتباط هم مشکل دارم، و چون این مشکل از بدو تولد دارم و مامان بهم میگه: تو نمیتونی ازدواج کنی به خاطر این مشکل اگر هم ازدواج کنی، شوهرت طلاقت میده چون نمیتونی کار کنی، و از 20 خرداد دو ماهه که هر روز از صبح تا شب یکسره با مامان بحث و جدل دارم که مامان خیلی توی کارهام دخالت میکنه و بهم میگه عقلت قد بچه 2 ساله هست، و با پدرم بدم هم دو ماهه قهرم، چون من رو هم زده هم بهم گفته دیوونه، روانی، نادان، ناتوان. و خیلی خسته شدم از دست کارهای مامان، خیلی دلم میخواد ازدواج کنم و از این خونه برم یا برم مستقل زندگی کنم و هیچکس به کارا من کار نداشته باشه، یکسره مامان دخالت میکنه تو کارهام، خلاصه خیلی سرتون به درد آوردم، اینقدر فشار روانی روی من هست که حاضر به ازدواج کردن شدم، و با این مشکلی که دارم میتونم ازدواج کنم؟ و فوق لیسانس حقوق هستم دارم برا آزمون کانون وکلا میخونم، مامان میگه: تو نمیتونی قبول بشی، خیلی انرژی منفی میده. و چند سوال دیگه دارم: من از وقتی بچه بودم چون مقداری لکنت زبان داشتم و دارم و به همین علت میترسم از حرف زدن، که مسخره بشم چون دبستان بودم دو سه بار توسط بچه ها مسخره شدم، و چکار کنم ترسم از حرف زدن بریزه؟       2: از بچگی تا سن 21 سالگی تشنج میکردم و طوری تشنج میکردم که مامان میگه درازت میکردم تا تشنج که کردی قطع بشه، الانم اکثر اوقات تو خواب حالت تشنج بهم دست میده، و 20 دقیقه طول میکشه، و سه شب پشت سر هم اینطور میشم، و باید برای تشنج که میکنم چکار کنم؟ و فرق تشنج با صرع در چیست؟                              3. از بچگی از خیلی از چیزها میترسیدم و الانم میترسم از آب میترسم الان چون بچه بودم یک جوی آب رد میشه از خونه مادربزرگم و من افتادم توی جوی آب و مامان من رو گرفته، برا همون الان از آب میترسم چه آب خونه باشه یا استخر یا دریا، وقتی میرم استخر یا دریا اصلا تو آب نمیرم، و از پله برقی هم خیلی میترسم، چون یه بار سوار شدم و سرگیجه گرفتم رو پله برقی، الان اصلا سوار نمیشم. چکار کنم که همه این ترس هام بریزه؟ و حال روحی من الان خیلی خرابه، و حتما با یک مشاور باید حرف بزنم، تو خونه اصلا نمیتونم حرف بزنم، تا میام حرف بزنم تو خونه بحث و جدل و دعوا میشه، و هیچکس هم نیست که به حرفام گوش بده، دلم میخواد بشینم با یکی کلی حرفی دلم که تو این 28 ساله داشتم بزنم و حتی مامان نمی دونه و نمی تونه بفهمه که من چی کشیدم تا این 28 سال. شما یک مشاور خوب تو مشهد می شناسین؟ من میتونم با شما مشاوره داشته باشم استاد مرتضوی؟
دارای دیدگاه مرداد 17, 1394 توسط بی نام
الان خیلی دخترا هستن که بدون آسیب به مخچه،نه میتونن یه کنکور پشت سر بزارن نه میتونن مثل تو بنویسن و حرف بزنن ،چه برسه به فوق لیسانس!!!بنده خدا تو میتونی ،فقط هی میگی نمیتونم.همه ی اینایی که ازش میترسی کم کم امتحان کن،از یه تشت آب تو اتاقت شروع کن،تو بعیده نتونی.والا خیلی خوب تونستی .در ضمن با خودت جلوی آینه حرف بزن،آهنگارو تکرار کن،سعی کن به لکنتت غلبه کنی اگه واقعا قصدت ازدواجه کسی نتونه ایرادی بگیره.سعی کن خوب حرف بزنی چون وکلا ،کلام خوبی دارن.کلا آدم محکمی هستی کم نیار.اگه زرنگ باشی باید با خانواده هم کج دار و مریز تا کنی تا فکر کنن اوضاعت خوبه تا انقدر بهت گیر ندن.زرنگ باش یه کم

1 پاسخ

پاسخ داده شده مرداد 17, 1394 توسط سیداحمدمرتضوی
سلام

خبربسیار عالی بود که به هر حال به جای حرف شروع کردی. من تبریک می گویم . ببینید شما مادرتون را که نمی تونید عوض کنید . پدرتون . جامعه و... اگر نظرات منفی را پذیرش کنی یعنی اونها را قبول نداری . ببین موقعی می ری توی خیابون این همه ماشین و همه بوق می زنند می گی بوق نزن؟ می گی چرا بوق می زنی ؟ تو در همه ی اینها کارهای خودت را انجام می دی . اما جلوی بیمارستان با یک مریض که همراه هستی می گی چرا بوق می زنند . یا بوق نزن و آن به خاطر وجود آن بیمار است که شما داری اعتراض را می کنی . پس گفته های مادرت . پدرت . مثل بوق ها هستند و باید آنها باشند اما شما کارهایتان را بکنید و مطمئن و با اراده باشید. من در خدمتتون هستم اما واقعیت ادامه دار باشد هزینه را می توانید پرداخت کنید و تلفنی در خدمت هستم . به شرط اینکه دانش من ارزش زمانی را که شما می گذارید داشته باشید. جهت اطلاع .6037991809574449 شماره کارت بانک ملی سید احمد مرتضوی.

برای فوبی های ایجاد شده پیشنهاد دوستمون هم خوب است اما باید برایش قدم بردارید و درمان کنید . شما توانا هستید من در دوره ی ارشد خانمی لکنت زبان داشت از همه بیشتر سوال می کرد و از همه بیشتر هم حرف می زد . شما حرف خود را بزنید نگران دیگران که چی می گن نباشید

کارشناس ارشد روانشناسی بالینی
شماره تلفن : 09121312713 , 22878323
شنبه و دوشنبه 10 صبح الی 19 خیابان شریعتی بالاتر از میرداماد بعد ازپمب بنزین ، نرسیده به ظفر ،کوچه ی امانی ، پلاک 2 ، طبقه 5 واحد 9 ، مرکز مشاوره ی راه سبز
دارای دیدگاه مرداد 17, 1394 توسط taravat
خیلی حال روحی من خرابه، استاد مرتضوی، باید با یک متخصص حرف بزنم، آخه من با کی حرف بزنم، با مامانم که تا میام حرف بزنم به بحث و جدل و دعوا ختم میشه، با خواهرم هم قهرم، با پدرم هم 2 ماهه قهرم، هیچ دوستی هم ندارم که حرف بزنم، فقط سر یک اجازه گرفتن کوچولو اینقدر قشقرق و دعوا  و باعث بدبختی و ناتوان بودن من شد، کاش امروز تلفن میزدم، خونه بودم، میشه ای میل تون بدین بهم یا پیام کنین، شمارم دارین استاد مرتضوی؟
دارای دیدگاه مرداد 17, 1394 توسط سیداحمدمرتضوی
(mortazavisahmad@ymail.com)
من فردا از صبح تا بعد از ظهر کلینیکم

کارشناس ارشد روانشناسی بالینی
شماره تلفن : 09121312713 , 22878323
شنبه و دوشنبه 10 صبح الی 19 خیابان شریعتی بالاتر از میرداماد بعد ازپمب بنزین ، نرسیده به ظفر ،کوچه ی امانی ، پلاک 2 ، طبقه 5 واحد 9 ، مرکز مشاوره ی راه سبز
دارای دیدگاه مرداد 18, 1394 توسط بی نام
این شماره موبایلتون هر وقت تماس بگیرم جواب میدین یا شما هم خیلی سرتون شلوغه؟ خیلی حالم بده استاد مرتضوی، مامان برام مهره های خیلی ریز گرفته و دستبند درست کردم، براتون میفرستم به ای میل تون عکس دستبند رو، مثل اینکه برا حرکات تعادلی و اینکه دستم کار کنه خیلی خوبه، و نمی تونستم تو این 28 سال بند کفشم ببندم، تمرین کردم و الان یاد گرفتم و میبندم، فقط من میرم پارک به دویدن، وقتی 3 دقیقه میدوم خیلی نفس کم میارم و بعد تا 11 دقیقه باید دهنم باز باشه، به خاطر کم آوردن نفس، و کلا وقتی مثلا میخوام برم زیر آب نفس کم میارم دلیلش چی میتونم باشه استاد؟ و آب دهنم خیلی میریزه شبها رو بالشتم و روزها هم که تعادل ندارم آب دهنم میریزه.
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج

...