مشاوره فوری

745 بازدید
سوال شده مرداد 24, 1394 در عمومی توسط بی نام
سلام استاد مرتضوی، من زهرا هستم که از بدو تولد مشکل و آسیب مخچه ای دارم، چندتا سوال دارم: آیا ازدواج فامیلی هم روی این مشکل مخچه ای تاثیر داره؟ و از روی نوار مغز و سی تی اسکن مشخص شد که سلولهای مخچه ام آسیب دیده، و بخاطر همون کمبود اکسیژن سر تولد بوده، ولی خودم بیشتر فکر میکنم که کل مخچه آسیب دیده، چون وقتی راه میرم اکثر اوقات تعادل ندارم، و وقتی هم نشستم چه روز باشه یا شب، آب دهنم می ریزه، و شبها اکثر اوقات می ریزه رو بالشتم و بالشتم کثیف میشه استاد، این دلیلش برمیگردی به همون مخچه؟ و اکثر اوقات تشنج میکنم تو خواب، چون بچگی تشنج کردم 2 یا 3 بار، طوری که دراز می کردند من رو، و تا 21 سالگی تشنج میکردم، و این تشنج دلیلش چیه؟            الان 2 ماهه که یکسره با مامان بحث و جدل و دعوا دارم که مامان یکسره و بیش از حد به کارهای من دخالت نکنه، الان 24 ساعته دارم یکسره گریه میکنم از دست مامان و کارها و رفتارش، مثلا: تو اتاق نشستم دارم کتاب میخونم مامان هر 5 دقیقه میاد ازم سر میزنه که چکار میکنی؟ میگم دارم کتاب میخونم، میگه تو میری اینترنت، این قضایا برمی گرده به ماجرای 20 خرداد و قبل از عید مربوط میشه یکی به بهمن ماه و یکی دیگه به خرداد. اول بهمن ماه: من 2 سال هست که مدرک فوق لیسانس حقوق گرفتم ولی هیچ جا نمی تونم برم سرکار، یعنی اجازه داده نمیشه، و هیچ کلاسی هم نمی رفتم، تا اینکه تبلیغ یک کلاس زبان رو روی بنر های شهر دیدم و رفتم ثبت نام کردم، و اتفاقا از شانس بد من مدیر موسسه ای که می رفتم کلاس زبان، هم استاد خودم بود، و بدترش این که این آقای دکتر محترم دکتر ای روان شناسی هم داشت، و جلسه اول که رفتم کلاس با خودش، دید همه دارن حرف می زنند انگلیسی و من حرف نمی زنم حتی یک کلمه، فهمید که یک مشکل هست، و بعد کلاس که تموم شد همه رفتند بهم گفت بیا اینجا، رفتم گفت برا چی حرف نمیزنی، بهش گفتم از حرف زدن و برقراری ارتباط از بچگی می ترسم، و سر تولد هم مشکل برام پیش اومده و مخچه ام آسیب دیده، گفت تا حالا پیش روانشناس رفتی؟ گفتم بچه بودم زیاد، ولی الان نه، بهم گفت هر جلسه بعد کلاس بیا تا با هم حرف بزنیم، منم می رفتم و بهم می گفت: تا حالا کارهایی که داشتی یکسره مامانت انجام داده برات، و تو هم خیلی وابسته شدید شدی به والدینت، از این به بعد کارهای خودت رو خودت انجام میدی، و گفت تو انجام بده، و جوی والدینت وایستا و گفت تو سرکلاس من حرف بزن، تا من از آنطرف به والدینت فشار بیارم که خودت انجام بدی، حالا مامان بدم ازم طریق پدر بدم این مساله رو فهمید و این قد سوظن شدید داره که بهم میگه: تو الانم با اون مدیر موسسه در ارتباطی و اون میخواد سرتو رو بکنه زیر آب، هیچی قسم میخورم که اینطور نیست باور نمیکنه.  و من رو از اون کلاس زبان برداشتو کلاس زبان دیگه گذاشت.                                 قضیه بعد از عید اردیبهشت و خرداد: مامان من رو گذاشت کلاس زبان حافظ که خیلی هم معروفه، و رفتم اونجا کلاس زبان، و چون رفتم پیش دکتر وثوق که روانپزشک هست بهم و به مامانم گفت: بزار خودش بره و بیاد کلاس زبان، و مامانم به حرف دکتر کرد، و من خودم با مترو می رفتم کلاس زبان، تا اینکه یک روز با مترو می رفتم، تابلوی یک مرکز مشاوره معتبر رو دیدم،  و بعد اومدم خونه اسم مرکز مشاوره سرچ کردم اینترنت دیدم سایت داره مرکز مشاوره و آدرس هم داشت، یه روز بعد کلاس زبان خودم رفتم مرکز مشاوره و نوبت گرفتم برا خودم، و مامان اصلا خبر نداشت که من کجا رفتم و بی اجازه بود، و بعدش یه روز ساعت 9 صبح وقت وقت داشتم از مشاور، یک خانم دکتر معروفی هم بود، و دکتر ای روان شناسی داشت، رفتم از وسط کلاس زبان، یک جلسه رفتم ببينم اگه خوبه که چند جلسه برم پیشش، جلسه اول رفتم و مشاور من رو ویزیت کرد و چندتا سوال از خانواده پرسید، و جلسه دوم هم رفتم مشاوره، و مامان بدم تا اینجا بیخبر، من تبلت دارم و هرجا میرم تبلت رو میبرم و رمزش رو هم خواهرم و مامانم بلدن، تا اینکه یک روز صبح که تبلت رو نبردم کلاس زبان، مامان و خواهرم هردو رمز تبلت بزنن و بیاد و من بدبخت بیچاره هم از همه جا بیخبر، و من با اون مرکز مشاوره از طریق شبکه های اجتماعی وایبر و تلگرام دررابطه بودم، و مامان بدم ببینه که من با مشاور و مرکز مشاوره درارتباطم، و صبح روز 20 خرداد، بلند شدم از همه جا بیخبر که برم کلاس زبان، و تا نصفه راه رفته بودم که مامان بدم زنگ زد به گوشیم و گفت بیا، و منم بیخبر، رفتم، ولی استاد چشمتون روز بد نبینه، چنان با من دعوا وبحث و جدل کرد و انواع فحش ها و ناسزا بهم گفت گفت : بدبخت، نادان، ناتوان، روانی، احمق، تو معلوم نیست با کدوم پسر رفتی، گفتم خودم تنها رفتم، مگه باورش میشد، و پدر بدم اون وقت خونه نبود، وقتی عصر اومد چنان من رو زد و بهم همین فحشهاوو ناسزاها رو داد، منم رفتم از صبح از 7 صبح تا 8 شب اصلا از اتق نیومد بیرون، و فقط گریه میکردم 12 ساعت، پشت سر هم، حتی برا ناهار هم بیرون نیومد و از اونروز 20 خرداد با پدر بدم قهرم و حتی 1 کلمه هم حرف نزدم و نمی زنم، ناگفته نماند که مامان یک مشاور خیلی بد برام گرفته بود که فوق روانشناسی داشت و بجای امیدوار کردن من ناامید میکند و می گفت، تو نمی تونی بند کفش خودت ببندی، و باید بری دکتر مغز و اعصاب نظر بده و ببینه و بگه. ولیکن به مامان گفتم که اون مشاور رو نمیخوام، و خودم با یک مشاور خیلی معروف تهرانی که سرش خیلی شلوغه، تلفنی و رایگان در ارتباطم، و بار اول ای میل زدم و مشکل م گفتم و تلفنش رو داد و بهش هر 3 روز یکبار زنگ میزنم، ولی با مامان از 20 خرداد، هر روز در جنگ و جدل وبحث هستم، از صبح تا شب فقط بیکارم تو آپارتمان، از اون روز به بعد مامان هرجا میره منم باید مثل بچه های دبستان و کلاس اول دنبالش راه بیفتم و برم، نه اجازه میده که برم سرکار نه اجازه میده که تنها برم بیرون، نیا اجازه میده که فقط یک دوست داشته باشم که با دوست برم بیرون،فقط باید از صبح تا شب تو آپارتمان تک و تنها بشینم و افسردگی بگیرم، واالانم گرفتماافسردگی، بهش گفتم که من رو باید ببری بخشرروانی تیمارستان بستری کنی، مشاور تهرانم گفته باید بری کلاس وورزش گروهی و بری بدوی که اعتماد به نفس پایین که داری بره بالا، ولی حتی مامان بدم اجازه این رو هم بهم نمیده، میگم از دست شما دیوونه و روانی شدم، یا خونه جدا برام بگیر که مستقل باشم و هیچکس به کارا کار نداشته یا اینکه ازدواج کنم از این خونه برم، جالبه مامانببدم میگه: تو حرف نمیزنی و نمیتونی کارکنی، هیچکس هم نمیاد تو رو بگیره، یا اینکه نمی تونی ازدواج کنی، یا اگرم ازدواج کنی میری یا طلاق گرفته برمیگردی یا اینکه با 1بچه، واقعاروانی و کلافه شدم، و اصلا اعتماد بنفس هم ندارم، چکار کنم استاد مرتضوی؟ باید برم رواشناس یا روانپزشک یا بخش روانی تیمارستان؟ استاد زودتر جواب بدین که وضعیتم خیلی حاده و اورژانسی هست استاد.

1 پاسخ

پاسخ داده شده مرداد 25, 1394 توسط سیداحمدمرتضوی
سلام زهرا جان

من به شما تبریک گفتم کارهای خودت را خودت شروع کردی ./

پیش نهاد من از اول همراه شدن شما با متخصص روانشناس بود و الان هم هست

شما باید با خانواده حضور پیدا کنید نه تنهایی و مسئله را حل کنید با همراهی متخصص

شما توانایی داشتید که تونستید تا اینجا ارشد حقوق بخوانید .پس باور داشته باشید خود را

همراهی خانواده و شما با متخصص راه حل شماست. شاداب و سربلند باشید

کارشناس ارشد روانشناسی بالینی
شماره تلفن : 09121312713 , 22878323
شنبه و دوشنبه 10 صبح الی 19 خیابان شریعتی بالاتر از میرداماد بعد ازپمب بنزین ، نرسیده به ظفر ،کوچه ی امانی ، پلاک 2 ، طبقه 5 واحد 9 ، مرکز مشاوره ی راه سبز
دارای دیدگاه مرداد 25, 1394 توسط taravat
مامان اصلا قبول نداره بیاد پیش روانشناس، خودم باید تنها برم، والدینم باید یکی دو جلسه بفرستم پیش دکتر وثوق که متخصص اعصاب و روان و بهترین روانپزشک مشهد هستند. بنظرت ون خودم هم باید دارو بخورم استاد مرتضوی؟
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج

...