شوهرم به من خیانت کرده ولی انکار میکنه

4,710 بازدید
سوال شده مهر 7, 1394 در ارتباط توسط هلنا
باسلام خدمت مشاوران صبح بخیر

تنتامن هلنا هستم دو فرزند دارم حدود 10سال که ازدواج کردم حدود یکسال هست که فهمیدم شوهرم با زنی را که قبلاطلاق گرفته ارتباط داره یه مدت همش می گفت چی میشه ادم دوتا زن داشته باشه مگه چی شده دارن زندگی می کنن یا فلانی این کار کرده از ماه شهریور سال گذشته فهمیدم بهش اعتماد کامل داشتم اصلا فکرش هم نمی کردم این کارا رو بکنه
اون موقع تصادف کرده بود ولی خودش صدمه ندید بعد از یک هفته که خونه اومد مرتب موبایلش مشغول بود چند بار ازش پرسیدم می گفت یکی از دوستام سرطان داره دارم باهاش حرف می زنم تا روحیه اش بهتر بشه بعد دیدم دو سه ساعت می رفت توی مغازه حرف می زد هر وقتم میومد خونه مرتب تو وات ساپ واینترنت بود فهمیدم که داره دروغ میگه خلاصه هرروز بیشتر حساس شدم و بیشتر به اون گیر دادم اونم که منتظر فرصت بود بیشتر می رفت به اون سمت کتکم می زد قبل از که حرف بزنم جبهه می گرفت تا من خاموش بشم وخلاصه همش انکار میکنه ولی کاره خودشو میکنه تا اینکه با مشاوره صحبت کردم اونم خواهرش معرفی کرد چون شوهرم حساس بود از طریق وات ساپ بامشاوره ارتباط داشتم اون قدر احساس تنهایی می کمردم که با مشاوره راحت صحبت می کردم اونم درکم می کرد وسعی می کرد با صحبت کردن خیلی چیزا بهم یاد بده هراز گاهی هم پیام ی می فرستاد منم همین طور منظورم چیزایی که در وات ساپ میومد من بهش گفتم که شوهرم حساسه و قرار شد هر وقت من پیام دادم اونجواب بده تا اینکه رفتیم خونه برادرم و اونجا شوهرم فهمید که خانواده ام می دونن و دنبال بهانه بود با عصابانیت اومدیم و بین راه کلی دعوا کتک کاری کرد توی ماسین ومنم اشتباه کردم موبایل و دستم گرفتم اونم به زور ازم گرفت و گفت باید رمزشو باز کنی و خلاصه فهمید که من با مشاوره در تماس بودم وخیلی عصبانی شد هر وقت مشاوره نبود من بهش میگفتم دلم براتون تنک شده یا اینکه از اینکه باشما حرف می زنم اروم میشم دراین حد زنگ زد به برادرم واونا هم اومدن برادرم گفت که اشتباه کرده ولی وقتی محبت تو خونه کم بشه معلومه که طرف مقابل به یه سمت دیگه سوق پیدا میکنه و برادر کوچکترم گفت که تو موبایل خواهرم رو زیرو کردی منم می رم شکایت میکنم پرینت موبایلتو می گیرم  اشوهرم گفت من زنم رو بخشیدم نمی خاد ببرینش ولی دخترم خیلی گریه می کرد من مجبور شدم به خاطر اون برم خونه پدرم روز اول شوهرم زنگ زد به دخترم که بیایم دنبالتون گفتم نه بذار یه دوروز بمونیم بعدش دوباره زنگ زد که میام دنبال تو وداداشی که دخترم گریه کرد بعداز سه روز زنگ زد دوباره که می خای چی کار کنی اگه نمی یای برادرم بفرستم دنبال بچهها اینم با لحن بد منم گفتم میام گفتش باید خودت بیای کسی دنبالت نمی یاد و مثل یه سگ هستی توخ.نه من وکلی فحش وبد بیراه گفت حالا که اومدم رابطهش با دختره بیشتر شده جای خابشو جدا کرده بددهنی میکنه کمکم کنین نمی دونم چی درسته من این سه روزرومرخصی گرفتم حالا که قراره حقوق بریزن به حساب میگه من دیگه پول ندارم  نمی خام دیگه کارت بهش بدم از بس حساسه دیگه نمی تونم برم پیش مشاور موبایلم را ازم گرفه تلفن خونه رو قطع کرده کمکم کنین خواهشا

2 پاسخ

پاسخ داده شده مهر 7, 1394 توسط سیداحمدمرتضوی
سلام هلنا

شما هردو به هم خیانت کرده اید ولی خودتون نمی دانید

بیش از سی نوع خیانت داریم.

شما باید تکلیف را اول با خودت و بعد با همسر تون مشخص کنید

پنهان کاری هم نداریم

اگی مسائل شما روشن شود که می خواهید چه کار کنید می توان راهنمایی کرد

اگر حقوق بگیر و کارمند هستید حقوق مال شما است و از این طریق برای حل مسئله اقدام نکنید آسیب است.

همراه شدن با متخصص به صورت واضح می تواندراه کار را باز کند.

کارشناس ارشد روانشناسی بالینی
شماره تلفن : 09121312713 , 22878323
شنبه و دوشنبه 10 صبح الی 19 خیابان شریعتی بالاتر از میرداماد بعد ازپمب بنزین ، نرسیده به ظفر ،کوچه ی امانی ، پلاک 2 ، طبقه 5 واحد 9 ، مرکز مشاوره ی راه سبز
پاسخ داده شده مهر 7, 1394 توسط سیداحمدمرتضوی
سلام

اقرار و قبول همسر به ارتباط داشتن ایشان با یک زن دیگر مشکل شما را حل نمی کند. شما سعی نمایید مسائل را با آگاهی از خودتون و شناخت از خودتون و هدف از زندگی مشترک با همراهی متخصص حل نمایید

کارشناس ارشد روانشناسی بالینی
شماره تلفن : 09121312713 , 22878323
شنبه و دوشنبه 10 صبح الی 19 خیابان شریعتی بالاتر از میرداماد بعد ازپمب بنزین ، نرسیده به ظفر ،کوچه ی امانی ، پلاک 2 ، طبقه 5 واحد 9 ، مرکز مشاوره ی راه سبز
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج

...