سلام
من دختری سی و چهار ساله هستم، فرزند اول خانواده، مدرکم فوق لیسانس هست و شاغلم. از نظر زیبایی هم معمولا بهم می گن زیبا هستی.
چند ماه پیش توسط یک واسطه خواستگاری بهم معرفی شد با شرایط زیر:
چهل و سه ساله، فرزند اول، لیسانس و کارمند و تنها تهران زندگی می کنن. از نظر مالی متوسط و از نظر تیپ و قیافه هم خوبه.
روز اول فوق العاده مصمم به نظر میرسید و گفت بعد از شش ماه آشنایی اگر به توافق رسیدیم ازدواج کنیم، من هم پذیرفتم.
در این پنج ماهی که گذشته رابطمون عالی بوده طوری که هردومون از این همه شباهت تعجب کردیم. اختلاف نظرها فوق العاده کم و وقتهایی هم که اختلافی پیش میامد با کمی گفتگو حل میشد.
این را هم بگم که هردومون کم حرف هستیم و به همین خاطر زیاد تلفنی صحبت نمی کنیم.
همه چیز داشت خوب پیش می رفت تا اینکه چند روز پیش گفت علیرغم اینکه رابطمون خیلی خوبه و من تورو خیلی دوست دارم، اما در ازدواج مردد شدم و می ترسم و نیاز به فرصت بیشتری دارم.. ازش پرسیدم به چقدر زمان نیاز داره، گفت نمی دونم..
حالا نمی دونم چه کنم، از طرفی دختری نیستم که اهل دوستی باشه، از طرف دیگه نه تنها حسابی بهش دلبسته شدم بلکه از این همه تفاهم حیفم میاد رابطه را منتفی کنم.
چه کنم؟