وابستگی شوهرم به مادرش

410 بازدید
سوال شده دی 17, 1394 در ازدواج و طلاق توسط بی نام
سلام من 24 ساله هستم.لیسانس زبان.هشت ماهه که با همسرم که26ساله،دیپلم و کارگره عقد کرده ایم.همسرم من به مادرشون وابسته هستند و اکثر کاراشون رو با مادرشون مشورت میکنند بدون اجازه ایشون هیچ کاری انجام نمیدند.من از این موضوع رنج می برم لطفا راهنمایی ام کنید.بخاطر این موضوع تصمیم به جدایی هم دارم.ممنون
دارای دیدگاه دی 18, 1394 توسط بی نام
سلام.
همسر شما فرد دیگری به جز خود شماست! حتی فرزند خود را هم نمی توانید طوری تربیت کنید که هر آنچه را شما دوست دارید را اجرا کند. تفاوت ها را بپذیرید. مشورت کردن با مادر یا هر کس دیگر دلیل جدایی نمی تواند باشد. اگر آسیب هایی در این موضوع هست بایستی آن ها را شناسایی و سعی در برطرف کردن آن ها داشته باشید.
دارای دیدگاه دی 19, 1394 توسط بی نام
سلام دوست عزیز
من کاملا حرف های شما را درک میکنم،به نظرمن شما باید سعی کنید این موضوع را به درستی با همسر خود در میان بگذارید و حتما در این مورد با او صحبت کنید و از او دلیل اینکه اینکار را انجام میدهد بپرسید شاید هنوز با شما در بسیاری از موارد رودربایستی داشته باشد یا اصلا شاید شما را فردی عاقل که بتوانید او را در زندگیش راهنمایی کنید نمیداند و تصور میکند که مادرش چون سنی بیشتر از شما دارد یا به قول معروف چن تا پیرهن بیشتر از شما پاره کرده بیشتراز شما میتواند راهنماییش کند یا شاید اصلا دوست ندارد مشکلاتش را به شما بگوید که شما بخواهید ناراحت شوید  ،گاهی مواقع اشتباهاتی که افراد دور و برمان میکنند را باید روی حساب نادانی انها دانست،شاید واقعا همسرتان این موضوع را هنوز درک نکرده که  فرد جدیدی به عنوان همسرش وارد زندگیش شده و زندگیش وارد یک مرحله ی جدیدی شده و دیگر باید بسیاری از عادت هایی را که قبلا داشته را کنار بگذارد و مثلا به جای اینکه با شما در امور زندگیش مشورت کند هنوز با مادرش مشورت میکند ،پس به هرحال برای اینکه این مشکلتان حل شود هیچ راهی بهتر از این نیست که خودتان به همسرتان این موضوع را درمیان بگویید و بالاخره هردلیلی که داشته باشد را به شما میگوید،انوقت شما با زبان خوش و به درستی به او بفهمانید که وارد یک مرحله ی جدید از زندگی شده و دیگر ان وضعیت سابق را ندارد و شما به عنوان همسرش حق این را دارید که از مسائل و مشکلات همسرتان اگاه شوید و باهم مشکلاتتان را حل کنید،با این کار نشان میدهید که هم به فکرهمسرتان هستید و هم اینکه مشکلات و مسائل زندگی همسرتان برایتان مثل مشکلات خودتان مهم است،البته دوست عزیز این را هم اضافه کنم که این درست نیست که شما از همسرتان بخواهید که اصلا به مادرش وابسته نباشد و اصلا هیچ چیز را به مادرش نگوید چون به هرحال همسرتان 26سال با مادرش بوده و این مقداری زمان میبرد تا بخواهد از مادرش جدا بشود و عادت کند که با شما صحبت کند اما به هرحال اینکه بخواهد تمام مسائلش را به مادرش بگوید نیاز به صحبت کردن دارد و شما باید او را قانع کنید که این شیوه اصلا درست نیست،اما به طورکلی در دوران عقد و حتی یک یا دوسال اوایل ازدواج بین زوج ها خیلی از این مشکلات و مسائل پیش می اید و زندگی مشترک شوخی بازی نیست که تا مشکلی پیش امد حرف از جدایی بزنید،چون زمانی که شما یک فرد را به عنوان همسرتان پذیرفتید یعنی اینکه قبول کردید که تا پایان عمر در کنارش باشید و این درست نیست که شما به خاطر چنین مسئله ای از همین ابتدا حرف از جدایی بزنید،شما باید یادبگیرید که مشکلات زندگیتان را از همین ابتدا عاقلانه ودرست و منطقی حل کنید.

1 پاسخ

پاسخ داده شده دی 20, 1394 توسط Azamfazaieli
با سلام
دوست خوبم شما می توانی با انجام درست کارها و مسولیتها وتصمیمگیریهای عاقلانه ومنصفانه ثابت کنی که شایستگی مشورت را داری، همچنین ارتباط صمیمانه وخوب شما با همسرتان شما را به هم نزدیک تر وارتباط عاطفی شما را بیشتر می کند،  لازم نیست که بین همسر ومادرش تفرقه بیندازی، حتی ارتباط خوب شما با مادر همسر باعث بهتر شدن روابط بین شما و همسرتان می شود. بعد از مدت کوتاهی شما احساس می کنی ارتباط بهتری با همسر خود داری واو تمایل بیشتری دارد در کارها با شما مشورت کند.
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج

...