لطفا منو جواب بدید

457 بازدید
سوال شده دی 22, 1394 در ارتباط توسط جودی
باسلامی دوباره ..نمیدونم چرا جوابی به سوالم نمی دید شاید جوابی برام نیس ..من جودی هستم قبلا با عنوان چکار کنم شرایط بدم رو نوشتم توی چند مرحله....
همانطور که نوشتم روابطم خیلی سرد شده با شوهرم ..و دلیلم اینه که دام میخاد منو بفهمه که رفتارش با من جلو دیگران برام مهمه و دلم میخاد بهم احترام بزاره همانطور که من احترامش میزارم ..راستش رو بخای شاید از بدی اخلاقای من باشه شاید حتی بیشتر از دیگران دلم ابن احترام رو میخاد شاید بگید نباید نظر دیگران برام مهم باشه ولی به هیچ وجه نمی تونم با خودم کنار بیام شاید بخاطر مشکلاتی که قبلا داشتیم و دعواهایی که قبلا باهم داشتیم و بعدا برای خودمون جبران کردیم دلم میخاد دیگران هم بدون ن ما باهم از خوی هم خوبتریم اینو به شوهرم گفتم ولی فایده ای نداشته و تازگی ها برعکس شده و ..
الان شوهرم داره منت کشی منو میکنه ولی نمی دونم شایدم فهمیده کارش اشتباه بوده .رفتار آخرش رو میگم ولی نمی دونم چطور باید بهش بگم یا چه رفتاری کنم که اون رفتارش بخصوص جلو دیگران با من طور دیگری باشه چطور باید بهش بگم ازش توجه میخام نه یه روز برای همیشه ...نظرم اینه که این چیزا رو نمیشه به زبون آورد یا درست ش کرد باید توی دل باشه باید خودش بخواد باید دلش بخاد برای همین هیچ وقت به زبون نیاوردم و بکر میکنم کار خوبی نیس ازش بخام ...باید چکار کرد؟خواهش میکنم جوابمو بدید تا دیر نشده می ترسم خرابتر ش کنم ...
دارای دیدگاه دی 23, 1394 توسط بی نام
س دوست عزیز منم خودم یه خانم هستم اما به ات پیشنهاد میدم به شوهرت بگی ,,,الانم دلیلشو واست میگم ,,,من خودم اوایل ازدواجم که از شوهرم ناراحت میشدم تو خودم میریختم اما به جاش یه جوری سرش قور میزدم اما این جوری یکسره خودم ناراحت بودم من هم از رفتار شوهرم ناراحت میشدم ,,,اما چند وقتیه یه جمله ای خوندم که خیلی کمکم کرد اگر بزاری مشکل کنارت وایسته زمینت میزنه برو روبه روش وراه مناسبو پیدا کن,,,,من یک روز که شوهرم از بیرون اومد نشستم کنارش وبعد از این که چند کلمه صحبت کردیم من شروع کردم وگفتم عزیزم من خیلی تورو قبول دارم وکنارتو احساس خوشبختی میکنم بعدش گفتم تو قبول داری کهم   من نمیتونم ازدست تو ناراحت شم وچیزی تو دلم بمونه دیگه شروع کردم به زبان ساده گفتم عزیزم وقتی تو احترام وخیلی چیزای دیگه واسه من انجام میدی حالم خیلی خوبه تا میتونی تاییدش کن....به نظر من وقتی شوهرتو دوست داشته باشی خیلی راحته حرف زدن باهاش وحتی فرصت دادن به اش و محبت کن ,,,در هر صورت همیشه حرفتو راحت بزن اما غر نزن
دارای دیدگاه بهمن 3, 1394 توسط بی نام
سلام عزیزم ممنونم از حرفات .راستش رو بخاین مادر شوهرم زنگ زد و کمی منو دلداری داد ازم خواست پسرش رو ببخشم و گفت هر چی میاد خونه من اصلا با کسی حرف نمی زنه و خیلی ناراحته .عصر داره ..برام خیلی حرف زد تا کوتاه بیام ازم خواست برم و....منم با شوهرم حرف زدم طبق گفته شما حرفامو با شوهرم زدم و بهم قول دادیم احترام همدیگه رو حفظ کنیم ...بازم ازتون ممنونم

1 پاسخ

پاسخ داده شده بهمن 16, 1394 توسط سیداحمدمرتضوی
سلام جودی جان

خب از اینکه در این مرحله یک آرامش نسبی وجود داره من هم شادمانم . و از اینکه اینقدر دیر سلام عرض شد به خاطر شرایط عدم پاسخ عذر خواهی می کنم.

اما نکته ی مهم و اساسی این است که این نوع خواسته ی تو برای همیشه جای سوال است و باید برای شناخت و حل اون اقدام کنی تا این آرامش دریافت شده ی شما همیشه فعال و به روز باشد .

نیاز به شناخت خود و ارتباط بدون خشونت به شما می تواند خیلی کمک کند.

این مسائل اگر درست حل نشود آسیب روانی را به وجود می آورد.

شاداب و پایدار باشید

کارشناس ارشد روانشناسی بالینی
شماره تلفن : 09121312713 , 22878323
شنبه و دوشنبه 10 صبح الی 19 خیابان شریعتی بالاتر از میرداماد بعد ازپمب بنزین ، نرسیده به ظفر ،کوچه ی امانی ، پلاک 2 ، طبقه 5 واحد 9 ، مرکز مشاوره ی راه سبز
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج

...