بن بست زندگی

741 بازدید
سوال شده اسفند 23, 1394 در ازدواج و طلاق توسط عسل
من و همسرم 18 سال پیش با یک ازدواج سنتی زندگی مشترکمون رو شروع کردیم. از همون اوایل متوجه شدم که خانواده همسرم از نظر فرهنگی با من بسیار متفاوت هستند. مادر همسرم بلاهایی بر سر من آورد که بماند. با گریه و کارهای عجیب و غریب میخواست توجه همسرم را به خودش همچنان داشته باشد. من شکایتی نداشتم و همه تلاشم را به کار گرفتم تا توجه آنها را به خودم جلب کنم. اما متاسفانه پس از مدتی این احساس به آنها دست داد که من آدم بیچاره و تنهایی هستم و ناچارا به آنها پناه آورده ام. خانواده همسرم به قدری وارد زندگی من شدند که در همه امور زندگی ما تاثیرگذارند. هیچوقت احساس نکردم با همسرم تشکیل یک خانواده داده ام. از مهمانی رفتن تا مسافرت رفتن همیشه و در همه حال باید با خانواده ایشان همراه  باشم. درباره رفت و آمد من با خانواده ام هم اظهارنظر میکنند. نیازهای عاطفی من نادیده گرفته شده دائما در رنج و عذاب هستم. همسرم باور ندارد که از لحاظ عاطفی به خانواده خودم هم نیاز دارم. آنها فکر میکنند عروس متعلق به خانواده شوهر است و نباید با خانواده خودش رفت و آمد د اشته باشد. البته برای دختران خودشان استثنا قائل هستند.

از آنجا که من فرزندی ندارم و مشکل از سمت ایشان است، به جای دلگرمی دادن به من و فراهم کردن اوقاتی که احساس تنهایی نکنم و پر کردن خلا عاطفی من، بیشتر نگران مادر و خواهرش است . احساس تنهایی، ناامیدی و ترس از آینده همه وجودم را فراگرفته . نمیدونم با این تنهایی میشه دوام آورد یا نه.

دیگر اینکه ایشان بسیار کنترلگر هستند . زن حق بیرون رفتن ندارد.  برای خریدها هم خودشون میبرند و میارند. حق و حقوی برای زن قایل نیستند. میگویند تو پول و پس انداز میخواهی چه کار وقتی همه چیز بر عهده من است. بدون گرفتن هیچ نفقه ای زندگی کردم. در این زندگی هیچ مسئولیتی ندارم و این باعث شده اعتماد بنفسم شدیدا پایین بیاید و به جایی رسیدم که میترسم تنها از خونه بیرون برم. خجالتی شده ام و نمیتوانم در جمع حرف بزنم. احساس حقارت و کم بودن بهم دست میدهد. دوست دارم تنها باشم. مهمانی نمیروم. همسرم به جز خانواده اش با کسی رفت و امد نمی کنه و  پای خانواده مرا از خانه من بریده. این باعث شده من هم لجبازی کنم  و درمقابل بی اعتنایی او به خانواده ام مقابله به مثل کنم. به دلیل تشدید این رفتارها مهریه ام را اجرا گذاشتم. در حال حاضر جو زندگی ام بسیار متشنج شده. بعد از چند ماه با نزدیک شدن حکم ایشان خواستند با صلح مبلغی از مهریه را به من بدهند که متوجه شدم قراردادی تنظیم کرده که در مقابل مبلغی معادل 15درصد مهریه ام و ماهیانه سیصد تومن، کل مهریه ام را ببخشم. چرا؟ چون زن هستم؟ چون از حق مادر شدنم گدشتم؟ تاوان کدام گناه را باید پس بدهم؟ همسرم روزی که با من ازدواج کرد یک چمدان داشت اما الان حاضر نیست از 5 واحد آپارتمانش یکی را به نام من بکند. من هم همه عمرم را برای پیشرفت این زندگی گذاشتم. با بدترین شرایط ساختم. من هم با توجه به تحصیلات و ... میتوانستم شغل و حقوق و بیمه داشته باشم. چون ایشان دوست داشتند که خانه دار باشم حالا چرا برای من هیچ حقی در نظر نمیگیرند؟ الان هم چون مجبور شده به من میگوید بخشی از مهریه ات را میدهم و بیا زندگی کن. نه از روی رضایت بلکه دارد به من میگوید من فداکاری میکنم که زندگی ام را حفظ کنم. به خاطر من نیست بلکه از سر اجبار و انگار دارد لطف میکند.

نسبت به هم بی اعتماد شده ایم. نگران هستم. نگران آینده ام. آیا در سن 40 سالگی، جدایی، گرفتن مهریه ام و شروع یک زندگی جدید چاره کار هست؟
دارای دیدگاه فروردین 24, 1395 توسط بی نام
سلام دوست عزیز
هیچوقت دیر نیست

1 پاسخ

پاسخ داده شده اسفند 24, 1394 توسط سیداحمدمرتضوی
سلام

علائمی که شما برای خود مطرح کردید آسیب روانی است . وباید برای آن قدم جدی بردارید.

شما در صورتی تلفنی تماس بگیرید بهتر می توان مسئله را حل کرد.

باید مهریه را کامل دریافت کنید و کوتاه نیایید.

با یک حقوق دان در خصوص حق و حقوق خود صحبت کنید و  آ گاه شوید.

عجله نکنید. صحیح و محکم قدم بردارید

کارشناس ارشد روانشناسی بالینی
شماره تلفن : 09121312713 , 22878323
شنبه و دوشنبه 10 صبح الی 19 خیابان شریعتی بالاتر از میرداماد بعد ازپمب بنزین ، نرسیده به ظفر ،کوچه ی امانی ، پلاک 2 ، طبقه 5 واحد 9 ، مرکز مشاوره ی راه سبز
دارای دیدگاه اردیبهشت 5, 1395 توسط عسل
با سلام
اقاي دكتر در پايان پاسخ گفته أيد عجله نكنم و و صحيح گام بردارم .
بعني چطًور ؟ همسرم حاضر نيست يك قدم براي من بردارد با طرق مختلف و قرارداد هاي جعلي إظهار كرده است كه واحد هايش را فروخته و به من مي گويد مهريه خط فرمز من است و اگر مهريه بخاهي طلاقت مي دهم .
من زندگيم رو دوست دارم نمي خام بعد از ١٨ سال زندگي به همين راحتي از دستش بدهم . اما نمي تونم با تحقير ادامه بدم .
اطفاً راهنمايي كنيد .
دارای دیدگاه اردیبهشت 10, 1395 توسط سیداحمدمرتضوی
سلام .
باتوجه به اینکه مهریه حق قانونی شما است خط قرمز به حساب نمی آید چون همسر شما برای متعهد شدن با شما در یک زندگی مشترک . تعهد پرداخت عند المطالبه را به خود متعهد شده است. در صورت امکان تماس تلفنی بفرمایید تا بهتر به شود راهنمایی کرد.
عامل اصلی تحقیر را باید پیدا کنیم . مهم است.

کارشناس ارشد روانشناسی بالینی
شماره تلفن : 09121312713 , 22878323
شنبه و دوشنبه 10 صبح الی 19 خیابان شریعتی بالاتر از میرداماد بعد ازپمب بنزین ، نرسیده به ظفر ،کوچه ی امانی ، پلاک 2 ، طبقه 5 واحد 9 ، مرکز مشاوره ی راه سبز
دارای دیدگاه اردیبهشت 22, 1395 توسط عسل
با سلام همسرم داىم سعي مي كند با حرفايش شان و شخصيت من را خرد كند مثلاً برچسب هايي به من و خانواده ام مي زند كه واقعاً قلب م مي شكنه و سعي مي كنه خود و خانواده آش رو ارجح تَر و بالاتر بداند من أصلاً دوست ندارم وارد بازي ايشان بشوم چون خودش رو بالاتر مي داند سعي مي كند رفت و امد من با خانواده لم رو به حداقل برساند .
بعد از ١٩ سال به من مي گويد رضايت بده به خاطر بچه با كسي ازدواج كنم تا بچه اي داشته باشيم . اين حرفا غرور و شخصيت من رو خرد مي كنه با اينكه همه مدارك پزشكي دلالت بر مشكل ايشان دارد ام حالا كه من فرصت هاي باروري رو از دست دادم إذعان مي كنه با شخص ديگه و خانم جوان تَر شايد با عمل ivf بتونه بچه دار شه .
پس غرور من چي ميشه ؟؟ از طرفي بهش مي گم حق و حقوق من رو بده يا بيا توافقي از هم جدا شيم چون نمي تونم اين قضيه رو هضم كنم . پس چرا تا ده سال پيش اين حرفا رو نمي زِد حالا كه خيالش از بابت من راحت شده ميگه تو رو دارم از اونم هر طور شده بچه ميارم . چرا تو اين ١٨ سال من يكبار بهش نگفتم منم جدا شم برم و با كسي ازدواج كنم كه بتونم مادر بشم ، پس انسانيت و اخلاق چي ميشه .
من خسته م و از زندگي سيرم هيچ چيز منو خوش حال نمي كنه در صورتيكه مي دونم خيلي چيزاي كوچيك بودن تو زندگي كه با وجود اونا خوش حال مي شدم .
من هيچ وقت به اين روزا فكر نمي كردم . جدايي ؟؟ زن دوم ؟ بچه كس ديگه ؟
دارای دیدگاه اردیبهشت 23, 1395 توسط سیداحمدمرتضوی
سلام عسل بانو
با توجه به اینکه بیانات شما کاملا صحیح است .اما یک نکته ی مهم این است که انسان تمام ماهیت خود را در لحظه نشان نمی دهد و این ها با توجه به شرایط و موقعیت های مختلف بروز می کند. آنچه مهم است این است که شما برای خود می تونید کاری بکنید و تصمیم بگیرید. که آسیب بیشتر برای خود به وجود نیاورید. ما انسان را به انسانیت خودش اگر ارزش بدانیم می تواند خیلی مسائل را حل کند. اما وقتی که به واسطه شخصی که وسیله انتقال او به این دنیا شده است یک گونه ای دیگر می شود. باید قبل از تصمیم نهایی مسائل را با همراهی متخصص خوب تحلیل کنید. در خدمت تون هستم. شاداب و سربلند باشید

کارشناس ارشد روانشناسی بالینی
شماره تلفن : 09121312713 , 22878323
شنبه و دوشنبه 10 صبح الی 19 خیابان شریعتی بالاتر از میرداماد بعد ازپمب بنزین ، نرسیده به ظفر ،کوچه ی امانی ، پلاک 2 ، طبقه 5 واحد 9 ، مرکز مشاوره ی راه سبز
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج

...