باسلام.دختری 24 ساله ام و طی دوستی با یک پسرمتاهل که از قبل واقعا عاشقش بودم و بعد ازدواجش اومد گف میتونیم دوستای عادی باشیم و از نطر درسی بهت کمک میکنم و.....باهم یکی دوماه در ارتباط بودیم بصورت عادی...تا اینکه روزی به بهانه برداشتن جزوه رفتیم خونش و اونجا چیزی شد که نباید میشد...و بعدش دیگه درست از اون روز به بعد نه جواب پیام داد و نه تلفن...من موندم و یه حس بدد ..حدود 6 ماهه که میگذره از اون زمان..من تو این مدت گه خشمگینم گاه نگران گاه حس گناه فکر خودکشی وو....میدونین از این ناراحتم که من که فقط اونو دوس داشتم چرا با دروغ و حیله با من اینکارو کرد...البته من میدونم و میدونستم که نباید با یه ادم متاهل علاقه داشته باشم واسه همین از روز ازدواجش من با اون تماسی نداشتم و اون خودش با بهانه دوستی عادی و مزخرفاتی از این قبیل اومد سراغم...از این ناراحت و عصبانیم که من تا 24 سالگی ام با یه پسری حرف هم نزده بودم چه برسه به اینکارا...من خودم اهل نماز روزه ام ولی باین کاری که کردم میدونم خدا هم ازم متنفره...عذاب وجدان شدیدی دارم...من به خودم و اعتماد خانوادم و همسر این اقا بدهکارم...خودم رو نمیتونم ببخشم..با اون حیووان صفت دیگه کاری ندارم گرچه هر ازگاهی باهم رودرو میشیم تو محیط دانشگا ولی اون بی شرم تر از این حرفاس ...فقط مشکلم اینجاس که نگرانم مبادا روزی خانوادم بفهمه یا این ادم فیلمی از من مخفیانه اون روز گرفته باشه...خیلی نگرانم..همش فکرای بد میاد سراغم و خشمگین و مضطرب میشم و نمیتونم شبا بخابم و حالت تهوع دارم..کمکم کنین من از کجا بفهمم که این بظاهر ادم از من فیلمی نداره یا نمیخاد رسوام کنه...همش شبا کابوس اینا رو میبینم..یعنی احتمالش هس به واقعیت تبدیل بشه..ای خدا من چه حماقتی بوود که کردم...اشتباه بزرگی مرتکب شدم.